شناسه خبر:5394
1397/11/7 14:01:54

این مقال در پی اثبات یا نفی هیچ‌یک از برنامه‌ها و تصمیمات حوزه فرهنگی و هنری استان همدان نیست بلکه فحوای این مطلب بر مبنای پرسش از روشمندی (متدولوژی) و فرایند تصمیم‌سازی و برنامه‌ریزی امور فرهنگی و هنری در آن است. 

 اخیراً موافقان و مخالفان برگزاری کنسرت‌های پرشمار در استان همدان، مباحثی را در فضای مجازی و رسانه‌های رسمی مطرح کرده‌اند که نگاهی دوباره به آن و تبیین مبدأ، مبنا و مقصد بحث‌های صورت گرفته از منظر شناسایی شیوه اتخاذ تصمیمات فرهنگی و هنری خالی از لطف نیست.

عمده دلایل موافقان برگزاری کنسرت در همدان حول دو محور می‌گردد که یکی ارتقای نشاط اجتماعی و افزایش تحرک و شادی جامعه با هدف پیشگیری از پاره‌ای آسیب‌های اجتماعی ناشی از خمودگی و دل‌مردگی و دلیل دیگر چنانکه برخی مسوولان ارشد استان عنوان کرده‌اند: «احترام به رأی مردم» در حیطه فرهنگ و پیشبرد امور مطابق با خواست رأی‌دهندگان است.

مخالفان برگزاری کنسرت‌ها نیز دو گروه هستند که یک گروه برگزاری کنسرت‌های متعدد در شرایط غیراستاندارد و خلاصه شدن برنامه‌های فرهنگی و هنری به موسیقی عمدتاً غیر فاخر با اشعار تضعیف‌کننده زبان فارسی را نوعی رویکرد تقلیل‌گرایانه می‌دانند و گروه دوم افرادی هستند که منبعث از فضای اجتماعی و دین‌مداری قاطبه مردم همدان، مطالبه برنامه‌های فرهنگی و هنری از سنخ ارزشی و معنوی دارند.

چند پرسش از موافقان برگزاری کنسرت‌ها

اگر دلایل موافقان برگزاری کنسرت را در ترازوی سنجش قرار دهیم می‌توان چند پرسش اساسی در مورد آن مطرح کرد چنانکه در مورد افزایش «نشاط اجتماعی» سؤال این است که چنین مدعایی مستحضر به کدام تحقیقات و بررسی میدانی دقیق است و ملاک سنجش نشاط اجتماعی کدام نظریه و چه مؤلفه‌های قابل‌ سنجشی است؟ آیا تحقیقاتی انجام‌ شده که نشان دهد گرایش افرادی که به کنسرت می‌روند به افسردگی و اعتیاد کمتر از سایر افراد اجتماع است؟

متر و معیار سنجش شادی و نشاط اجتماعی به‌ جز سلایق مدیران چیست و آیا با توجه به قیمت نسبتاً بالای بلیت کنسرت‌ها، خانوارهای ضعیف که گاه در مورد خریداری اقلام ضروری حداکثر احتیاط را دارند هم می‌توانند از این برنامه‌ها استفاده کنند؟

بر فرض صحت مدعای موافقان کنسرت در مورد مفرح بودن این اقدامات و پذیرش این استدلال که «در زمان فشارهای اقتصادی باید اجازه داد مردم تفریح بیشتری داشته باشند» آیا تنها خانوارهای نسبتاً مرفه امکان بهره‌مندی از پاره‌ای برنامه‌ها و جشنواره‌ها را دارند و یا به‌ عنوان‌ مثال اقداماتی از سنخ فعالیت‌های سردار شهید سیاح طاهری نیز مد نظر است که فرزندان خانواده‌های ضعیف و اقشار ساکن در نقاط محروم و دورافتاده هم در برنامه‌های فرهنگی و هنری گنجانده شوند؟

در مورد دلیل دیگر موافقان کنسرت هم سؤال ساده ما این است که آیا در اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های انتخاباتی به‌ طور دقیق و مصداقی برنامه‌های فرهنگی و هنری هم تشریح شده که امروز اکثریت رأی‌دهندگان موافق آن پنداشته می‌شوند و به فرض که چنین روندی وجود داشته آیا دولت پس از استقرار، تنها دولت رأی‌دهندگان به خود است یا تمام اقشار باید در ذیل تصمیم‌گیری‌ها لحاظ شوند؟

فقدان مطالعات پایه در حوزه مسائل فرهنگی

به سبب نبود مطالعات دقیق، بررسی علمی مدعاهای موافقان و مخالفان میسر نیست چنانکه مخالفان تصمیمات مدیران فرهنگی نیز می‌توانستند در قالب مجموعه‌های مختلف غیردولتی، مطالعات و تحقیقات دقیقی را انجام داده یک‌بار برای همیشه همگان را به پذیرش استدلال‌های خود مجاب سازند در حال حاضر اما این نبرد نه عرصه احتجاج قوی‌تر که میدان رویارویی سلایق مختلف است چنانکه بزرگان گفته‌اند: «دلایل قوی باید و معنوی/نه رگ‌های گردن به حجت قوی».

با این وصف اما نکته‌ای که در مورد کنسرت‌ها و تصمیم‌گیری سایر برنامه‌های فرهنگی و هنری وجود دارد اتکای صرف به سلایق و ترجیحات مدیران و مشاوران است چنانکه متأسفانه عمده تصمیمات در مجموعه‌های متولی فرهنگ و هنر و حتی شوراهای فرهنگی مربوطه، از فقدان تحقیقات میدانی دقیق و مطالعات کارشناسی رنج می‌برد و اگر در مقطعی مطالعاتی صورت گرفته عمدتاً در سطح (و نه عمق) مقولات مورد سنجش بوده، این مطالعات بیشتر از سنخ جزوه‌نویسی و مقالات توصیفی محسوب شده فاقد شاخص‌های لازم برای مقالات علمی و تحقیقی است.

هر مطالعه علمی باید با لحاظ داشتن اسناد بالادستی، چارچوب‌های مطالعه، عوامل و عناصر تحقیق، متدولوژی و روش‌های تحقیق، جامعه نمونه و ارجاعات دقیق صورت پذیرد و در اصطلاح «منبع باز» باشد و محققان و کارشناسان در دولت‌ها و مدیریت‌های بعد بتوانند به‌طور دقیق ارجاعات، ملاک‌ها و معیارهای هر سند تحقیقاتی را بررسی کرده و در صورت نیاز آن را توسعه دهند یا اصلاح کنند اما اسناد مطالعاتی موجود در حوزه فرهنگ و هنر، عمدتاً در روندهایی اداری با هدف تایید نظرات و ترجیحات مدیران وقت صورت گرفته فاقد ارجاعات مشخص و باز و شاخصه‌های پایایی و روایی هستند و در واقع این مقالات توصیفی و فاقد شاخصه علمی، تنها به هدف ارائه کارنامه عملکرد یا تظاهر به اقناع همگانی، در مراسم پر‌طمطراق رونمایی شده و با تغییر مدیران به گوشه‌ای پرتاب می‌شود.

امروزه متأسفانه طیف سیاسی که بیش از دیگران بر روی مفاهیمی مانند «سرمایه اجتماعی» و «اعتماد اجتماعی» مانور می‌دهد در عمل خود به این مفاهیم التزام ندارد که اگر چنین بود قطعاً اثربخشی برنامه‌های فرهنگی در عینیت نیز دیده می‌شد و انتقادات کمتری متوجه تصمیمات فرهنگی و هنری بود.

