کد خبر : 11679 تاریخ : 1398/6/16 گروه خبری : شهر |
|
راهکارهایی برای بهبود اوضاع معماری معاصر؛ معماری معاصر و فقدان مضامین اسلامی |
|
سپهرغرب، گروه شهر: معماری عرصه بروز روحیهها، حالتها، آرمانهای انسانها و نیز تلاقی فرهنگ، دین، هنر و فن است و به بیانی ساده، معماری تبلور فرهنگ و اندیشه انسان و تجلی عینی ارزشهای هر ملت است. روح هر ملت در ارزشهای دینی آن نمایان است و ارزشهای دینی، عمیقترین و لطیفترین بخش فرهنگ بهشمار میآید. معماری معاصر ما دیگر بههیچوجه نمایانگر و انعکاسدهنده هویت ساکنان آنها نیست؛ همچنین بهندرت میتوان در آن تلاشی آگاهانه در جهت القای هویت اسلامی و ملیمان دید. بسیاری از نشانها و نمادهای هویت فرهنگی ما یا بهکلی از بین رفتهاند و یا تنها کورسویی از آنها را بر پیشانی شهرهایمان میتوانیم ببینیم. فضاهای شهری ما که در گذشته عرصه تجلی دین، فرهنگ و تاریخ ملت ما بود، اینک شاهد نوعی عدول از ارزشهای غنی فرهنگی و دینی این سرزمین است. درنتیجه شاهد پیدایش بحران هویتی در سیمای شهرها و ساختمانهای معاصر و گسستی تاریخی مابین روزگار معاصر و دستاوردهای پیشینیان مسلمانمان در عرصه معماری و هنر هستیم. این امر خود بهتنهایی تولد فضاهایی نامأنوس را در شهرهای معاصر ما رقم زدهاست. معماری عرصه بروز روحیهها، حالتها، آرمانها و اعتقادهای انسانها و نیز تلاقی فرهنگ، دین، هنر و فن است و به بیانی ساده معماری تبلور فرهنگ و اندیشه انسان و تجلی عینی ارزشها و باورهای هر قوم و ملت است. روح هر ملت در ارزشهای دینی آن نمایان است و ارزشهای دینی، عمیقترین و لطیفترین بخش فرهنگ بهشمار میآید. معماری اسلامی نیز همواره آیینهای بوده که آموزههای اصیل، معنوی و الهی حکمت اسلامی را در خود منعکس کردهاست و معماران و هنرمندان مسلمان با تمام توان در جهت خدمت به هویت اسلامی خویش تلاش کرده و با تأسی از دین مبین اسلام، روزگاری شکوهمند را با شهرها و ابنیهای چشمگیر، برپا کردند که تناسبی تمام با دین و فرهنگ اسلامی داشت. معماران مسلمان ایرانی نیز تا بدانجا پیش رفتند که توانستند مکتبی همچون اصفهان را پایهریزی کنند که تلاقی حکمت، معنویت و خرد ایرانی با مفاهیم پایدار اسلامی است. مکتبی که درنتیجه آن باورها و اندیشههای اسلامی و بهخصوص شیعی به باشکوهترین شکل ممکن در عرصه معماری تجلی پیدا کرد؛ اما امروزه معماری کشور بهجای بینیازی از پیرویهای ناآگاهانه و سطحی از معماری سایر ملل، به دور باطلی از گسترش فرهنگهای بیگانه در سیما و منظر شهری و ناهمگونی روزافزون معماری و شهرسازی دچار شده و دستمایه قرنها تجربه و تلاش پیشینیان این مرزوبوم در عرصه معماری و شهرسازی به دست فراموشی سپرده شدهاست. این امر تا حد زیادی ریشه در عدم شناخت و توجه به بنمایههای فرهنگی شهرسازی و معماری اسلامی و نبود منابع و اطلاعات کافی در این زمینه، دارد. فراموشی حکمت، فلسفه و ارزشهای مسطور در معماری گذشته سرزمینمان تا به آنجا جلو رفته که دیگر زبان طراحی این بناها برای ما غیر قابل فهم شدهاست و معماران و برنامهریزان ما در عرصه معماری و شهرسازی، از شکوه، جلال و خردمندی معماری اسلامی شهرها، ما را