سپهرغرب بررسی کرد
آتش بیتوجهی و کباب شدن چمن کبابیان
سپهرغرب، گروه شهر - عباس سریشی: اگرچه روایت کمتوانی و ضعف حمایت سازمان میراث فرهنگی از بناهای تاریخی و ارزشمند کشور وجود دارد اما قطعاً چالشهای این سازمان نیز برای حمایت از این بناها کم نیست.
حفظ و مرمت ابنیه و مواریث تاریخی از وظایف سازمان میراث فرهنگی تلقی میشود اما واقع امر اینجاست که با وجود تلاشهای حداکثری این نهاد، این موضوع در ایران با مشکلات و گیرودارهای فراوانی دستبهگریبان است.
اینکه به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران عدم شفافیت قوانین در حوزه حفظ مواریث فرهنگی، عدمحمایتهای کامل دولتی، نبود دادگاه ویژه حفظ میراث فرهنگی، عدم برخورد قاطع با تخریبگران و کمبود بودجه و موارد دیگر ازجمله چالشهای اصلی در این حوزه است که دائماً نیز محل بروز چالش و تعارض میشود اما متأسفانه نتیجه این فرایند در اغلب موارد چیزی نیست جز سردرگمی متولیان و درنهایت وارد آمدن خساراتهای مادی و معنوی جبرانناپذیر به مواریث تاریخی کشور.
هرچند به اعتقاد کارشناسان طی سالیان اخیر حساسیتهای عمومی نسبت به محافظت از آثار، بناها و بافتهای تاریخی- فرهنگی برانگیختهشده و به نظر میرسد که موضوع حفاظت از میراث فرهنگی بهتدریج در حال تبدیلشدن به یک دغدغه عمومی و مطالبه اجتماعی است؛ اما شاید این پرسش هنوز برای بسیاری از مردم و طیفهای مختلف جامعه مطرح باشد که اصولاً ما چه نیازی به حفاظت و مرمت بناها، بافتها و محوطههای تاریخی داریم؟ و اینکه آیا بهتر نیست بهجای حفظ این مخروبههای زشت و بعضاً خطرساز، با ساخت بناها و ساختمانهای جدید موجبات بهرهوری بیشتر و بهتر از زمینها و عرصههای موجود را در دستور کار قرار داده و نمای جدیدی را به شهرها بدهیم؟!
در پاسخ به این دست پرسشها و مواردی از این قبیل، برخی معتقدند که پیشینه تمدن را باید همچون ریشه درخت تلقی کرد؛ ریشه درخت اگرچه دیده نمیشود اما حیات درخت بستگی تام و تمام به آن دارد و درعینحال اگر قبول کنیم که ظهور و بروز تمدن امری آهسته و تدریجی است و نه امری دفعی و آنی، آنگاه لزوم توجه به مواریث تمدنی و بناهای تاریخی و لزوم حفاظت و مرمت آنها را درخواهیم یافت.
درواقع نگهداری از این آثار صرفاً حفظ تاریخ مدنی یک شهر یا کشور نیست بلکه حفظ تمامیت میراث معنوی، مجموعه خاطرات شهروندان، روح نادیدنی شهر و نیز وقایع تاریخی مختلفی است که هرکدام موجب حفظ و تعمیق معانی و بروز ارزشهای معنوی فراوانی میشود که پاسداشت آن، بهمثابه تقویت بنیانهای تمدن دیرپای هر سرزمین است.
بهعبارتدیگر، بناهای تاریخی- فرهنگی در عین آنکه خود سند گویای تمدن کهن این مرزوبوم به شمار میروند، محملی برای انتقال پیام فرهنگ و تمدن کشور ما از نسلهای قدیم به جدید و حتی دیگر جوامع نیز تلقی میشود.
همچنین نباید غافل بود که فرهنگ کهن سرزمین ما ریشه در باورهایی دارد که از عرفان ایرانی سرچشمه میگیرد و همین باور است که به شهرها، بناها و هنرهای سرزمین ما عمق معنایی بخشیده، پس به همین سبب لازم است تا نهتنها به الگوهای کالبدی معماری و شهرسازی و تاریخی- فرهنگی سرزمینمان توجه کنیم، بلکه باید به جذابیتهای بصری و درون پررمز و راز آن بهعنوان بخشی از میراث فرهنگی توجهی دوچندان داشته باشیم؛ چراکه این میراث متعلق به فرهنگ کُهنی است که دیدن آنها نگریستن به درون است و حال، نه به برون و قال.
