سپهرغرب، گروه شهر: شهر بهعنوان مرکز خلاقیت، خودبهخود متحول نمیشود؛ بلکه ابتکار و نوآوری و تحول از مواجهه تفاوتها و موارد ضدونقیض حاصل میشود که این حاصل تلاقی فرهنگهای متنوع و متفاوت است. این مهمترین مشخصه یک شهر در سیستم یکپارچه شهری است: زندگی متفاوت، زندگی با افراد متفاوت (از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و...) ترکیب انبوهی از وظایف و نقشها، کنار هم قرارگیری تفاوتها و تضادها و فضایی از جریانات متفاوت نشاندهنده یک حکومت متمایز و ایدهال است. فرهنگ شهری براساس تاریخ و سنن روزمره شکل نگرفته؛ بلکه فرهنگ یک موضوع ساختاربندیشده است. این فرهنگ ساختاربندیشده در شهر به عبارتی همان خلاقیت شهری است.
از طرفی انرژیهای درونی فرهنگ نهتنها برای اجتماعیکردن و معاهدات اجتماعی مهم هستند؛ بلکه برای موفقیتهای اقتصادی یا فعالیتهای منطقهای اهمیت زیادی دارند. حال سؤال مهم این است که کلانشهرها که بیشترین ظرفیت و زیرساخت فرهنگی کشور را در خود جای داده اند، به چه میزان از این ظرفیت در راستای شهر خلاق شدن و افزایش صادرات فرهنگی و اقتصاد فرهنگ به دیگر کشورها یا جذب سرمایه موفق بوده است.
کلانشهرها به دلیل داشتن مزیت و ظرفیت وجود اکثریت طبقه خلاق کشور میتوانند شمارشگرهای رشد شهری و توسعه اقتصادی مستمر و پایدار را برای خود و کشور به راه اندازد. طبقه خلاق که رکن اساسی شهر خلاق است، طبق تعریف فلوریدا (2002) به افراد فوقالعاده ماهر در صنایع خلاق و صنایع دانشمحور نظیر متخصصان حقوق، اقتصاد، فناوری اطلاعاتی و آموزش عالی اطلاق میشود که اقتصاد خلاق جدید را رهبری میکنند. البته طبقه خلاق را به دو گروه از مردم تقسیم میکند که تعریف فوق بیشتر شامل گروه دوم میشود. گروه اول شامل فیلسوفان، دانشمندان، نویسندگان، استادان دانشگاه، هنرمندان، معماران، طراحان و پژوهشگران و سایر نخبگان میشود و گروه دوم شامل متخصصان فعال در طیف وسیعی از صنایع و بخشهای مدرن، خدمات مالی، حقوقی، بهداشتی و مدیریت تجاری میشود که گروه اول بیشتر مباحث ایدهپردازی و تحلیلی- بینشی را برعهده دارد و گروه دوم در تبدیل آن ایده به محصول یا خدمت و رساندن به مرحله اقتصادی و تجاری بازار فعالیت میکنند.
حال به طور مختصر به روشهای خاصی میپردازیم که شهرهای پیشرفته فرهنگی دنیا براساس ایده شهر خلاق پیشرفتهاند که هرکدام در یک زمینه خاص در سطح جهانی مطرح شدهاند. بهعنوان نمونه سنگاپور ابتدا در هنرهای تجسمی متمرکز شد و پس از دو دهه نهادسازی و فعالیت در این حوزه در سه بخش (هنر و فرهنگ)، (طراحی) و (رسانه) توسعه یافتند. شهر پکن در چین به دلیل فراوانی منابع فرهنگی نیاز به برنامهریزی داشت تا مورد بهرهبرداری در حد اعلای پتانسیلش قرار گیرد. در زمان دومین نمایشگاه صنایع خلاق فرهنگی بینالمللی پکن در نوامبر 2007، ظرفیت خوشههای خلاق به سطح جدیدی رسیده بود.