برخی چاه‌ها آب ندارد اما نان دارد

با تاسف باید گفت اتخاذ بسیاری از تصمیمات نه بر مبنای منافع عموم بلکه به سبب حمایت گروه‌های ذی‌مدخلی است که به طور مستقیم از آن تصمیم منتفع می‌شوند چنانکه در مثل معروف فردی در بیابان چاه حفر می‌کرد و از صاحب کار دستمزد می‌گرفت و در پاسخ به مطلعان که عدم وجود آب را گوشزد می‌کردند چنین دلیل می‌آورد که «اگر برای کارفرما آب ندارد برای من نان دارد» از همین منظر نگارنده در حیطه‌های مختلف فرهنگی، هنری، گردشگری و ... شاهد دفاع از همایش‌ها، کنفرانس‌ها، جشنواره‌ها، سمپوزیوم‌ها، نشست‌ها، پنل‌ها و برنامه‌های کم‌اثر دیگری با بودجه عمومی بوده که اگر برای مردم آبی ندارد برای دست‌اندرکاران نان به همراه می‌آورد.

از جمله به عنوان مثال در حوزه روزنامه‌نگاری طی دولت‌های مختلف بارها و بارها شاهد برگزاری جشنواره‌هایی بوده‌ایم که عمدتاً با هدف «راضی کردن همه» و درج در کارنامه عملکرد مسوولان، برگزارشده گاه بزرگان و استادانی به‌عنوان زینت‌المجالس دعوت می‌شوند و در نهایت کارویژه دقیق حضور آن بزرگان نه تعیین دقیق ملاک‌های علمی و تشویق پیشرفت‌ها و ابداعات و خلاقیت‌ها و دستاوردها که تائید ظواهر برگزاری است و بنابر رویکرد یکسان بودن «دوغ و دوشاب» هیچ‌گونه معیار علمی قابل دفاعی در سنجش محتوای این جشنواره‌ها وجود ندارد و به جهت خالی بودن توبره برگزار‌کنندگان از بضاعت علمی لازم، اهتمام تمام‌عیاری صورت می‌گیرد که همگان با هر کیفیت و کمیت از برنامه برگزارشده راضی شوند و زبان به تعریض نگشایند.

مثالی که ذکر شد در مورد جشنواره‌های کتاب، تئاتر، موسیقی، شعر، هنرهای تجسمی و برخی همایشهای علمی، فرهنگی، گردشگری و ... نیز با شدت و ضعف‌های مختلف مصداق دارد و گاه تعدد تریبون‌ها و نفوذ برگزارکنندگان به حدی‌ است که هیچ جنبنده‌ای جرات پرسش از اهداف و نتایج این برنامه‌ها را ندارد و به همین سبب در مرور زمان برخی نهادهای متولی به‌واقع مرجعیت خود را از دست داده و تنها در حکم «برگزارکنندگان» برنامه‌ها و جشنواره‌های آبگوشتی محسوب شده و از آن سو فعالان راستین حوزه‌های مختلف بیشتر به جوایز خصوصی و جشنواره‌های غیردولتی گرایش پیدا می‌کنند و میزان استقبال نخبگان و حرفه‌ای‌های حوزه‌های مختلف از برنامه‌های غیردولتی رو به تزاید است.

به مصداق «الکلام یجر الکلام» ذکر آن خالی از لطف نیست که نویسنده این مقال بر حسب تصادف در امر مشاوره غیر رسمی داوران و برگزارکنندگان برخی جشنواره‌ها مشارکت کرده و باوجود تلاش بی‌ثمری که در انجام کار بنیادین و علمی مصروف داشته از نزدیک این رویه «راضی کردن همه» و پرهیز از کار بنیادین و «دستمال نبستن به سری که درد نمی‌کند» و عبور از کنار مسائل جدی را مشاهده کرده که برای به لرزه درنیامدن ارکان میزها و استمرار دریافتی‌ها و دستمزدهای عوامل و عناصر دخیل اتفاق می‌افتد.