مواریث ارزشمند اما بیپناه و بلاتکلیف
اگرچه طی صدها سال و متأثر از بیتوجهی و فقدان نگاه ارزشی به تمدن و تاریخ، بسیاری از مواریث و ابنیههای تاریخی کشور ما یا تخریبشده و یا به چپاول و یغمای بیگانگان رفتهاست اما درنهایت و در نخستین سالهای پس از تشکیل مجلس قانونگذاری در ایران، توجه به لزوم حفاظت از آثار و ابنیههای تاریخی- فرهنگی به وجود آمده که ازجمله آنها میتوان به قانون حفظ آثار ملی، مصوب 12/8/ 1309، بند 22 از ماده 55 قانون شهرداری مصوب 11/4/1334، قانون خرید اراضی و ابنیه و تأسیسات برای حفظ آثار تاریخی و باستانی مصوب 26/9/1347، قانون ثبت آثار ملی، مصوب آبان ماه 1352، قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی مصوب 10/11/1364 و دیگر قوانین مرتبط اشاره کرد.
بااینحال، شکی نیست که فقدان یک ساختار همکاری و هماهنگی لازمالاجرا میان مردم و مالکان این بناها و نیز عدم همکاری مطلوب و شایسته دیگر دستگاههای دولتی با سازمان میراث فرهنگی طی سالیان گذشته لطمات سنگینی را به این ثروتهای تاریخی- فرهنگی کشور وارد کرده که بههیچعنوان قابلپذیرش و چشمپوشی نیست صرفاً به این دلیل که امکان تجدید بنای آنها وجود ندارد.
البته این موضوع را باید آن حیث نگریست که در قانون بهصراحت عنوان شده که وقتی یک بنای تاریخی در فهرست آثار ملی ثبت میشود، تخریب آن در هر شرایطی غیرممکن بوده و اقدام به این عمل نیز جرم محسوب میشود؛ ضمن اینکه ارتکاب آن نیز حالتی کیفری داشته و برای مرتکب و یا مرتکبان آن مجازاتهای را در پی خواهد داشت.
البته از منظر حقوقی، این تصریح بدان معنا نیست که چون قانون مجازاتهایی را جهت اقدامات مجرمانه مشخص کرده دیگر هرگز جرمی اتفاق نمیافتد، بلکه دزدی و تخریب آثار تاریخی هم جرائمی هستند بهمثابه قتل، کلاهبرداری و مواردی دیگر که در قانون برایشان بهصراحت مجازات در نظر گرفته شده بااینحال بسیار مشاهده میشود که برخی افراد باوجود تعیین مجازات برای ارتکاب این جرائم نهتنها گاهی بلکه بهصورت سازمانیافته و مداوم مرتکب آن میشوند؛ یعنی همان روال و روندی که امروزه بدون ترس و واهمه آنچنانی از مجازات و قانون در خصوص تخریب ابنیههای تاریخی و مواریث تمدنی در حال اجراست.
و اینکه اخبار و گزارشهای اعلامشده از سوی نهادهای قضایی نیز مؤید این حقیقت است که امروزه بیشترین وقت و انرژی کارکنان و کارشناسان سازمان میراث فرهنگی کشور بجای مصروف شدن در مسیر بازسازی، مرمت و احیای آثار تاریخی، در راهروهای دادگاهها و دادسراها به دنبال راهی برای نجات و جلوگیری از تخریب آنها تلف میشود و موضوعاتی از قبیل ثبت آثار و تعیین حریم، بیشترین سهم شکایت از طرف مردم را در دیوان عدالت اداری به خود اختصاص دادهاست.
متأسفانه و با کمال نگرانی باید گفت این رویه در شرایطی رخ میدهد که همچنان بسیاری از بناها و آثار تاریخی با روشهای مختلف و باسرعت، رو به ویرانی و تخریب میروند گو اینکه در بُعد دیگر نیز موضوع مالکیت، ثبت ملی و بهرهبرداری از بناهایی که میراث ملی محسوب میشوند نیز مطرح بوده که دائماً موردبحث و مناقشه سازمان میراث فرهنگی با برخی نهادهای قضایی و دیگر دستگاههایی دولتی است چراکه بر اساس یکروند کاملاً غلط هریک از آنها بدون توجه به ماهیت و ارزش اثر و نیز تخصص در حفظ و نگهداری و یا مرمت، مالکیت برخی از این آثار و بناهای تاریخی را بر عهدهدارند.
تخریب به نام ایمنی به کام تغییر کاربری
به گفته برخی افراد آگاه، چند سالی است که از آغاز طرح مطالعات و فعالیت بر روی طرح بازآفرینی مرکز محلات همدان میگذرد و تاکنون نیز حدود هفتاد جلسه با حضور مسؤولان شهرداری مناطق، شورای شهر و سایر دستگاههای مدیریت شهری در این خصوص برگزارشده گو اینکه به گفته مشاور معماری و شهرسازی، طرح بازآفرینی مرکز محلات همدان از سال 90 در کمیسیون ماده 5 طرح تفصیلی جهت تبدیل شدن مرکز محله کبابیان به مکانی اقامتی با کاربری بومگردی و گردشگری بهصورت قانون مصوب و به شهرداری ابلاغ شد.
بااینحال اخیراً شاهد یکروال از گستره تخریب ساختمانهای قدیمی در این منطقه هستیم که میرود تا آخرین مرکز محله موجود در همدان را از روی نقشه و خاطرات مردم این شهر برای همیشه پاک کند.
هرچند در ظاهر بسیاری از ابنیه تخریبشده این منطقه و بهصورت خاص (ساختمانهای نظیر اخلاصی، شمسیان و بهرامی) اثر تاریخی ثبتشده نبودند و بنا بر اظهارنظر شهرداری، امکان بازسازی آنها وجود نداشته و این اقدام نیز صرفاً در راستای حفظ جان مردم از خطر ریزش و تخریب دفعتی ساختمان صورت گرفته اما از موضعگیریهای سازمان میراث فرهنگی و نیز برخی از افراد مطلع و صاحبنظر بهموازات اعتراض شهروندان، فعالان مدنی و رسانهها، اینگونه برمیآید که شاید حفظ جان مردم تنها پوششی بوده برای آمادهسازی بستر برای یک تغییر کاربری بزرگ و احداث یک منبع درامد برای شهرداری و نه چیز دیگر؛ یعنی همان کاری که امروزه بهکرات در اکثر نقاط تاریخی شهر بهخصوص در مرکز شهر همدان شاهد صدور مجوز ساخت و تعمیر به بهانه نوسازی و صدالبته روشن کردن چراغ سبز تخریب بدون لحاظ کردن قوانین خاص در مورد حفظ مواریث فرهنگی و تاریخی هستیم.
ازآنجاکه مدت چهار سال از ابلاغ طرح بازآفرینی مرکز محلات همدان میگذرد و نیز با توجه به اینکه طرح مذکور در کمیسیون ماده 5 اعلام و تصویب و بهصورت قانون به شهرداری همدان ابلاغ شد و یا اظهارنظرهای شفاف رئیس شورای شهر همدان که بهصراحت از این موضوع اظهار بیاطلاعی کرده و عنوان میکند که شورای شهر از تخریب املاک واجد ارزش در محله کبابیان بیخبر بوده وگرنه اجازه تخریب این بناها را نمیداد، بنابراین علت موجهی را نمیتوان برای اینگونه تخریبها از سوی شهرداری پیدا کرد!
در بررسی سابقه این عمل چنانکه از شواهد برمیآید مسجد و محله کبابیان از سال 84 به ثبت میراث رسیده، پس بر اساس قانون هرگونه دخل و تصرف در مناطق درجهیک و دو این محله نیز باید با نظر و تأیید میراث فرهنگی انجام میشد اما صرفاً به دلیل آنکه بخشی از دیوار خانه اخلاصی به علت بیتوجهی، تعلل و عدم رسیدگی مسؤولان مربوطه نسبت به مرمت و بازسازی آن به مشکلی برای ساکنان بدل شده بود همین موضوع بهانهای نیمبند را به دست شهرداری داد تا با سرعت هرچه تمام نسبت به تخریب این بنای تاریخی و نادیده گرفتن زحمات چندساله و مطالعات صورت گرفته اقدام کند.