بینصیب گذاشتهاند. *معماری معاصر زمینههای تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی ازجمله عواملی هستند که در شکلگیری آثار معماری بسیار مؤثر هستند. معماری معاصر ایران در بستری شکلگرفته که از جریانهای مدرنیته، صنعتی شدن و جهانیشدن بهطور مداوم تأثیر پذیرفته و فناوری، شیوه زندگی مردم و به دنبال آن کالبد و محیط زیست وی را تغییر دادهاست. (ابراهیمی 1389: 4) تنوعگرایی، کثرتگرایی، التقاط و تعدد دیدگاهها اصلیترین شاخصهای معماری معاصر در دهههای اخیر بوده و گرایش به سمت دیدگاه جهانیگرا موجب شده که این معماری از گذشته و تاریخ خود جداشده و بدون آگاهیهای نظری و شناخت دقیق مفاهیم فکری گرایشهای جهانی، روی به تقلیدی کورکورانه و سطحی از معماری غربی آورد. در این نگرش الزامی در توجه به داشتههای گذشته دیده نمیشود و همسویی با معماری روز جهانی، فردگرایی و خودمحوری ملاک قرار میگیرد (محمودی 1387: 9). بهنحویکه رشد کمّی و کاهش کیفیت، جامعه را به سمت ساختمانسازی و بسازبفروشی که نوعی سرمایهگذاری تضمینشده است، سوق داده و آنچه مورد بیتوجهی واقعشده، معماری به مفهوم واقعی کلمه است (ابراهیمی 1389: 4). تقلید از معماری مدرن غربی به گسترش شهرنشینی و تسلط روزافزون ماشین بر زندگی مردم منجر شده است؛ همچنین بسیاری از هنجارهای مناسب زندگی را تحت تأثیر قرار داده و بیهنجاری و ناهنجاری را جایگزین آن کرده است (ابراهیمی 1389:6). آنچه تولید میشود ساختمانسازی است نه معماری، رشد شهری است نه شهرسازی. مراد از معماری و شهرسازی، خلق آگاهانه و اندیشمندانهی فضا برای زندگی فرد و جامعه است (حبیبی 1385:97). ناتوانی در ایجاد سبک معماری که از یکسو در راستای معماری روز بوده و پاسخگوی نیازهای متغیر استفادهکنندگان باشد و از دیگر سو ارتباط و تداوم خود را با معماری تاریخی کشور حفظ کند و حتی بتواند در صحنه جهانی نیز حرفی برای گفتن داشته باشد، همواره سبب دلمشغولی بسیاری از اندیشمندان و متفکران این دوره گشته است (حبیبی 1389: 30). معماری معاصر ایران برای بازیافتن جایگاه ویژهی خود راه دشواری پیش رو دارد، زیرا با جامعهای در حال تحول روبهروست که جریانهای صنعتی شدن، جهانیشدن و شبکهای شدن را تجربه میکند. هنر و معماری در چنین موقعیتی نقش مؤثری در بازتعریف هویت خواهند داشت. بدون تردید معماری تنها به لحاظ ساختاری و حتی عملکردی حائز اهمیت نبوده، بلکه نقش معماری در تداعی معانی و انتقال مفاهیم نیز جایگاه ویژهای دارد (رضازاده 1383: 38). ناتوانی در ایجاد سبک معماری که از یکسو در راستای معماری روز بوده و پاسخگوی نیازهای متغیر استفادهکنندگان باشد و از دیگر سو ارتباط و تداوم خود را با معماری تاریخی کشور حفظ کند و حتی بتواند در صحنهی جهانی نیز حرفی برای گفتن داشته باشد، همواره سبب دلمشغولی بسیاری از اندیشمندان و متفکران این دوره گشته است *معماری اسلامی تنها راه نجات برای درک بهتر ضرورت مسئله و راهکارهایی پیش رو، سخنان رهبر معظم انقلاب امام خامنهای را که همواره راهگشای همهی اقشار بوده و افقهای جدیدی را حتی برای خبرگان آن قشر بازنمودهاست، موردتوجه قرار میدهیم. سخنانی که