خاستگاه طراحی شهری و مرور تاریخی آن

بخش اول

سپهرغرب، گروه شهر: بشر از همان ابتدای پیدایش جوامع و مجتمع‌های زیستی اولیه در پاسخ به یکی از اساسی‌ترین نیازهای طبیعی و فطری خویش سعی کرده محیط و دنیای ساخته شده خود را تحت کنترل درآورد. این کنترل که با توسل به وسائل گوناگون طبیعی، افسانه‌ای، مذهبی و عملکردی تحقق پیدا می‌کرده خود را به‌صورت نوعی «نظم»، الگو و شکل محیط‌زیست انسان منعکس می‌نموده‌؛ بنابراین «نظم» یک اصل اساسی و بنیادی است که عامل اصلی کنترل و ادامه بقای هر چیز می‌شود و ریشه این نظم از طبیعت ناشی شده و از آنجا به تمام فعالیت‌های بشر رسوخ پیدا کرده‌است.

به‎طورکلی «نظم» شاید تنها خصیصه‌ای باشد که می‌توان در کلیه‌ نظام‌ها، صرف‌نظر از شکل، عملکرد و اندازه آن‌ها مشاهده کرد. در حقیقت می‌توان گفت که «نظم» وجه مشترک نظام‌ها است، پس نوع، شکل و ماهیت آن از نظامی به نظام دیگر می‌تواند کاملاً متفاوت باشد. 

مثلاً در یک نظام فیزیکی ممکن است این نظم به‌صورت شکل و سازمان فضائی جلوه کند؛ اما در یک نظام فعال، عملکرد است که نظم خاصی پیدا می‌کند. بدیهی است بین نظم کالبدی و نظم عملکردی هر نظام می‌توان رابطه‌ای مشخص پیدا کرد. (Margenau 1972,p.211)

فیزیک و قوانین فیزیکی (مانند فرضیه نسبی انشتین و تئوری کوانتوم) حاکی از نوعی نظم است و همچنین طرز قرارگیری و حرکت یک اتم، ملکول و یا امواج. عناصر و فعل و انفعالات شیمیائی نیز در بردارنده نظم خاص خود هستند.

زیبائی چشم‌گیر یک بلور کریستال از قرارگیری هماهنگ و منظم اتم‌های آن در غالب مولکول‌ها بر اساس اصول خاص هندسی ناشی می‌شود و یا زیبائی طبیعی دانه‌های برف در شکل قرینه‌ای آن ست. همینطور است شکل تارهای عنکبوت، کندوی عسل، سلول‌های پوست حیوانات و گیاهان و غیره (Margenau 1972.p.305).

حقیت این است که عناصر و نظام‌های طبیعی هر کدام از مجموعه‌ای از قوانین و اصول عمومی تبعیت می‌کنند. ممکن است شناخت و دست‌یابی به این اصول را که واقعیت‌های طبیعت هستند جزء اکتشافات علمی خود به‌حساب آوریم، لیکن این واقعیات به‌هرحال در طبیعت وجود داشته و خواهند داشت. خواه ما به‌دنبال کشف آن‌ها برویم یا نه. 

در تحقیقات علمی اینک برای ما مشخص شده که معنی غائی بسیاری از اشیا و فرآیندها که تنوع موجود در آن‌ها گاهی ما را گمراه می‌کند می‌بایستی در همان وضعیتی که قرار گرفته‌اند و در رابطه با عوامل جنبی آن مورد تفحص قرار گیرند. شناخت جامع شکل، عملکرد و روابط تنها از طریق مراجعه به یک ماتریس کلی که در آن طبیعت به انحای مختلف خود را بیان کند میسر است.

یک‌دسته از این قوانین و اصول مربوط به فضا (1) است که در زیست‌شناسی، فیزیک و غیره به‌طور مشترک مصداق دارد. این فضای طبیعت یک پیوستاری است دارای نظم و کنترل که عناصر و نظام‌های متشکله آن تحت تأثیر آن، نظام می‌یابند.

مهم‌ترین مشخصه فضا، شکل (2) آن است و در این رابطه اصل قرینه‌سازی که به‌صورتی در کلیه اشکال طبیعی وجود دارد از تمام جوانب دیگر متمایز است. «خود نظم‌دهی» اصطلاحی است که در این رابطه کاربرد بسیار زیادی پیدا کرده‌است. «خود نظم‌دهی» (3) عبارت است از سازگاری داخلی، جهان‌بینی و کلیتی که از تعادل هماهنگ بین درون‌گرائی و برون‌گرائی ناشی می‌شود که پیوستگی و ارتباط معقولی بین شکل و عملکرد بوده و از مشخصات تمام عناصر طبیعی است.