البته این در حالی است که بنا بر اظهارنظر کارشناسان سازمان میراث فرهنگی (و البته در رد ادعای شهرداری مبنی بر اینکه هر سه خانه، تخریب 50 درصدی داشته و هیچگونه امکان بازسازی برای آنها وجود نداشته)، این خانهها هیچ خطری برای شهروندان نداشتند و حتی اگر هم داشتند باید مرمت میشدند، نه تخریب.
به گفته این صاحبنظران طبق طرح بازآفرینی محلههای قدیمی که مهر 93 در کمیسیون ماده 5 تصویب و امسال برای اجرا به شهرداری ابلاغ شد، قرار بود این سه خانه مرمت شوند. خانههای «شمسیان» و «بهرامی» مربوط به دوره قاجار در طرح مرمت فرهنگی قرار بود با تجمیع با چهار خانه دیگر، مجموعه هتل تاریخی و خانه «اخلاصی» مربوط به دوره پهلوی اول هم فرهنگسرا شود، اما شهرداری ترجیح داد تا آنها را تخریب و به پارکینگ طبقاتی مبدل کند!
لزوم علاج واقعه قبل از وقوع
بههرحال امروزه دیگر اثری از این بناها باقی نمانده و حتی ساخت چند دیوار با دستمایههای معماری قدیمی هم نمیتواند جای خالی آنها را پر کند. بسیاری بر این باورند که این اقدامات شاید سرآغاز یک حرکت شتابان برای حذف تاریخ از صفحه روزگار باشد که به نام توسعه و مدرنیته و در اصل به کام منفعتطلبی و استحصال سود و نیز بیتوجهی متولیان در حال شکلگیری است.
و اینکه در مورد «چمن کبابیان» نیز حرکت بلدوزر وار شهرداری برای تخریب آثار تاریخی موجود در شهر همدان بدون مجوز و خارج از عرف اخلاقی و مدیریتی جدید، مشخص کرد که شهرداری همدان ابتدای کار خود را در مدیریت شهری چگونه رقم خواهد زد و یا چه رویکردی را در این خصوص در پیش گرفتهاست.
صاحبنظران معتقدند که حفظ و صیانت از بناها و شهرهای تاریخی- فرهنگی (که شاهدان خاموش بسیاری از آداب، سنن، وقایع و حوادث به شمار میروند و ناگفتههایشان با پژوهش و ژرفاندیشی دانشمندان، فرهیختگان و خردمندان قابلاحصا و بازیابی است) نهتنها وظیفه سازمان میراث فرهنگی بلکه یک وظیفه همگانی برای ماست.
معالوصف به دلیل پیچیدگیهای به وجود آمده در ساختار اداری و مدیریتی کشور و تقسیم وظایف میان دستگاهها، سازمانها و نهادهای مختلف و همچنین ازنظر فرابخشی بودن وظایف محوله به سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، همکاری و همگرایی تمامی دستگاهها، سازمانها و نهادهای ذیربط برای حفاظت از آثار تاریخی ضروری است.
و پایان سخن اینکه گاهی فراموش نکنیم که نهفقط آثار ثبتشده و شناسنامهدار تاریخی، بلکه تمامی مواریث کهن و محلات درونشهری ما بهانحای مختلف دارای ارزش فرهنگی و تاریخی خاصی هستند که باید در جهت حفظ آنها کوشید تا هم در آینده نسبت به از دست رفتن این بناها افسوس نخوریم و هم از تکرار چنین آسیبهای جبرانناپذیری به مواریث تاریخی و ارزشی و یا بافتهای قدیمی جلوگیری به عمل آید؛ و اینکه شاید وقت آن رسیده تا با برخی برخوردهای قاطعانه و منتج به مجازاتهای قانونی، علاج واقعه را قبل از وقع در دستور کار قرار داد تا برخی افراد بیشتر حواسشان را به تبعات رفتارشان جمع کنند.
شناسه خبر 376