همیشه بوی امید، تعهد و حرکت روبهجلو در آنها موج میزند. در اینجا به بررسی بیانات ایشان خطاب به قشر معمار پرداختهایم، قشری که به اعتراف و اذعان همگان با کمی همت و تلاش میتوانند مسیر حرکت یک ملت را بهسوی تعالی معماری و شهرسازی و پیشرفت همهجانبه در این زمینه سرعت بخشیده و یا خدایناکرده دچار خلل کنند. دید همهجانبه حضرت آیتالله امام خامنهای به مقوله معماری، همراه با ژرفنگری و بررسی اهداف و رسالتهای معمار، تصویری کامل از توقعهای یک نظام اسلامی از هنرمندان معمارش را به نمایش گذاشته، توقعهایی که متأسفانه تاکنون پاسخ شایستهای از هنرمندان دیروز و امروز به آن داده نشدهاست. «ما اصرار داریم که معماریها، مضمون داشته باشند. چون معماری، محسوسترین نماد زندگی است. اگر شما به زندگی اجتماعی نگاه کنید، بیش از آثار معماری، چه چیز چشمتان را میگیرد؟ هر جا راه میروید، درودیوار است، سقف است، کوچه و بازار است. معماری، اینقدر گسترهاش وسیع و گسترشش زیاد است؛ بنابراین اگر معماری مضمون داشت، همه فضای مادی زندگی دارای مضمون میشد و معنویت پیدا میکرد. اگر مضمون نداشت، چیز پوچ و بیهودهای میشد. مثل خیلی از معماریهایی که متأسفانه تا امروز هم ادامه دارد! ساختهاند، اما پوچ! آهن، سیمان، آجر و مصالح دیگر را روی هم گذاشتهاند؛ که هیچ معنایی ندارد و هیچ مضمونی را به ذهن انسان منتقل نمیکند یا احیاناً وجه دیگرش تقلید محض است. آنچه را که من تأکید میکنم، معمارى و شهرسازى قم است. امروز کارهاى بزرگى در قم انجام میشود، ساختوسازهایی انجام میگیرد؛ حتماً در این معمارىها باید ملاحظه کنند که معمارىِ اسلامى باشد؛ نمادهاى انقلاب در این شهر، در معمارىها مشاهده شود؛ چون اینجا شهر اسلام و شهر انقلاب است.» همانطور که از سخنان حضرت آیتالله امام خامنهای برمیآید، معماری باید دارای مضمون باشد و نمادهای اسلامی و انقلابی را در خود به همراه داشته باشد و معماری اسلامی باشد. اصولی که اگر بهحق در معماری و شهرسازی ما به کار بسته میشد، تحولی شگرف را به وجود میآورد و در کنار برآوردن نیازهای مادی و معنوی ایرانیان درزمینه معماری و شهرسازی، قابلیت صادر شدن و فراگیر شدن را حداقل در جهان اسلام دارا بود. حال زمان آن رسیده که به هنگام برنامهریزیهای شهری و ایجاد طرحهای شهری به ارزشهای انسانی و نیازهای روحی و جسمی توجه کرد و معتقد به تأمین هردوی این احتیاجها باشیم و بهجای افزایش آسمانخراشها به فکر ساختن شهرهای سالم، بانشاط و دارای روابط منطقی و طبیعی باشیم. از اهداف شهرسازی انسانی نیز همین موارد است. تنها متناسب و مطلوب بودن شرایط محل سکونت کافی نیست، بلکه باید اجزا و عوامل تشکیلدهنده محیط شهری و معماری باهم هماهنگ باشند. (فنی،1378،144) برای رسیدن به چنین معماری، احتیاج به یک بسیج همگانی و برنامهریزی دقیق در سطح کلان وجود دارد و تعدادی از وزارتخانهها، سازمانها، نهادها را باید در این امر دخیل کرد. در یکی از گامهای اولیه، نظام دانشگاهی بهعنوان مسؤول پرورش دانشجویان معماری باید مورد توجه و بازنگری قرار گیرد؛ زیرا دانشگاه مهمترین و اساسیترین مکانی بوده که قادر است، روحیه خلاقیت، ابتکار، خودباوری و اعتمادبهنفس را در نسلهای جوان شکوفا کند. (میرزا محمدی،1386،5) دانشگاهها از یکسو حافظ و انتقالدهنده میراث فرهنگی و ارزشهای حاکم بر جامعه هستند و از سوی دیگر پاسخگوی نیازهای اجتماعی برای کسب، گسترش و توسعه دانش و فناوری هستند. (میرزا محمدی و همکاران،1384: 41) رسالتهای دانشگاه در سه سطح آموزشی، پژوهشی، ارائه خدمات تخصصی تعریف میشود. (بازرگان، 1376: 155) با توجه به پیشینه فرهنگی، دینی، تاریخی و اهمیت فراوانی که آموزش و پژوهش در تفکر اسلامی دارد، حاکمیت علم و تعهد نیاز به فضای مناسب فرهنگی و اخلاقی دارد. (کاشانی 1384: 13) این فضای مناسب جایی جز دانشگاه نیست، مکانی آموزشی و پژوهشی است که در آن سازندگان فردای جامعه به کسب مهارت میپردازند. نحوه آموزش و پژوهش، وضعیت محیط آموزشی و آنچه در این مراکز به دانشجویان عرضه میگردد، بهطور قطع نحوه عملکرد آنان را در آینده رقم خواهد زد. اگر این روند با ضابطه صحیح، بهطور مثبت و همگام با آرمانها و ارزشهای اسلامی کشورمان دنبال شود، فارغالتحصیلان آن در کنار تخصص کسبشده میتوانند با نیروی ایمان گرهگشای مشکلات کشور باشند و برنامهای جامع و دقیق را برای توسعه ایران اسلامی با محور قرار دادن دین مبین اسلام و آخرین دستاوردهای علمی و فنّاورانه طراحی کنند. (خاکبان 1377: 43) زمانی دانشگاهها میتوانند در ایجاد معماری اسلامی نقش داشته باشند که ارکان اصلی هر دانشگاه، آموزشدهنده (استاد)؛ آموزشگیرنده (دانشجو) و آنچه آموزش داده میشود (محتوای آموزش) همسو و متناسب با نیازها و ارزشهای فرهنگی جامعه شکل گرفته باشند. علاوه بر اینها عوامل دیگری نیز وجود دارد، ازجمله هدف آموزش و برنامه آموزشی، فضای آموزشی و بخش اداری، فعالیتهای فوقبرنامه و عوامل پرورشی و رفاهی (فرهادی 1377: 50). اصلاح برنامههای آموزشی و تغییر و تحول در محتوای آموزش و تطابق آن با نیازها، ماهیت فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامیمان، اصلیترین برنامهای است که وزارت علوم و دانشگاهها باید به آن بپردازند و برای فلسفه آموزش اسلامی و جنبههای اخلاقی آن در تدوین برنامههای تحصیلی، به سبب اهمیت نقشی که در چگونگی حرکت و پیشرفتِ تمدن اسلامی اهمیتی بسزا قائل شوند. (روزنانی 1381: 87) ازجمله اقدامهایی که میتوان در این زمینه انجام داد، رفع کمبود منابع فارسیزبان، مدارک مکتوب و مدونی است که در راستای تأمین اهداف برنامه باشد. در این زمینه کمکهای وزارت ارشاد اسلامی و وزارت علوم تحقیقات و فناوری درزمینه شناسایی اساتید برجسته در حوزه معماری اسلامی بسیار و کمک گرفتن از آنان در خصوص برنامهریزی و بهخصوص تألیف و ترجمه کتاب بسیار سودمند است. به آن معنا که با در نظر گرفتن تسهیلاتی برای چاپ و انتشار کتاب درزمینهٔ معماری اسلامی و زمینههای نظری و تئوریک آن کمبود منابع را باید جبران کرد، منابعی که نیاز و کمبود آن بهشدت احساس میشود و جای خالی آن در قفسههای کتابخانهها و کتابفروشیها دیده میشود. - ادامه دارد * ستار خالدیان؛ پژوهشگر و دانشجوی دکترای تاریخ باستان |
لینک | |
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/11679 |