یکی از اصول نظام‌دهی که پیش از هر چیز دیگر در طبیعت به‌کار رفته، قرینه‌سازی است که در یک مفهوم خاص عبارت است از تناسب متعادل بین اجزای یک کل. قرینه‌سازی در جبر، هندسه، زمین‌شناسی، گیاه‌شناسی، حیوان‌شناسی، و در هنر، معماری و زیبائی‌شناسی و همین‌طور در فیزیک، شیمی و نجوم اهمیت اساسی پیدا کرده‌است. قرینه‌سازی در تئوری‌های باستانی نیز به‌منظور بیان خصوصیات ژئولوژیکی زمین به‌کار گرفته شده و افلاطون نیز ابعاد روانی و روحی جدیدی به جنبه علمی آن افزوده‎است (Margenau.1972,pp.253-60).

تمام سیستم‎ها و عناصر جامد طبیعت که «خود سازمان‎ده» هستند مثل اتم‌ها، بلورها، گیاهان و تمام نظام‌های سیارات، همانند مخلوقات جانداری که «خود سازمان‎ده» هستند دارای نوعی از اشکال قرینه‎سازی هستند. البته قرینه‎سازی دارای اشکال و انواع متفاوتی است. این اختلافات نه‎تنها تا حدود زیادی جوهر و ماهیت عناصر را برای ما مشخص می‌کند بلکه اطلاعاتی نیز درباره هندسه خود فضا به ما ارائه می‌دهند. در بین جامدات، بلورها مثال بهتری در این مورد هستند. در بلورها مفهوم ریاضی، شکل به‌صورت ایستا بیان شده و به همین دلیل به سادگی قابل بررسی است. بلورهای غیر اورگانیک موجودات زنده‌ای به آن مفهوم که در مورد گیاهان و حیوانات اطلاق می‌شود، نیستند، لیکن آن‌ها رابطه بین جمادات و جان‌داران‌اند.

زیبائی خیره‎کننده یک بلور از دینامیزم هماهنگ اتم‌ها و نظم دقیقی که در ترتیب قرارگیری آن‌ها و تشکیل ملکول‌ها بر اساس اصول هندسی به‌کار گرفته شده حاصل می‌شود. اگر ساخت و ترکیب یک بلور را بررسی کنیم به این نتیجه می‌رسیم که بلور از قرار گرفتن منظم نقاطی که به‌طور قرینه و معمولاً در اطراف یک نقطه مرکزی توزیع شده‌اند تشکیل شده‎است.

از عناصر دیگری که در سال‌های اخیر کشف‎شده و می‌توانند بین بلورها و موجودات زنده قرار گیرند ویروس‌ها هستند. ویروس‌ها نیز اغلب شکل هندسی منظمی دارند، مثل ویروس فلج‎ اطفال (Margenau 1972,p.314).

در مورد عناصر اورگانیک نیز وجود نظم کاملاً ثابت شده با این اختلاف که در این‎گونه موارد سیستم دیگر حالت استاتیک ندارد و حرکت، تبدیل و تغییر نیز جزئی از آن است. البته این حرکت تبدیل و تغییر نیز به‎نوبهخود نظم و قاعده خاصی است (مثلاً حرکت ریتمیک است).

این نظم را در مورد رشد درخت افرا نیز می‌توان به خوبی مشاهده کرد، به این ترتیب که رشد از دانه اولیه آغازشده و سپس در طول محور به طرف بالا و پائین ادامه پیدا می‌کند (Margenau 1972,p.323).

در سلول‌ها، هسته‌ها و کروموزوم‌های ریشه پیاز و همین‌طور در تنه درختان که می‌توان تعدادی دوائر متحدالمرکز را در آن‌ها مشاهده کرد و یا در برگ درختان دانه‌هایی وجود دارد برای تنفس که از دو یاخته تشکیل می‌شود و یا گل گیاهان که دارای هندسه خاصی است (پنج ضلعی). 

