سپهرغرب، گروه شهر - عباس سریشی: بنا بر مستندات موجود و در ادامه کار بسازبفروشهای قدیم، داستان مسکن مهر از سال 1386 در کشور ما کلید خورد و تاکنون نیز با افتوخیزهای فراوانی همراه بوده؛ هرچند در هدفگذاری اولیه این طرح ساخت میلیونها باب واحد مسکونی (بیش از 9 درصد کل واحدهای مسکونی کشور) تعریف شده و حتی بسیاری از پایهگذاران این طرح را یک تجربه بینالمللی و خاص قلمداد کرده و مدعی هستند که از ابتدا کار مطالعات بسیار مفصل و بنیادین و با لحاظ کردن همه شرایط درباره حل مشکل مسکن افراد واجدالشرایط کم و متوسط درآمد صورت گرفته بود. اما امروز و پس از گذشت یک دهه، بهوضوح میبینیم که به دلایل متعدد و بهویژه موضوعاتی همچون عدم جانمایی مناسب برای ساخت، نبود هماهنگیهای بیندستگاهی برای ترسیم چهره یک شهر در مکانهایی که مسکن مهر ساخته شده و بهموازات عدم رعایت تعهد و اخلاق در ساخت برخی از مسکنهای مهر که در ساخت آنها از بیکیفیتترین مصالح و لوازم ساختمانی استفاده شده، این طرح بیشتر از آنکه نوش جان متقاضیان مسکن باشد، به نیشی برای ساکنین آن مبدل شده است.
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران هرچند مسکن مهر توانسته که بهظاهر (فقط در زمینه تأمین مسکن و سرپناه) به نتایج قابل قبول دست یابد، اما لاجرم در ابعاد مختلف ازجمله ایجاد اجتماع محلهای پایدار و هشت بعد دیگر مبحث شهرسازی (مخصوصاً در زمینه اشتغال، وضعیت اقتصادی و زیرساختهای اجتماعی)، بسیار ناموفق بوده است.
بهعبارتدیگر میتوان اینگونه نیز عنوان کرد که روایت مسکن مهر فقط داستان ساخت یک سرپناه است و نه الزاماً بنا کردن یک مسکن در تمامی ابعاد آن؛ زیرا عمده بررسیها بر ناتمام بودن برنامه مسکن مهر حتی بعد از تکمیل مساکن و زیرساختها و ضرورت تداوم حمایت از این مسکنها در قالب بستههای حمایتی و تشویقی حکایت دارد و نه چیز دیگر، در عین حال برنامهریزی سریع و آغاز به ساخت در مقیاس بسیار بزرگ، مسائل متعددی اعم از مسائل کلان مالی، کمبود شدید زیرساختی، مسائل زیستمحیطی و تبدیل اراضی کشاورزی و مسائل اجتماعی و اقتصادی را برای طیف وسیعی از متقاضیان و نظام برنامهریزی و مدیریت کالبدی کشور بهوجود آورده که آنها نیز به نوبه خود محلی از اعراب دارند.
نکته دردناک موضوع اینکه متأسفانه افرادی که در این پروژهها ثبتنام کردهاند نیز عموماً از اقشار ضعیف جامعه هستند و با انداختن خود در غرقاب پرداخت وامهایی با بهره سنگین و طولانیمدت، بهظاهر خود را صاحبخانه کردهاند؛ اما مسکن مهر امروز نهتنها مشکل بیخانمانی ایشان که عموماً نیز از بقیه فقیرتر هستند را حل نکرده، بلکه استخوانی لای زخم آنها شده است که هرروز و با رخ نمودن مشکلات جدید، شروع به فشار آوردن و درد میکند.
