کد خبر : 24043
تاریخ : 1399/4/8
گروه خبری : اندیشه

محمدهادی همایون عنوان کرد؛

شناخت ظرفیت‌های امام رضا(ع) در تمدن‌سازی به اوج رسیدن جریان علم

سپهرغرب، گروه اندیشه: عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: جریان علم در دوره امام رضا علیه‌السلام به اوج خودش رسیده، ولی حاملانی که باید آن را حمل کنند و به جریان تمدن و زمینه‌سازی ظهور برسانند، وجود ندارد.

محمدهادی همایون؛ عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) در گفت‌وگویی که با او به مناسبت دهه کرامت و ولادت امام رضا(ع) صورت گرفت، نقش هجرت اجباری امام رضا علیه‌السلام به ایران در آماده‌سازی ایرانیان برای ایجاد تمدن نوین اسلامی و موضوع مهدویت را نقش بی‌بدیلی دانست.

وی گفت: برای اینکه تحلیل ما پایه محکمی داشته باشد، قاعدتاً باید به قبل از ماجرای هجرت امام رضا علیه‌السلام برگردیم و نقش بسیار بزرگ و مهمی که این هجرت مبارک، برای ما، امروز ما و برای کل تاریخ بشر داشته است را بررسی کنیم، البته به‌نحوی که موضوع هجرت و شخصیت بزرگ این امام، در محور جریان تمدن‌سازی آخرالزمان قرار گرفته است. مسئله از عاشورا شروع می‌شود. می‌توان از زمان عقب‌تری هم مورد بررسی قرار داد و ماجرا را از غدیر بررسی کرد و بعد زمینه‌های قیام عاشورا را مورد توجه قرار داد. اما می‌توان به عاشورا به‌عنوان یک نقطه عطف مهم در تاریخ، نگاه کرد. ماجرای چیزی که ما امروز به‌عنوان تمدن‌سازی، احیای تمدن اسلامی، ایجاد تمدن نوین اسلامی و جریان زمینه‌سازی ظهور از آن یاد می‌کنیم، از وقایع بعد از عاشورا، برنامه‌ریزی ائمه معصومین سلام‌الله‌ علیهم اجمعین، ایستادگی مجاهدانه و ایثارگرانه مؤمنان ذیل حرکت ائمه به‌شمار می‌آید. امروز که نظریه انسان 250 ساله مقام معظم رهبری مدظله‌العالی به‌عنوان یک نظریه عمیق و ریشه‌ای در تحلیل زندگانی معصومین علیهم‌السلام پذیرفته شده است، می‌توان گفت که ما با یک انسان 250 ساله مواجه هستیم و حرکت‌های ائمه، کاملاً مکمل هم و در راستای یک اقدام اساسی بوده که همان زمینه‌سازی ظهور و ایجاد تمدن جهانی آخرالزمانی است.

وی افزود: از جمله اتفاقاتی که از عاشورا ایده گرفته شده، قیام است. قیام گاهی بر حق و گاهی بر خلاف حق بوده که معمولاً در غیراهل‌بیت علیهم‌السلام رخ داده، ولی وقتی دقیق نگاه می‌کنیم، در مورد اهل‌بیت، این اتفاق این‌گونه راهبری نشد؛ یعنی قرار نبود، قیامی برای رسیدن به یک حکومت فوری شکل بگیرد، طوری که افرادی مانند مختار، تصور کردند همه ظرفیت کوفه را از بین برد. در واقع قرار بود، یک حرکت زیرپوستی به سمت تمدن‌سازی اتفاق بیفتد. جریان علم، توسعه دانش و ایجاد نهضت علمی یکی از مهم‌ترین قسمت‌های این جریان در کنار تشکیل حکومت قلمداد می‌شود. این جریان علمی از امام سجاد علیه‌السلام و بلافاصله بعد از عاشورا، در اوضاع آشفته حکومت اموی و تهاجم فرهنگی بنی‌امیه با مبنای اخلاقی و عرفانی گذاشته می‌شود. اتفاقی که در تمدن غرب رخ نداد و علم را به‌عنوان یک پدیده غیراخلاقی و گاه ضداخلاقی نمایان کرد. ایجاد این مبنا در کنار امر تربیت شاگردان خیلی مهم بود. فضای این پدیده هم تربیت عبد و بندگانی بود که در فضای آن روز تنها ابزار، آموزش و تربیت شاگرد بود. در زمان باقرین علیهماالسلام این جریان نهضت علمی به سرعت رشد می‌کند و این نشان‌دهنده این واقعیت است که اگر علم در دامن طبیعی خودش قرار گیرد، سرعت رشدش بالا می‌رود. در زمان امام باقر(ع) و انتقال قدرت به بنی‌عباس و زمان امام صادق علیه‌السلام، فضا برای شکوفایی علم فراهم می‌شود. شکوفایی بزرگی که به ایجاد تمدن اسلامی در قرون 4 تا 6 می‌انجامد و تحریف شده آن، در جنگ‌های صلیبی به اروپا رفته و مبنای تمدن غرب می‌شود.