چنانکه گفته‌اند وقتی متولی امری حرمت امامزاده را نگاه ندارد انتظاری از طیف هدف و مخاطبان جشنواره‌ها و برنامه‌های مختلف نیز نمی‌رود و این‌گونه است که در نهایت برخی عناوین و جوایز با معیارهای مشخص تخصصی قابل دفاع نبوده، تنها در مبالغ نقدی پرداختی خلاصه می‌شود و حتی صاحبان آن عناوین از تفاخر به آن در مجامع حرفه‌ای خودداری کرده و جوایز رنگارنگ را تنها برای مخاطبان غیرحرفه‌ای و مردمان عادی خارج از صنف به نمایش می‌گذارند در صورتی‌ که اگر برنامه‌ها مستند به مبانی علمی و معیارهای دقیق و قابل‌سنجش بود گاه حتی کسب یک عنوان یا جایزه می‌توانست مایه تفاخر ابدی تلقی شده، زندگی حرفه‌ای افراد در صنوف مختلف فرهنگی و هنری را برای مابقی عمر تغییر دهد.

ضعف کارشناسی و تصمیمات سلیقه‌ای

مطالعات دقیقی در مورد بضاعت علمی و کارشناسی بدنه مجموعه‌های متولی فرهنگ وجود ندارد اما به‌ عنوان‌ مثال حجت‌الاسلام سعید کرمی که از مدیریت فرهنگ و ارشاد استان همدان استعفا داد در ذکر دلایل استعفای خود به نبود استراتژی فرهنگی اشاره کرد و به‌ صراحت از فقدان نیروهای متخصص مورد نیاز سخن گفت.

در نهایت آرزوی ما این است که اولاً با شاخص‌گذاری دقیق و پرهیز از سفارشات، افرادی با بضاعت علمی و تخصص لازم در مجموعه‌های متولی امر فرهنگ جذب شوند و در صورت نیاز از طریق «برون‌سپاری» مطالعات به دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، هسته‌ها و اندیشکده‌های مطالعاتی بسیج و سایر مجموعه‌های دارای توان علمی، انجام تحقیقات دقیق، مبانی اولیه تصمیم‌گیری علمی در حوزه‌های فرهنگی و هنری را فراهم آورد و پس از آن روشمندی دقیق هر تصمیم و فرایند طی شده بر مبنای مطالعات صورت پذیرفته شفاف‌سازی شود تا با ایجاد «اقناع علمی» اسنادی قابل‌اتکا شکل‌گرفته و مدیران بعدی نیز به آن اطمینان کرده در صورت نیاز آن را توسعه داده یا اصلاح کنند.

در حوزه مورد بحث رجاء واثق داریم که روزی با آمارگیری و افکارسنجی‌های علمی مشخص شود که ترجیح مردم همدان از اقشار مختلف بیشتر بر کدام برنامه‌ها و جشنواره‌های فرهنگی و هنری است و پس از مشخص شدن ترجیحات مردم، نظرات موافقان و مخالفان نیز با ارجاعات علمی دقیق به مطالعات مستحکم ارائه‌ شده و در نهایت تصمیمات از صافی معیارسنجی و افکارسنجی گذر کرده، پایایی و روایی مطلوبی داشته باشد.

تا آن روز باید به این امید دل بندیم که با بهبود وضعیت اشتغال و معیشت مردم، تعداد بیشتری از آنها وقت، حوصله و امکان بهره‌مندی از برنامه‌ها و امکانات فرهنگی و هنری را داشته باشند و اگر برنامه‌هایی از محل اعتبارات عمومی برگزار می‌شود حداقل واجد صفت «وزانت» و «فخامت» بوده چنانکه رهبر معظم انقلاب تأکید می‌کنند موسیقی مطربی و درباری ذیل بودجه‌های عمومی ترویج نشود و علاوه بر آن هدف‌گذاری تصمیمات فرهنگی-هنری به‌گونه‌ای باشد که تعداد بیشتری از مردم با هر سطح درآمد در ذیل برنامه‌های مختلف گنجانده شوند و این‌گونه نباشد که اقشاری از تمام تفریحات داخل و خارج کشور بهره‌مند باشند و افراد کثیرتری برای همیشه از شمول برنامه‌های فرهنگی و هنری خارج بمانند.


منبع: خبرگزاری فارس

شناسه خبر 5394