بر این اساس و در راستای انعکاس مشکلات ساکنین این طرحهای پرچالش، این نوشتار درصدد بررسی، شناخت و چارهجویی در حوزه مسائل اجتماعی ناشی از توسعه مساکن مهر در وضع موجود و آینده قابل پیشبینی آنها در موضوعاتی شامل طیف وسیعی از مباحث اجتماعی و فرهنگی همچون تمرکز فقر و طرد اجتماعی گروههای کمدرآمد، کاهش کیفیت زندگی، ناامنی و افزایش جرم، توسعه اقتصاد غیررسمی و ایجاد فضاهای بیهویت و... برآمده که امید است مسئولان و متولیان با دقت نظر در اهمیت موضوع، رسیدگی به این مطالبات و مشکلات را نیز بهمانند دیگر موضوعات شهری در دستور کار خود قرار دهند.
مساکن مهر نامهربان همدان
و اما داستان مشکلات مسکن مهر در همدان نیز در تابعی از کل کشور و با همان بسامدها، در حال دهنکجی به ساکنان خود است؛ گو اینکه جدا از موضوع کیفیت مصالح و نوع ساخت و طرح و نقشه آنها، در یک اشکال اساسی عموماً در مکانهایی جانمایی شده که پیش از آن خالی از سکنه بوده و پای هیچ امکانات رفاهی و خدمات اولیه زندگی به آنجا باز نشده، مکانهایی مانند تپه امام گل، انتهای شهرک بهشتی، گلستان و...
و اکنون با گذشت حدود 10 سال از احداث این واحدها، اما همچنان وضعیت خدمات و زیرساختها مانند گذشته است و دستگاههای خدماتی که با مشکل تأمین اعتبار روبرو هستند، برای ارائه خدمات به این واحدها توان مالی چندانی ندارند و حتی اگر حرکتی و یا اقدامی نیز میکنند، چندان چاره کار و مرهم دردها نیست.
به اعتقاد کارشناسان و صاحبنظران مسائل شهری، طرح مسکن مهر مانند بسیاری از طرحهای غیر کارشناسی با این تفکر کلید خورد که یک طرح تا اجرایی نشود، اشکالات آن مشخص نمیشود و نمیتوان در جهت رفع آن کوشید. بنا بر این نگاه طرحهای غیر کارشناسی بدون هیچ زیرساختی یکی پس از دیگری به مرحله اجرا درآمدند و هنگام برخورد با مشکلات، سالهای زیادی متوقف ماندند تا درنهایت و با بروز برخی رخدادهای نهچندان خوشایند، برخی مسئولان و مدیریتها به فکر راه چاره برای حل آنها برآمدند و البته استدلال ایشان نیز عموماً بر این امر استوار بود که چون طرح بدون نظر کارشناسی آنان و سازمانها و نهادهای متبوعه ایشان به اجرا درآمده، لذا دیگر هیچ مسئولیتی در قبال جبران کموکاستها و یا ایرادات آن ندارند.
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران بسیاری از واحدهای مسکن مهر نهتنها به شکل سالنهای تودرتو، بدون امکانات گاز، تلفن و برق بنا و فقط بهاصطلاح آجرچینی شده و طی سالهای اخیر بهویژه در دولت گذشته به صاحبان آنها تحویل داده شده، بلکه اصولاً هیچ نشانهای از ساختوساز تخصصی و اصولی با دستمایههای بصری در آنها دیده نمیشود؛ چه اینکه عموماً نیز به لحاظ شرایط پیرامونی اعم از محوطهسازی، خدمات زیرساختی، رفاهی و زیستی و... عموماً در وضعیت بسیار نابسامان و ناخوشایندی بهسر میبرند.
در عین حال تأمین امنیت واحدهای مسکن مهر که اغلب در سکونتگاههای دور از شهر درنظر گرفته شده نیز یکی از چالشهای این طرح است که هرچند قولهایی مبنی بر راهاندازی پایگاههای پلیس در این شهرکها به مردم داده شده، اما دغدغه امنیت اجتماعی برای ساکنان مسکن مهر هنوز پابرجاست و اینکه ساکنان این واحدها علاوه بر معضلات فوق، برای تأمین مایحتاج اولیه و روزانه اعم از نانوایی، لبنیاتی، سوپرمارکت و یا برای رسیدن به یک بیمارستان و ثبتنام فرزند خود در مدرسه نیز با مشکلات متعددی در قالب کمبود وسیله نقلیه ایمن، بعد مسافت و فقدان خدمات زیرساختی در مباحث فوق روبرو هستند.