رئیس دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد: ما معمولاً تحت هیمنه این جریان علمی عظیم که اتفاق افتاده، تصور می‌کنیم که در این دوران، اوج علم اهل‌بیت علیهم‌السلام است. در صورتی که پیامبر فرموده بودند، عالم آل‌محمد، امام رضا علیه‌السلام هستند و جریان علم، در زمان این امام به اوج خودش می‌رسد. در واقع اگرچه علوم سطحی و ظاهری از زمان امامین صادقین علیهما‌السلام آغاز می‌شود، ولی در زمان امام رضا علیه‌السلام به علم توحید و امامت (علوم عالی) می‌رسد که مبنای بقیه علوم است. لذا جریان علم در دوره امام هشتم(ع) به اوج خودش رسیده، ولی حاملانی که باید آن را حمل کنند و به جریان تمدن و زمینه‌سازی ظهور برسانند، وجود ندارد. هرچند شاگردانی توسط ائمه تربیت شده‌اند، ولی واقعاً این ظرفیت وجود نداشت. در این مورد هم آدرس توسط پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله ارائه شده بود. در روایت مشهور نبوی داریم که لو‌کان‌العلم‌فی‌الثریا لتناوله رجال‌من‌فارس. یعنی آدرس را داده بودند، اگر کسانی توانایی درک این علوم را داشته باشند، ایرانیان هستند.

همایون اشاره کرد: شما نگاه می‌کنید که در تقدیر الهی، ظاهر ماجرا اینست که مأمون، امام رضا علیه‌السلام را به اجبار از مدینه به مرو فرا می‌خواند که خود امام نیز به آن اشاره می‌کنند. در واقع مأمون در چارچوب حکمت الهی امام رضا علیه‌السلام را به ایران می‌آورد که در آن دوره، پایگاه‌های جغرافیایی به اشغال درآمده بودند. مکه و مدینه در انحصار شیخین و شام به دست بنی‌امیه افتاده بود. کوفه را که امیرالمومنین(ع) احیا کردند تا پایگاه شیعیان باشد. با اتفاقات جریان عاشورا و قیام مختار بود که ظرفیت خود را از دست داد. الان موقع آن بود که یک حرکت به سمت شرق رخ بدهد که آخرالزمان از آنجا حمایت بشود و این حرکت اصلی را امام، در این هجرت انجام دادند. در مورد هجرت امام، معمولاً تصورمان اینست که یک‌بار این اتفاق افتاده است. دقیق‌تر که بررسی می‌کنیم، امام دوبار به ایران تشریف آوردند که یکی قبل از این هجرت اجباری و در زمان دعوای مشهور امین و مأمون بوده است. جاده‌ای که وارد شده بودند هم با این جاده معروف فرق داشته است. در مسیر از مکه و مدینه یا عراق به سمت مرو و طوس، دو جاده وجود داشت. یکی همین جاده جنوبی اهواز، فارس و طبس از کویر به سمت نیشابور و مرو و راه دیگر، از طریق بصره، بغداد، جبل (کرمانشاه) بعد قم و قزوین به سمت خراسان و مرو که حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها از این جاده دوم آمدند و حضرت شاهچراغ از مسیر اول.

