کد خبر : 51405 تاریخ : 1400/10/30 گروه خبری : اندیشه |
|
آیا هدف از آفرینش «امتحان انسان» است؟ |
مگر خداوند پیش از آفرینش انسان به سرنوشت وی آگاه نیست؟ |
معمولاً آزمودن و امتحان افراد برای شناسایی استعدادها و لیاقتهای آنان است، کسانی که از قابلیتهای افراد بیاطلاعاند، با امتحان پی به قابلیتشان میبرند؛ برای نمونه در روایات برای شناخت هرچه بهتر دوستان، توصیه به امتحان آنها در حین عصبانیت شده است. اما میدانیم که خداوند از ازل، یعنی پیشاپیش سرنوشت همه را میداند، پس سؤال اساسی این است که هدف خداوند از امتحان انسان چیست؟ به دیگر سخن امتحان الهی با علم خداوند چگونه سازگار است؟ در شمارههای سابق خاطرنشان کردیم که قرآن سه هدف عمده را بهعنوان هدف از آفرینش انسان مطرح میکند؛ هدف نهایی رسیدن به رحمت الهی در جهان ابدی و راه نیل به آن انتخاب راه حق و حقیقت است. دراین مرحله به دنبال کشف رابطه میان سومین هدف یعنی امتحان با رحمت و انتخاب هستیم. * امتحان، زمینهساز انتخاب در فرهنگ اسلامی درصورتی که انسان در دوراهیهای زندگی راه خداپسندانه را انتخاب کند و عملش رنگوبوی الهی به خود بگیرد، این شخص درحقیقت «عبادت» کرده؛ ازاینرو «عبادت» عنوان دیگری برای «انتخاب صحیح» است. سابقاً اشاره کردیم راه نیل به رحمت الهی، «انتخاب راه صحیح» بوده، بنابراین پس از مواجه شدن با تعبیر جدید، میتوان گفت: «عبادت» راه نیل به رحمت الهی است. «وما خَلَقتُ الجِن و الإنسَ إلا لِیَعبُدُونِ» جن و انسان را نیافریدم، مگر برای عبادت (ذاریات، 56). حال وقت آن فرا رسیده است که به تشریح سومین هدف آفرینش انسان از منظر قرآن یعنی «امتحان» بپردازیم. هدف خداوند از امتحان انسان این نیست که چیزی بر علم او افزوده شود؛ چراکه خداوند دانای آشکار و نهان است. «إنهُ یَعلَمُ الجَهرَ و ما یَخفَی» او هر آشکار و نهانی را میداند (اعلی، 7). او به هرچه موجود است، علم دارد؛ حتی دایره معلوماتش به موجودات محدود نمیگردد، او به هرآنچه موجود نشده یا هرگز موجود نخواهد شد و یا امکان ندارد موجود شود نیز علم دارد، سرراستترین تعبیر این بوده که او از «هست و نیست» عالم مطلع است. در اینجا میتوان از تشبیه معروفی سود جست. معلمی که شاگردانش را میشناسد، نیازی به امتحان آنها ندارد. او میداند کدامیک از شاگردانش استحقاق این را دارد که در آینده رئیس دانشگاه شود و یا کدامیک در تدریس موفقیت بیشتری کسب میکند یا کدامیک به بالاترین مراتب در ورزش یا هنر خواهد رسید. اما دانستن معلم کمکی به رشد و شکوفایی استعدادهای شاگردان نمیکند؛ باید زمینهای فراهم شود تا افراد امتحان شده و با تحمل سختیها، گوهر وجودشان صیقل یافته و استحقاق شرکت در کلاسهای بالاتر را بیابند، مانند تکه آهنی که باید در کوره حرارت ببیند و متحمل ضربات سخت پُتک آهنگری شود تا به شمشیر کاملی تبدیل شود. معلم میتواند از همان ابتدا پاسخ معادلات ریاضی را در اختیار همه دانشآموزان قرار دهد، اما در این صورت هیچیک از آنها رشد نخواهند کرد. رشد ذهنی آنان زمانی حاصل میشود که خود در معادلات بیندیشند و برای این امر وقت صرف کنند. هرچه زحمت بیشتری در این زمینه بکشند، ذهنشان قوت بیشتری مییابد؛ همانگونه که هرچه از یک عضو کار کمتری بکشند، بهتدریج آن عضو ضعیفتر شده و رو به نابودی و اضمحلال میرود. کسانی که فلج هستند و نمیتوانند از پاهای خود استفاده کنند و در عوض از دستان خود استفاده دوچندانی میبرند، «شاهدمثال» بر مدعای ما هستند. پاهای چنین افرادی همانند کودکان کوچک و نحیف میماند، اما دستانشان همچون دستان ورزشکاران حرفهای بهمرور زمان پُرقدرت و بزرگ میشود. خداوند نیز بارها در قرآن کریم تصریح میکند که اگر بخواهد، میتواند همه انسانها را هدایت کند «لَو یَشاءُ اللهُ لَهَدَی الناسَ جَمیعاً»، اگر میخواست همه انسانها را هدایت میفرمود (رعد، 31)؛ اما انسان با این هدف آفریده شده است که خودش سرنوشت خویش را تعیین کند. سعادت یا شقاوت انسانها وابسته به خواست و اراده خودشان است؛ خداوند انسان را آزاد و مختار آفریده و اجبار با حکمت آفرینش انسان منافات دارد. بنابراین اینکه خداوند امتحان را هدف از خلقت انسان معرفی میکند، برای شناختن انسانها نیست؛ با آفرینش انسان هیچ تغییری در ذات الهی رخ نمیدهد، زیرا اساساً تغییر مخصوص موجودات مادی است، درحالی که خداوند مادی نیست. هدف خداوند از خلقت عالم ماده یعنی عالم اجسام، ایجاد عالمی با قابلیت تغییر است؛ توضیح آنکه انسان میبایست با تلاش اختیاری استعدادهای خدادادی را شکوفا کرده و خود را به کمال برساند، ازاینرو لازم است وارد عالمی شود که تغییر در آن عالم ممکن باشد. دنیا چنین عالمی است، تغییر و تغیر جزء ذات عالم دنیا است؛ یعنی همه اجسام همواره درحال تغییر هستند و هیچ آنی و لحظهای نیست که موجودات مادی به حال سابق خود ثابت و پابرجا بمانند، همیشه موجودات مادی درحال کهنه و فرسوده شدن هستند. این قاعده در میان موجودات مادی هیچ استثنایی ندارد، حتی انبیای الهی نیز مشمول این حکم هستند که پس از گذراندن دوران جوانی، آرامآرام به سوی پیری و فرتوت شدن پیش میروند و درنهایت عمر مادیشان به اتمام میرسد. نتیجه آنکه امتحان انسان بهمنظور شناخت خدا نیست، بلکه برای فراهم شدن زمینه تکامل انسان است. خداوند نیازی به امتحان انسان ندارد؛ این انسان است که نیازمند این بوده که در عالمی که عالم تغییرات است، به دنیا آمده و رشد کند تا استعدادهایش شکوفا شده، لیاقت دریافت نعمتهای ابدی را کسب کند. «امتحان انسان، زمینه انتخاب او را فراهم میآورد (انتخاب صحیح همان عبادت است) و انتخاب نیز استحقاق دریافت رحمت ابدی را». پس اهداف سهگانه بیانشده در قرآن در یک راستا قرار دارند. هدف نهایی رسیدن به «فوز و فلاح» و «رحمت و خوشبختی ابدی» است. راه رسیدن به چنین رحمتی «انتخاب صحیح» یا همان «عبادت» است و امتحان زمینه را برای عبادت فراهم میکند؛ بنابراین، امتحان ابتداییترین هدف آفرینش است. عبادت، هدف میانی خلقت بوده و نه هدف نهایی. انسان عبادت کند که چه بشود؟ عبادت خود مقدمه رسیدن به رحمت است. پس هدف نهایی از خلقت، رحمت است و عبادت وسیلهای برای رسیدن به رحمت. علامه مصباح به نقل از حضرت آیتالله بهجت میفرمودند: وقتی در نجف درس میخواندیم، شخص بلندقامتی را میدیدیم که به حرم مشرف میشد و بسیار با وقار راه میرفت؛ درعینحال من احساس میکردم که سر دیگری دارد که پایین افتاده است. بعدها فهمیدم ایشان از خانواده قاجار بوده و در عراق مأموریتی داشته، اما استعفا میدهد و مجاور حرم میشود. او هنگام وفات مرحوم آیتالله خویی و میلانی را به منزل دعوت میکند و هنگام حضور این بزرگواران میگوید: «خدایا! تو شاهدی از آن وقتی که به تکلیف رسیدم تا به حال یکبار هم عالماً و عامداً گناه نکردهام». ما قدر خود را نمیدانیم و برای رسیدن به رحمت الهی که برایش خلق شدهایم، تلاشی نمیکنیم، درحالی که شهدا قدر خود را دانستند و به برترین رحمت الهی دست یافتند: «إنَّ اللهَ اشتَرَی مِنَ المُؤمِنِینَ أنفُسَهُم وَ أموالَهُم بِأنَّ لَهُمُ الجَنَّة» خداوند جانها و اموال مؤمنین را خرید و در ازای آن بهشت را به آنها ارزانی داشت (توبه، 111). |
لینک | |
http://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/51405 |