این منطق تراکم و انباشتگی پس از آن سبب رقابتی سخت میان حوزهها شد تا «پارکهای خلاقانه فرهنگی» در بخشهایی مانند طراحی، انیمیشن، محتوای دیجیتالی، هنرهای نمایشی و تجسمی و مد ساخته شوند. در نواحی غربی و شمالغربی پکن، ما خوشههای محتوای دیجیتال را میبینیم که به خوبی گسترش یافتهاند، همچنین شاهد پروژههای معماری شگفتانگیز مرتبط با المپیک پکن هستیم. مرکز پکن منتفع از توریسم فرهنگی و هنرهای نمایشی، فرهنگ سنتی و نمایشگاهی است؛ درحالیکه شرق آن با هنرهای دستی و تجسمی شکل یافته است. و اما شهر شانگهای در چین، جایی است که در آن صنعت خلاق سریعترین رشد و بیشترین پتانسیل را دارد. شانگهای محیطی هادی برای توسعه صنعت خلاق به علت تعدادی عوامل نظیر: زیرساخت فوقالعاده توسعه، مهد صنعت مدرن چینی، ترکیب فرهنگهای غربی و شرقی و جذب تمامی استعدادها بهواسطه سیاست درهای باز چینی است. بهعلاوه صنعت بازیهای کامپیوتری چین و صنعت انیمیشن فیلیپین علاوه بر کشورهای ژاپن، کره و سنگاپور بهشدت رو به گسترش است. در صنعت انیمیشن (فیلیپین، هند، سنگاپور، و قسمتی از ژاپن کره و چین) بر صادرات تأکید دارند. در سرتاسر اروپا هم خلاقیت و ابتکار در استفاده از فضاهای متروکه و بلااستفاده شهری و طراحی فضاهای خلاق برای بهرهمندی حداکثری از حوزه شهرسازی و معماری شهری را سیاست راهبردی خود قرار دادند. بهعنوان نمونه مناطق بندری، نواحی صنعتی و کارخانههای متروکه مکانی برای پرورش فرهنگی و اقتصادی خلاق شدند. شهر Hafen در هامبورگ و اسکلهای رودخانهای در برلین، یکچهارم شمالی منچستر Andrjsala در Riga کارخانه Luma در استکهلم، کارخانه کابلسازی در هلسینکی، بندرگاه تفریحی Westergasfabriek در آمستردام، تنها بعضی از مثالهای چشمانداز اروپایی از سیاست فراصنعتی تولیدات فرهنگی است. فضای خاص و وضعیت جوی این مکانها نقش مهمی را در توسعه و پیشرفت آنها بازی میکنند و همچنین تا اندازهای مشخص میکنند که کدام هنرمندان بیشتر علاقهمند بودهاند و کدام نوع از خلاقیت را کسب کردهاند.
حال کلانشهرهای ایران با وجود استعدادهای خلاق و دردسترسبودن فناوری و محیطهای پذیرش تنوع فرهنگی میتوانند با ایجاد خوشههای خلاق فرهنگی این ظرفیتها را به ارزش اقتصادی تبدیل کند. همچنین این شهرها از فضاهای تاریخی و فرهنگی که بلااستفاده هستند، بهرهمند است که اگر در اختیار هنرمندان و طبقه خلاق شهر قرار گیرند، قطعا با رونق اقتصادی مواجه خواهند شد. از طرفی همانطور که ذکر شد، بخش زیادی از طبقه خلاق کشور به دلایلی در کلانشهرها از جمله تهران سکنی دارند مدیریت شهری میتواند با ایجاد شهرکهای خلاقانه در همه زمینههای فرهنگی و هنری به معنای وسیع آن همه این استعدادها و ظرفیتها را در شهر جذب کند. نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که کشورهایی در شرق آسیا با تغییر نگاه، تولید و ابداعمحوری در سازمانهای صنعتی خود و سوقدادن آن به سمت فرهنگ تنها از بازیهای کامپیوتری و فروش انیمیشن درآمدی به اندازه فروش نفت ما کسب میکنند و این ظرفیت قطعا در حوزه دانشگاه و نخبگان کامپیوتر و هنرمندان ما وجود دارد. تنها باید با نهادسازی صحیح به نحو مطلوبی از این فرصت استفاده کرد و شهرداریها بهعنوان نهادی عمومی (مردمی- حاکمیتی) در یکپارچهسازی این ظرفیتها میتواند نقش بیبدیلی ایفا کنند.
*مجید حاجی. پژوهشگر اقتصادی
شناسه خبر 5616