گلستانی که گل ندارد
اگرچه عمده مجریان طرح مسکن مهر بهرغم هیاهوهای کرکننده تبلیغاتی در روزهای نخست با حصول اطلاع از نتایج عملکرد ضعیف خود در یک تغییر موضوع تاکتیکی امروزه مدعی هستند که این کار صرفاً با پشتیبانی دولت انجام شده و دولت خانهای در مسکن مهر نساخته، بلکه فقط سازوکار آن را در قالب اموری چون تأمین تسهیلات ارزانقیمت، زمین رایگان، تخفیف در مالیات، تخفیف در پروانه ساختمانی، تخفیف در ارائه خدمات مهندسی و... فراهم کرده؛ لذا گناه ساختهای غیراصولی مسکن مهر به تعاونیها برمیگردد. بااینحال همین بهانه نیمبند هم باعث نمیشود که کسی از زیر بار مشکلات و تبعات فعلی آن شانه خالی کرده و به دنبال اتمام تعهدات وظایف خود درخصوص ارتقای سطح کمی و کیفی خدمات به ساکنین این مجموعهها نباشد.
چنانکه ساکنین مجموعه مسکونی گلستان همدان نیز امیدوارند که شاید با درک این موضوع کسی به فکر آنها افتاده و شنوای درد دلها و مشکلات ایشان شود، گو اینکه خبرنگاران روزنامه سپهرغرب نیز با دریافت گزارشهایی در این خصوص و برحسب وظیفه ذاتی خود در راستای بازنمایی مشکلات و نارساییهای موجود به سمع و نظر مسئولان امر، ضمن حضور در این کوی طی گفت و شنودی بیواسطه با ساکنین، امروز راوی حرفوحدیثهایی هستند که شاید تاکنون به گوش کسی نرسیده و اگر هم رسیده، چارهای برای کار صورت نگرفته است.
جدا از مبحث جانمایی بسیار نچسب این مجموعه چندصد واحدی که در قالب دهها بلوک چندین طبقهای و در یکی از لبههای بیرونی و پرت شهر همدان ساخته شده و ساکنین آن خود را بیشتر در حکم سنگهای تیپاخورده نظام مدیریتی شهری و قربانیان کمکاری مجریان مسکن مهر میدانند، اما واقع امر اینجاست که اگر امروزه کسی به دنبال نمونه بارزی از بیمسئولیتی و بیتوجهی به تعهدات و وظایف شرکتهای ساختمانی مسکن مهر باشد، قطعاً این کوی بهترین نمونه آن محسوب میشود.
از بحث مصالح ضعیف و ارزانقیمت و یا نواقص داخلی که تقریباً در همه این خانهها دیده و گزارش میشود که بگذریم، اما شاید بزرگترین و پربسامدترین دغدغه خاطر ساکنین این منطقه فقدان و یا فقر آشکار بدیهیترین زیرساختهای رفاهی، خدماتی، بهداشتی، درمانی و حتی آموزشی است که باعث شده بسیاری از ایشان نهتنها از سکونت و یا اجاره کردن، بلکه از خریدن این خانهها نادم و پشیمان باشند.
به گفته جمعی از ساکنین این منطقه، گذشته از اینکه در این کوی (بهرغم جمعیت چندهزارنفری آن) حتی یک نانوایی، داروخانه، بانک و یا دستگاه خودپرداز و... وجود ندارد، مجریان طرح حتی حاضر نشدند تا نسبت به محوطهسازی اطراف بلوکها در قالب جدولکشی و جویسازی مناسب اقدام کرده و یا لااقل برای حفظ جان کودکان و ساکنین حفاظ و نرده مناسبی را برای دیوارهای چندمتری موجود در کنار بلوکها تعریف و تعبیه کنند تا خداینکرده کسی از آنها سقوط نکند.
