بافتهای فرسوده یکی از مهمترین دغدغههای مدیریت شهری طی سالهای اخیر به ویژه در شهرهایی با پیشینه تاریخی است. یکی از معضلات جدی در فرایند احیای بافتهای فرسوده نگاه تکبعدی به این بافتها است. بافتهایی که امروزه به نام فرسوده و ناکارآمد شناخته میشود، زمانی محل مهمترین تبادلات و جریانهای سیاسی بوده است، اما در گذر زمان نتوانسته است خود را با نیازهای روز تطبیق دهد. بهروزرسانی این بافتها و جاری کردن جریان حیات در آنها هدف اصلی احیای بافتهای فرسوده است، در حالی که در بیشتر طرحها و برنامههای شهری تنها کالبد بافت مورد توجه قرار میگیرد و به سایر ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیتوجهی میشود. کارشناسان و متخصصان علوم شهری معتقد هستند رویکردهای یکجانبه و مشارکت ندادن شهروندان در امور شهر یکی از مهمترین دلایل شکست طرحهای شهری به ویژه در بافتهای فرسوده است. شهروندان از مهمترین سرمایههای شهر محسوب میشوند و تأمین رفاه ساکنان بافتهای فرسوده باید مهمترین هدف اجرای طرحهای شهری باشد، در حالی که امروزه بهطور جدی به نیازهای ساکنان بافتهای ناکارآمد و نظر آنها توجه نمیشود که موجب شده است بسیاری از ساکنان بومی مهاجرت کنند و جای آنها را مهاجران بگیرند؛ این خود زمینه افول بیشتر بافتهای فرسوده را فراهم و کار را برای مدیریت شهری و برنامهریزان دشوارتر کرده است. بافتهای فرسوده از طیف گستردهای از مشکلات رنج میبرد کارشناس فناوری معماری، طراحی و نوسازی بافتهای فرسوده میگوید: یکی از مهمترین اهداف برنامهریزی شهری آیندهنگری، ایجاد توسعه متعادل و ارزیابی و شناخت رابطه میان جمعیت و خدمات مورد نیاز منطقه است. حبیبالله رحیمی، با بیان اینکه برای توسعه هر شهر نخست باید شهروندان خواستار توسعه باشند و در فرآیند رشد و گسترش شهر مشارکت فعال داشته باشند، میافزاید: بافتهای فرسوده و ناکارآمد در شهرها از مسائل بحرانی در فرایند توسعه پایدار شهری است و نوسازی و بهسازی این بافتها برای دستیابی به جوامع پایدار شهری مورد تاکید است. وی خاطرنشان میکند: شهرها همچون موجودات زنده دارای اجزای مختلف هستند و هرکدام از این اجزا در ارتباط با یکدیگر مانند یک سیستم عمل میکنند و بهدنبال هدف مشترکی هستند، فرسودگی نیز یکی از مهمترین مسائل مربوط به فضاهای شهری است که سبب بیسازمانی، نبود تعادل و تناسب میشود. این کارشناس فناوری معماری، طراحی و نوسازی بافتهای فرسوده با تأکید بر اینکه بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهر بخش مهمی از بخشهای شهرهای کشور را تشکیل میدهد، تصریح میکند: این بافتها از طیف گستردهای از مشکلات کالبدی، عملکردی، ترافیکی و زیستمحیطی رنج میبرد و از سوی دیگر مهمترین ظرفیت شهرها برای استفاده از زمین بهمنظور اسکان جمعیت، تأمین فضای باز، فضای خدماتی و بهبود محیط زیست است. فرسودگی تنها مختص به کالبد نیست رحیمی اضافه میکند: بافت فرسوده به بافتی از شهر اطلاق میشود که ارزشهای پذیرش شهروندی در آن کاهش پیدا کرده است، ساکنان از شرایط زندگی در محل رضایت و ایمنی خاطر ندارند و نیازهای اساسی آنها برآورده نمیشود؛ بنابراین فرسودگی به کالبد منحصر نمیشود بلکه معرف شرایطی است که زندگی ساکنان شهرها را در ابعاد مختلف تهدید میکند. وی با بیان اینکه شهر خرمآباد حدود 6 هزار و 500 کیلومتر وسعت دارد و دارای بافت فرسوده بهویژه در مرکزی