اما حیوانات رابطه کاملاً متفاوتی با فضا و زمان دارند. رابطه حیوانات با محیط‌زیست چه از نظر داخلی و چه خارجی دائماً دستخوش تغییر و تبدیل است به این ترتیب که از یک طرف قابلیت انعطاف را در فضا و زمان برای آن‌ها به‌وجود می‌آورد و از طرف دیگر امکان کنترل را در فضا و زمان، هر چند محدود فراهم می‌کند. 

و اما انسان که کلیه خصوصیات جانداران دیگر را دارا است، اشرف مخلوقات بوده و دارای خصوصیاتی بس متعالی است. این خصوصیات روانی، روحی و معنوی است که حاکم بر روابط بین انسان‌ها و طبیعت بوده و بنابراین در نظام دهی به فضا و زمان مورد استفاده قرار می‌گیرد. چیزی که به‌خصوص ازنظر ما بسیار اهمیت دارد ارتباط قابل‌ملاحظه‌ای است که انسان با زمان دارد. بدین معنی که قادر است آینده را تا حدودی پیش‌بینی کند و این پیش‌بینی به‌مراتب بیش از آنست که مثلاً حیوانات با پیش‎بینی زمستان به جمع‎آوری آذوقه می‌پردازند. 

انسان نیز مانند حیوانات تحت تأثیر تغییرات ادوار طبیعی قرار می‌گیرد، اما برخلاف آن‌ها که خودشان را به منظور تطبیق با محیط خارج تغییر می‌دهند، با کوشش جمعی و فردی بر آن محدودیت‌ها (هر چند نسبی) فایق می‌شود و محیط‎زیست را به طرزی تغییر می‌دهد که جوابگوی نیازهای بشر باشد پس خانه، کارخانه، شهر و سفینه و ایستگاه‌های فضائی می‌سازد.

بنابراین بشر از همان آغاز تمدن و شهرنشینی خود بر اساس فطرت خویش و به پیروی از آنچه در طبیعت می‌دید تمایل به ایجاد نظم داشت و نظام دهی در آنچه می‌ساخت را هدف قرار داد. حرفه طراحی شهری نیز در چهارچوب همان نیاز کلی انسان به نظم و در پاسخ به نیازهای خاصی از جامعه به وجود آمد. در زیر خواهیم دید که گرچه ماهیت و نوع این «نظم» ممکن است از زمانی به زمان دیگر و از محلی به محل دیگر متفاوت بوده و تابع اصول و قواعد جداگانه‌ای باشد، لیکن آنچه به هرحال ثابت و غیرقابل تغییر و تردید است نیاز به نوعی نظم است. به‎عبارت‎دیگر این تغییر و تحولات هیچ‌گاه از نیاز به نظم به نیاز به بی‌نظمی نگرائیده‌است.

به عبارت ساده می‌توان گفت که هدف طراحی شهری همان هدف شهر است. شهرها و یا به عبارت صحیح‌تر مجتمع‌های زیستی به منظور تأمین مقاصد خاص و معینی برای ساکنین‎شان ایجاد شدند و طراحی شهری می‌تواند به حصول مؤثرتر، مستقیم‌تر و آگاهانه‌تر هدف‌های فوق کمک کند. بدیهی است که اهداف و مقاصد شهرها در اثر ظهور، تکنولوژی، رشد و توسعه سازمان اقتصادی- اجتماعی (مثل توزیع جمعیت، تمرکز و عدم تمرکز و تراکم)، انگیزه‌های آموزشی و فرهنگی و نیروهای سیاسی، قانونی و اداری همواره در طول تاریخ دستخوش تغییر و تحول اساسی شده‌است.

اسناد و مدارکی موجود است حاکی از اینکه بشر خیلی به کندی و به تدریج شهرگرا شده‎است. شهرهای اولیه شرقی مراکز مقدسی بوده‌اند که برای مراسم دینی و افسانه‌ای مورداستفاده قرار می‌گرفتند. اما درنهایت کشاورزان و ده نشینان به طرف شهرها مهاجرت می‌کنند. مازادی در محصولات کشاورزی به‌وجود می‌آید، تولید، تخصصی و متمرکز شده و با پیشرفت تکنولوژی و ادامه این روند شهرنشینی آغاز و با مسائل امکانات خاص خود ادامه می‌یابد (Dyckman 1961,pp.124-111). ادامه دارد

منبع مقاله: 

بحرینی، حسین (1393) فرآیند طراحی شهری، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ نهم.





لینک خبر: