کد خبر : 12906
تاریخ : 1398/7/21
گروه خبری : فرهنگی

روایت عکاس همدانی از اربعین حسینی:

«خادم و زائر» در کربلا مثل یک «خانواده» بودند

با افتخار می‌گویم «نوکری» در این راه، برایم از هر چیزی ارزشمندتر است امام حسین (ع) صفر تا صد همه‌چیز را برایم فراهم کرد

سپهرغرب، گروه فرهنگی - سمیرا گمار: امسال سعی کردم حال‌وهوای اربعین را کمی متفاوت‌تر بنویسم و شاید برای همین بود که گفت‌وگو با یک عکاس اربعینی را هم در فهرست کارهایم قرار دادم، حتی راضی شدم بسیاری از سوژه‌هایم را نیمه‌کاره رها کنم و یک‌باره پرت شوم به جهان اربعینی. حالا چرا مصاحبه با یک عکاس؟ از این ‌جهت که من خریدار چیز‌های دیگری از این سفرم؛ دریچه‌های ناپیدا را می‌خواهم و نه آنچه عیان است و آشکار. دلم بیشتر طالب فرازهایی از جنس «حال» اربعین است و برق چشم‌های زائران طریق‌الحسین (ع) که از هفتادودوملت به طواف حرم خون خدا می‌آیند.

در ادامه گفت‌وگویم با بهزاد علیپور، عکاس جوان همدانی که در خبرگزاری فارس فعالیت می‌کند را درباره تجربه و حس‌وحالش از سفر اربعین خواهید خواند: گفت‌وگوی ساده و بی‌پیرایه‌ای که هم با آن گریستم و هم خندیدم؛ علیپور ساده و صادقانه حرف می‌زند و البته با حوصله است، نقطه عطف حرف‌هایش افتخار و اقرار مدام به «نوکری در آستان سیدالشهداست» هنگام پیاده کردن صوت، همه حرف‌هایش مرا به یاد صحنه‌هایی از خدمت عراقی‌ها به زائران امام حسین و بیان شیرین «هلابیکم» و این مداحی معروف «اینجا هرکی هرچی داره، نذر حسین کرده» می‌اندازد؛ آنچه می‌خوانید متن هم‌کلامی‌ام با اوست:

    آقای علیپور شما سابقه‌ چندبار سفر پیاده‌روی اربعین را دارید؟ این سفر چه تفاوتی با سفرهای دیگر دارد؟

پنج‌بار در پیاده‌روی اربعین شرکت کرده‌ام، یک‌بار هم در عاشورا به کربلا رفته‌ام؛ یعنی همان سالی که عاشورایش را در کربلا بودم، اربعین هم رفتم. اربعین به‌مراتب متفاوت‌تر و لذت‌بخش‌تر از عاشورا بود، اصلاً پیاده‌روی اربعین یک حس‌وحال خوبی دارد.

      از تجربه این حس خوب در پیاده‌روی برایمان بگویید.

ببینید حال‌وهوای این سفر خیلی خاص است، چون همه به سمت یک «مقصد» آن‌هم با پای پیاده درحال حرکت‌اند؛ نوع میزبانی موکب‌داران عراقی از زائران خیلی عجیب است، گویی برای خانواده خود این‌طور بذل و بخشش می‌کنند. واقعاً انگار مردم در این سرزمین همه از یک خانواده‌اند؛ از آماده کردن بهترین اتاق‌ها، رختخواب و غذا تا شور و شوق عراقی‌ها برای استقبال و خستگی در کردن‌های از تن زائران. حال‌وهوای این سفر خیلی خاص است و اگر یک‌بار تجربه‌اش کنی، یک‌ چیزی هرسال تو را به سمت کربلا می‌کشاند، انگار دلت در کربلا مانده. میزبانی عراقی‌ها خیلی عجیب است، همه در این ایام خادم می‌شوند؛ از جوان‌ها و پیرها تا کودکان دو و سه‌ساله، همه به تو التماس می‌کنند تا یک‌ چیزی از نذری که دارند، برداری. این حال‌وهوای عجیب را فقط باید در آنجا باشی تا بتوانی درک کنی، حس آن خیلی مهم است و شنیدن نمی‌تواند انسان را اقناع کند؛ باید با همه وجود آن را حس کرد.

 

      در این مدت به رضایت قلبی از آنچه به دنبالش بوده‌اید، رسیده‌اید؟

من در همان سفر نخست به هرچه می‌خواستم، رسیدم؛ همین‌ که نخستین سفرم به پیاده‌روی اربعین ختم شد... من اصلاً باورم نمی‌شد برای عکاسی به حرم و یا بام حرم بروم، اگرچه مجوز عکاسی گرفتم، اما خود امام حسین (ع) صفر تا صد همه‌چیز را برایم فراهم کرد. من اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم در کنار گنبد آقا بایستم و عکس بگیرم، این لحظه‌ها برایم غیر قابل ‌تصور بود. حالا چرا روی این مکان‌ها تأکید می‌کنم، چون حال‌وهوای بام حرم بسیار خاص است؛ کنار گنبد عظمت عجیبی دارد، آن شور و حال مردم، نوای «لبیک یاحسین» و همه صحنه‌ها از آن بالا بسیار ویژه بوده، من هروقت به کربلا رفته‌ام، مؤثرترین و خاص‌ترین مکان‌ها برایم بام حرم و کنار گنبدها بوده است.

 

      آقای علیپور دریچه‌ دوربین شما اربعین را در «مسیر» بیشتر می‌بیند یا «حرمین»؟

ما معمولاً در پیاده‌روی اربعین یک ‌شب در نجف هستیم، دو روز در مسیر پیاده‌روی و بعد هم کربلا، من هم تصاویر «مسیر» را می‌گیرم و هم «حرم‌ها» را؛ البته از مسیر طریق‌العلما می‌رویم، مسیری که دو طرف آن نخلستان و سمت راست تا خود کربلا فرات است، این مسیر واقعاً حال‌وهوای خاصی دارد، کمتر زائر ایرانی از این مسیر می‌رود و بیشتر عراقی‌ها از این مسیر پیاده‌روی می‌کنند؛ موکب‌ها هم بسیار کم بوده، اما حرکت از کنار فرات عمیقاً تأثیرگذار است. حال‌وهوای کربلا، زائران، خواب آن‌ها، موکب‌داران، عزاداری‌های حرم و به عبارتی همه حالات، لحظه‌ها و افراد را قاب دوربین من در این سفر در برمی‌گیرد.

 

      در عکس‌هایی که از این سفر گرفته‌اید، رویکرد و آن زاویه نگاه خاص خودتان برای انعکاس چه بوده است؟

من در این مسیر همیشه دوست داشتم حال‌وهوای مردم را نشان دهم، چه زائران ایرانی و چه مردم عراقی؛ درحال حاضر شرایط به‌گونه‌ای است که همه به قدرت رسانه و اثرگذاری آن واقف‌اند، دوست دارم به همه آن‌هایی که در راهپیمایی اربعین حضور ندارند، نشان دهم در طول این سفر چه می‌گذرد و چطور یک عده از همه‌چیز خود گذشته‌اند. برای من خدمت‌رسانی، عظمت جمعیت، شلوغی مرز و همه این‌ها که هرسال هم بیشتر می‌شود، واقعاً عجیب است و دوست دارم همه دنیا تصاویر آن را ببینند. معتقدم هر کسی هم نیامده، دلش در کربلا است و دوست دارد این تصاویر را ببیند.

 

      به کدام عکس و زاویه‌ای که تاکنون گرفته‌اید، علاقه‌مند هستید؟

سال دوم یا سومی که به کربلا رفتم، یک عکس گرفتم که خیلی سروصدا کرد. چشم‌انداز هتلم در کربلا، حرم بود؛ یعنی گنبد و گلدسته‌ها روبروی اتاق من بودند. همان شبی که به کربلا رسیدم، می‌گفتند هر 70 سال یک‌بار ماه 70 برابر خودش می‌شود، تصور کنید ماه با این هیبت، وسط گلدسته‌های حرم حضرت عباس (ع) قرار گرفته بود که من عکس گرفتم و به «قمردرقمر» معروف شد. این عکس را خیلی دوست دارم و به خیلی‌ها همین عکس را هدیه داده‌ام. دو سال پیش یک عکس هم هنگام گودبرداری صحن جدید در شرایط خیلی سختی گرفتم، جرثقیل بزرگی بود که با آن عکاس‌ها را بالا بردند تا از دو قاب در یک گنبد عکس بگیرند، آن عکس را هم دوست دارم؛ اما بیشتر همان «قمردرقمر».

 

     چه سوژه‌ای در این سال‌ها مد نظرتان بوده که تاکنون از آن عکس نگرفته‌اید؟

ببینید راهپیمایی اربعین برای هر عکاس و خبرنگاری پُر از سوژه است؛ هرسال ایده جدیدی به ذهن من می‌رسد و تقریباً به چیزهایی که می‌خواهم، می‌رسم؛ یعنی در آن فضا که قرار بگیری، سوژه به ذهنت می‌آید و عکس می‌گیری. البته هرسال یک سوژه خاص را به‌طور ویژه دنبال می‌کنم، سوژه خاص سال قبل من روی نذری‌ها و نشان دادن آن به مردم بود، برایم خیلی جالب بود که هرکس هرچیزی در توان داشت، برای امام حسین (ع) آورده بود؛ حتی یک لیوان آب... نشان دادن این صحنه‌ها همگی سوژه من بوده و شاید تصویری نمانده که نگرفته باشم.

 

      دارایی بهزاد علیپور در این سفرها و پیاده‌روی اربعین چه بوده؟

با افتخار می‌گویم «نوکری» درِ خانه سیدالشهدا‌(ع) برایم از هر چیزی ارزشمندتر است، همه عکس‌های زیبا و ماندگارم را در این سفرها گرفته‌ام. به تصویر کشیدن آنچه در این مسیر دیده‌ام و نشان دادن آن به دنیا را نوکری درِ این خانه می‌دانم که عنایت امام حسین (ع) بوده است.

 

     همه عکس‌هایی که تاکنون گرفته‌اید، به نمایش درآمده؟

سال نخست بعد بازگشت از سفر کربلا، همه عکس‌ها را برای یک نمایشگاه خیریه به نمایش گذاشتم که استقبال خوبی هم از آن شد؛ در طول این سال‌ها عکس‌های بسیاری گرفته‌ام و یک بخش از آن‌ها که حال‌وهوای خاص دارد، منتشر می‌شود. اما تاکنون فضایی نبوده که همه عکس‌ها را منتشر کنیم و یا حمایتی خاصی صورت نگرفته که کتابی از مجموعه عکس‌ها چاپ شود.

 

      از سختی‌های کارتان هم بگویید و اینکه به چه حمایت‌هایی نیاز دارید؟

عکاسی در اربعین سختی زیاد دارد، اما لذت‌بخش است؛ از حمل و مراقبت از دوربین و وسایل عکاسی گرفته تا اینکه در هرجایی از مسیر که گزارش تکمیل شد، باید لپ‌تابت را روشن کنی و عکس‌ها را بفرستی تا مشکل اینترنت در مسیر با هزینه‌های زیاد و مخارج اقامتی که به‌دلیل حفظ این وسایل باید در هتل باشد، همه سخت اما شیرین است.

 

      لطفاً به‌عنوان حُسن ختام یکی از خاطرات عکاسی‌ خود را هم برایمان تعریف کنید.

نخستین سالی که رفتم، اصلاً انتظاری برای گرفتن مجوز نداشتم؛ مجوز که گرفتم، خیلی ذوق‌زده شدم اما باز انتظار عکاسی از داخل حرم را نداشتم. کارتی به ما دادند که اگر آن را داشته باشی، می‌توانی از همه‌جا به‌جزء داخل صحن و ضریح عکس بگیری. همان سال داخل حرم حضرت عباس (ع) جلو رفتم تا با موج جمعیت آرام‌آرام به داخل بروم و از ضریح عکس بگیرم؛ وقتی داخل شدم یواشکی چند عکس از ضریح گرفتم و در یک‌ گوشه ایستادم، دیدم یک نفر از پشت لباسم را کشید و بالا برد، فکر کردم دستگیرم کرده‌اند! (می‌خندد) اما دیدم نه، آن خادمی که لباسم را گرفته، با زبان عربی می‌گوید بیا اینجا پیش من بایست و از این زاویه عکس بگیر (آنجا خادم‌ها روی یک چهارپایه می‌ایستند و مردم را راهنمایی می‌کنند). خیلی برایم عجیب بود، هم دستپاچه شده بودم، هم گریه می‌کردم و هم‌دست‌هایم می‌لرزید؛ با همان حال عکس هم می‌گرفتم... هیچ‌وقت یادم نمی‌رود آن‌قدر عکس گرفتم که رم دوربینم در عرض پنج دقیقه پُر شد. این صحنه خیلی برایم عجیب و خاص بود، چون اجازه نمی‌دادند و البته سال‌های بعد راهش را یاد گرفتم!

 

      ممنون از وقتی ‌که در اختیار ما قرار دادید، برای شما و همه محبان حضرت ارباب آرزوی ماندن در مسیر را خواهانم؛ راستی امسال هم می‌روید؟

ممنون از شما؛ قسمت...

  لینک
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/12906