وی تصریح کرد: امام رضا(ع) در سفر نخست از مسیر عراق به ایران تشریف آوردند و وجود شاهزاده سیدحسین در قزوین که فرزند امام رضا بوده، وفات کرده و دفن شده‌اند، نشان می‌دهد که امام از این مسیر آمدند و اصل سفر تأیید می‌شود. اینجا یک اتفاق مهم افتاده است و در واقع توزیع امام‌زاده‌ها در ایران به‌عنوان یک لشگر کاملاً خاموش، مهم و مؤثر در تاریخ به مدیریت امام رضا(ع) انجام شده و فرزندان موسی بن جعفر(ع) که پراولادترین امام ما هستند، در این دوره رخ داده است. اینان ایران را فتح کردند، سرزمینی که قرار بود، علم توحید و امامت در آن نهادینه شود. امام رضا علیه‌السلام هم در ماجرای نیشابور، حدیث سلسله‌الذهب، توحید و ولایت را دو شرط و رکن می‌دانند. لذا لشکر امامزادگان از مضجع شریف رضوی در شرقی‌ترین نقطه تا حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها در قم و حرم شاهچراغ در شیراز، هر کدام یک پایگاه فرهنگی و یک پایگاه تمدن‌ساز هستند. این یک مثلث راهبردی زیارت هست که با همه امامزادگان دیگر، یک شبکه منسجم فرهنگی ایجاد می‌کند و این شبکه البته در جهان اسلام هم امتداد دارد. از لحاظ جغرافیای راهبردی، اگر در نقشه از مشهد به شیراز و قم بکشیم با یک مثلث مواجه می‌شویم. اگر این دو خط را از قم ادامه بدهیم، به قدس و از شیراز به حجاز می‌رسیم، یک مثلث بزرگ‌تر، کاملاً راهبردی که هرکدام به اندازه یک تاریخ، حرف دارد. در موضوع گردشگری زیارت و گردشگری راهپیمایی و … خیلی این موضوعات مهم است. دقیقاً کوفه را به‌عنوان آخرالزمانی‌ترین نقطه جهان می‌شناسیم که وسط این مثلث قرار دارد و اگر این رأس‌ها را به کوفه وصل کنیم، داستان هجرت ابراهیم، معراج پیامبر، حرکت سیدالشهدا و ماجرا عاشورا و هجرت امام رضا (ع) که از همین ناحیه بودهاست. همه اینها در این مثلث اتفاق می‌افتد. هجرت امام رضا(ع) یک مجموعه پایگاه منسجم در ایران، برای جریان تمدن‌سازی درست کرد. تربیت شاگردان، روضه، مراسم، توزیع امامزاده‌ها و... حرکت‌های کاملاً بنیان‌گذارانه برای تمدن‌سازی بود. به این معنا تمدنی که روی پایه‌های عاشورا و غدیر در حال شکل گرفتن است، تحلیل می‌شود که قرار بوده که روزی، قیامی از طرف مردم فارس صورت بگیرد که زمینه‌ساز ظهور شود. طبیعتاً مدیریت این کار به‌دست امام رضا علیه‌السلام بوده و این نوع بنیادگذاری‌ می‌شود که این تمدن در آخرالزمان شکل بگیرد. قم هم به این شکل، مورد تجلیل و تعظیم قرار می‌گیرد و علم در آخرالزمان از کوفه رخت می‌بندد و در قم شکوفا می‌شود و از آنجا به همه جهان صادر می‌شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) اشاره کرد: اعتقاد ایرانیان به ماجرای ظهور، قبل از این هم یک زمینه بسیار جدی داشته و ماجرای سیاه‌جامگان و سوءاستفاده‌ای که بنی‌عباس از این اتفاق، در انتقال قدرت از بنی‌امیه به خودشان داشته‌اند، نمونه‌های این اعتقاد است. شما می‌بینید که چقدر مراجعه به امام ششم علیه‌السلام برای قیام خصوصاً از ناحیه ایرانیان وجود دارد.

این انگیزه در اهل خراسان بوده و نیاز داشته که از طرف یک امام معصوم پالایش بشود و دقیق گفته شود که قرار است، چه اتفاقی بیفتد. بعضاً دوستان از موضوع نشانه‌های ظهور پرهیز می‌کنند و واردش نمی‌شوند. ولی اگر نشانه‌ها را دقیق نشناسیم، دچار همین انحرافات و اشکالات تاریخی می‌شویم.

همایون در پایان گفت: اگر ما بتوانیم این ظرفیتی را که امام رضا(ع) در ایران فراهم کرده‌اند، در همین دوره آخرالزمان و تمدن‌سازی و زمینه‌سازی ظهور بشناسیم و واقعاً به مقداری که ظرفیت وجود دارد، بتوانیم استفاده کنیم و امامزاده‌ها را رها نکنیم، در تمدن‌سازی مهم است. نقش این امامزادگان در یک پایگاه فرهنگی و در یک جریان تمدنی باید جدی گرفته بشود و در رأس آن، سه نقطه مشهد، شیراز و قم به‌عنوان یک پایگاه، مجموعه کامل هستند و نزدیکی تولیت‌های این حریم مطهر، برنامه‌ریزی مجموعه این پایگا‌های پربرکت با هم، وارد کردن مساجد در این ماجرا و اداره جامعه بسیار مهم است. از ابتدای انقلاب این تجربه را داشتیم که در ارائه خدمات اجتماعی، کمک‌رسانی‌ها، تربیت و … در هر جای کشور، یک امامزاده وجود دارد که همه این‌ها از برکات وجود اهل‌بیت(ع) است، ولی به شرط اینکه واقعاً استفاده کنیم.

  لینک
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/24043