است، میگوید: طی تحقیقات و بررسیهای انجامشده روی بافتهای فرسوده شهر خرمآباد مشخص شد سه عامل اصلی در شکلگیری بافتهای فرسوده این شهر مؤثر بوده است. این کارشناس فناوری معماری، طراحی و نوسازی بافتهای فرسوده ادامه میدهد: مهاجرتهای شهری بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در گسترش اسکان غیررسمی بافتهای فرسوده، نبود مدیریت یکپارچه شهری بهعنوان یکی دیگر از دلایل شکلگیری و گسترش اسکان غیررسمی بافتهای فرسوده و نبود برنامهریزی مناسب برای توانمندسازی و ساماندهی بافتهای فرسوده شهر از عوامل مؤثر بر شکلگیری بافتهای ناکارآمد است. رحیمی با تأکید بر اینکه مرکز شهر خرمآباد با وجود انواع کاربریهای تجاری، خدماتی و اداری از اهمیت ویژهای برخوردار است، تأکید کرد: مرکز شهر خرمآباد دارای بافت قدیمی است و به برنامهریزی مناسب برای ساماندهی نیاز دارد. وی تأکید میکند: تعیین ضوابط و الگویی مناسب برای ساختوسازهای جدید و نظارت دقیق بر آنها، خدماترسانی و تغییر کاربریها بهویژه در مرکز محله، استفاده از مبلمان شهری مناسب، تقویت ارتباطات درون محله، تقویت سرزندگی و پویایی و تعیین برنامههای نوسازی بافتهای فرسوده متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی از مهمترین اقداماتی است که میتوان برای ساماندهی این بافتها انجام داد. اعمال رویکرد توانمندسازی در فرایند ساماندهی بافتهای فرسوده در همین پیوند دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری تصریح میکند: یک دولت اقتدارگرا وظیفه کیفیسازی بافتهای شهری را بر عهده دارد، اما پس از گذشت چند دهه هنوز هم معضلات اساسی در زمینه سکونت و ارتقای کیفیت زندگی وجود دارد و سایر بافتهای شهری را تحت تأثیر قرار داده است. مهدی ابراهیمی، تصریح میکند: پس از بهکارگیری این رویکرد، تعدادی از اندیشمندان به این نتیجه رسیدند که دولت به تنهایی نمیتواند مسائل شهری را رفع کند و شهروندان و ارگانهای مختلف نیز باید وارد میدان شوند تا تمام امکانات برای رفع مشکلات به کار گرفته شود. وی اظهار میکند: رویکرد توانمندسازی در دنیا و سپس در ایران مطرح شد تا با حمایت قانونی قوای مختلف برای رفع مشکلات شهرها ازجمله بافتهای فرسوده به کار گرفته شود، در قالب این رویکرد دولت نقش محوری ندارد و نقش اصلی به شهروندان واگذار شده است. این دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری تأکید میکند: توانمندسازی ساکنان ناتوان بافتهای فرسوده بهویژه در حوزه آگاهیبخشی و آموزش مهارتها در رویکرد توانمندسازی مدنظر است تا ساکنان با همکاری و مشارکت محل زندگی خود را از فقر مطلق خارج و به فقر نسبی برسانند تا بخشی از امکانات، خدمات و نیازها تأمین شود. ابراهیمی میگوید: در رویکرد توانمندسازی، برخلاف گذشته پاکسازی محلات مطرح نیست بلکه بهسازی، نوسازی و بهبود عملکردها مدنظر است تا ساکنان با دریافت آموزش مورد نیاز به کسب مهارتها بپردازند، شغلی به دست بیاورند، درآمدی کسب کنند و با هدایت و کمک دستگاههای عمومی و دولتی محله خود را به نحوی بهتری اداره کنند تا از وارد شدن خسارت بیشتر، تعمیق و گسترش مشکلات جلوگیری شود. وی خاطرنشان میکند: چنانچه این رویکرد به معنای واقعی مورد توجه قرار گیرد، فرایند ساماندهی و احیای بافتهای فرسوده نیز تسریع میشود و میتوان شرایط بهتری را برای آینده بافتهای فرسوده و ساکنان آنها متصور شد.
|