این شهروندان با اشاره به اینکه پس از پیگیریهای فراوان و عدم حصول نتیجه از انجام تعهدات توسط شرکتهای مجری طرح، ناگزیر با هزینههایی که از ساکنین بلوک جمعآوری شد شروع به محوطهسازی کردهایم، عنوان داشتند که در برخی از بلوکها مجریان طرح حاضر نشدند تا جداول جویهای آب را هم کامل کنند که همین امر باعث میشود در پی هر بارندگی، حجم وسیعی از گلولای و نیز روانابهای سطحی در مسیرها به جریان افتاده و موجب اذیت و ناراحتی ایشان شود.
یکی از ساکنین با اشاره به اینکه برخی شرکتها (و البته در بلوک ایشان) حتی نمای ساختمان را نیز نصفه رها کرده و رفتهاند، گفت: این شرکتهای بیمسئولیت حتی از سفیدکاری ساختمان هم کم گذاشتهاند و همانگونه که میبینید برخی قسمتها نصفهکاره به حال خود رها شده؛ اینها حتی زحمت نکشیدند که جلوی پارکینگها و یا راه ورودی مردم به داخل ساختمان را هم یک لایه سیمان بکشند، در حالی که این امور جزء قرارداد بوده و شرکتها متعهد به انجام آن بودهاند، منتها دائماً به ما گفتند بعداً درست میکنیم.
این وضعیت باعث خجالت ماست
برخی از بانوان ساکن در این کوی با اشاره به بعد مسافت و فقدان تاکسی و یا مغازههای درستودرمان برای تأمین مایحتاج، عنوان داشتند: برای کوچکترین خرید مجبوریم با طی کلی مسافت یا به شهرکهای اطراف برویم و یا به داخل شهر که آنهم با این وضع وسایل نقلیه داستانی دارد شنیدنی؛ حال فردا که زمستان برسد و برف و باران بیاید که کار بدتر میشود.
درواقع اینجا اگر وسیله نداشته باشید، کارتان معطل است؛ حتی برای یک کار اورژانسی و یا حیاتی دستتان به جایی بند نیست. محوطهسازی، روشنایی محوطه، کلانتری، آتشنشانی و... ندارد و اینکه وقتی مهمانی برایمان میآید، فقط باید مثل زندانی در خانه بنشیند چون تا جایی که چشم کار میکند، بیابان خداست.
زمستانها در اطراف بلوکها سگ زیاد است و بهجز یک مدرسه ابتدایی بقیه بچهها مجبورند برای ادامه تحصیل یا به شهرکهای اطراف بروند و یا داخل شهر که آنهم برای والدین کلی دغدغه ساز شده؛ به گفته برخی ساکنین ما به امید رهایی از اجارهنشینی و خانهدار شدن اینجا آمدیم، اما انگار خودخواسته زندانی شدیم. از شهر دوریم، از امکانات بیبهرهایم و البته کسی هم شنوای حرفهای ما نیست و چه کنیم که خودکرده را تدبیر نیست.
برخی ساکنین با اشاره به اینکه اکثر شرکتهای ساختمانی به تعهدات خودشان عمل نکرده و کارها را نیمهکاره رها کرده و رفتهاند، عنوان داشتند: قرار بود چند باب مغازه در قالب نانوایی اینجا بسازند که حتیالامکان برای نیاز روزمره راحت باشیم که متأسفانه تاکنون بینتیجه مانده، لذا برخی از ساکنین با سوءاستفاده از شرایط و تبدیل کردن پارکینگها به بقالی، در حال کاسبی هستند که نهتنها این امر پذیرفته نیست؛ بلکه همین موضوع هم چاره درد و مرتفعکننده نیازهای این چندهزارنفر سکنه نیست.
این جمع از ساکنین کوی گلستان ضمن استقبال از حضور خبرنگاران برای بازنمایی مشکلاتشان بهصورت جمعی عنوان داشتند که از مسئولین خواهشمندیم به خاطر خدا هم که شده با درک شرایط این منطقه کمی به فکر ساکنین آن باشند؛ گو اینکه دیگر امیدی هم به تکمیل و بهسازی محیط و یا پیگیری نواقص کار و الزام مجریان به تکمیل آنها نداشته و عموماً خود ساکنین برای این کار و با هزینههای شخصی دست بهکار شدهاند، اما لاجرم ساخت نانوایی، مدرسه، درمانگاه و...دیگر کار مردم عادی نیست و اینجا باید دولت ورود پیدا کند.
سخن آخر
چه عواملی یک شهر، شهرک و یا کوی مسکونی خوب را میسازند؟ این قطعاً برای همه ما سؤال مهمی است، اما برای مدیران شهری چالش بسیار سختتری است؛ زیرا شهرها و مناطق مسکونی عمدتاً با مشکلات و درگیریهای فراوانی مثل افزایش جمعیت، زیرساختهای قدیمی، منابع بودجهای محدود و افزایش تقاضا برای خدمات و...درگیرند.
گو اینکه همه این مجریان در تلاش و رقابتی سخت هستند تا بتوانند رفاه ساکنان شهرها را تضمین کنند و همه آنها نیز میدانند که اگر نتوانند روشهای پایدارتر و غنیتری برای توسعه محلی و مدیریت شهری پیدا کنند، برای شهروندان آینده میراث زیستمحیطی بدی بهجای خواهد ماند؛ بااینحال اما حقیقت اینجاست که گاهی آنگونه که بایدوشاید شاهد تلاشها و اقدامات مؤثری درخصوص برطرف کردن این مطالبات بهحق نیستیم.
بسیاری براین عقیدهاند که عملکرد یک شهر باید به شیوهای سنجیده شود که همه این نگرانیها، قدرت اقتصاد، شرایط اجتماعی و مسائل محیطزیستی را نشان دهد. مطالعات مختلف این سه معیار عملکرد را باهم و بهصورت جداگانه مورد بررسی قرار دادهاند و بر این اساس شهرها را رتبهبندی کردهاند؛ درحالیکه این مطالعات میتوانند در شناخت فاکتورهای یک شهر عالی به ما کمک کنند، اما نمیگویند مدیران شهری برای ساخت چنین شهرهایی باید چه کارهایی انجام دهند. چه چیزی عملکرد یک شهر را مدیریت میکند؟ بنابراین برای شناخت عملکرد شهری، علاوه بر بررسیهای فعلی، درنظر گرفتن روند تغییر نیز اهمیت دارد.
کلیه مدیران شهری میخواهند شهرهای آنان رشد کند؛ اما قطعاً رشد بیهدف و برنامه باعث افزایش کیفیت زندگی برای شهروندان نمیشود و حتی اغلب به ایشان آسیب میرساند. درواقع بسیاری از شهرها و مدیران آن حتی مجبور میشوند اقدامات اصلاحی پرهزینهای انجام دهند تا مشکلاتی را که رشد بیرویه و بیمنطق بهوجود آورده، جبران کنند.
بنابراین نباید فکر کنیم هر توسعه و گسترشی که به نام مدنیت صورت میگیرد، خوب است؛ بلکه باید بدانیم رشد هوشمند چگونه است. رشد هوشمند به رویکردی استراتژیک بستگی دارد که بهترین فرصتها، موقعیتها و بهرهوریها را از محیط شهری تضمین میکند و کلیه شهروندان از آن بهرهمند میشوند. حال سؤال اینجاست که آیا با توسعه شهر بدانگونه که در نمونه بالا عنوان شد، آیا ما میتوانیم ادعای توسعهیافتگی داشته باشیم یا نه؟ و اینکه باید با خود اندیشه کنیم با چنین روند و روالی آیا ما در حال حرکت به سوی تعالی هستیم و یا سقوط در پرتگاه سوء مدیریت؟
|