کد خبر : 27301
تاریخ : 1399/6/2
گروه خبری : شهر

تخریب اموال عمومی، جرمی که جدی گرفته نمی‌شود

سپهرغرب، گروه شهر- عباس سریشی :هشدار! به‌دلیل تبعات و بازتاب‌های بسیار منفی و زشت تخریب و سرقت تجهیزات و زیرساخت‌های شهری، لازم است تا نظام قضائی استان به‌عنوان مدعی‌العموم به‌صورت ویژه به این موضوع ورود پیدا کند.

شهرهای امروزی بنا بر نیاز، بی‌وقفه توسعه و گسترش یافته و مجموعه بسیار پیچیده‌ای شده‌اند که تجهیزات، زیرساخت‌ها و امکانات بیش‌ازپیش فراوانی را طلب می‌کنند. امکاناتی که ایجاد یا ساخت، به‌کاراندازی و نگهداری آن‌ها بسیار پُرهزینه است؛ گو آنکه با بالاتر رفتن سطح زندگی و توقعات شهرنشینان مفهوم تجهیزات و زیرساخت‌ها هم به سوی تکامل و تنوع پیش می‌رود و هرروز جلوه‌های جدیدتری از این مطالبات و نیازها (براساس نوع مخاطبین و کاربران) در عرصه توسعه شهری نمود و ظهور پیدا می‌کند.

کارشناسان معتقدند که عدم به‌روزرسانی و تجهیز این امکانات و زیرساخت‌ها و یا بی‌توجهی به کمیت و کیفیت مورد نظر استفاده‌کنندگان موجب هزینه‌های بیشتر و مصرف‌های کمتر از حد و هدررفت وقت و انرژی می‌شود و حتی بعضاً خطراتی را نیز برای سلامت شهرنشینان در پی دارد؛ البته در برخی از کشور‌ها نیز در اغلب اوقات هدف از ساخت این‌گونه تأسیسات زیبا، مجلل و لوکس نیز جدا از بحث ارائه خدمات به شهروندان، نمایشی از اعتبار، ثروت و توسعه‌یافتگی است. بااین‌حال نکته مشترک در هر دو تفکر و دیدگاه پیش‌گفته، مبحث هزینه‌های بسیار بالا و فوق سنگینی بوده که دولت‌ها و مجریان شهری برای تأسیس این زیرساخت‌ها متحمل می‌شوند.

اگرچه در این میان نیز عموماً تمام هزینه‌ها از جیب مالیات‌دهندگان (همان شهروندان) پرداخت می‌شود، بااین‌حال وقتی مخاطبین و استفاده‌کنندگان به نحو محسوس و ملموسی از این دستاورد‌ها استفاده کرده و از ثمرات آن منتفع شوند، لاجرم نه‌فقط ازاین‌گونه هزینه‌کردها ابراز ناراحتی نخواهند کرد، بلکه به اشکال گوناگون از توسعه و افزایش آن‌ها توسط مجریان و طراحان شهری حمایت می‌کنند.

واقع امر این است که در بیشتر مواقع شهرنشینان از نارسایی‌های کالبدی عوامل تشکیل‌دهنده محیط پیرامونی خود رنج می‌برند، زیرا عوامل محیطی سازنده‌ فضای حیاتی مردم که بازتاب کالبدی خود در امکانات تجهیزات و زیرساخت‌های شهری را به نمایش درمی‌آورد، بعضاً به‌جای تأمین راحتی شهروندان، موجبات رنج و عذاب و نارضایتی ایشان را فراهم می‌کند.

بنابراین اگر در فرآیند برنامه‌ریزی و طراحی شهری برای تأمین تأسیسات و تجهیزات، تسهیل دسترسی به خدمات و نیز توجه به نگهداری، به‌روزرسانی و آماده به‌کار نگاه داشتن آن‌ها به‌طور آینده‌نگرانه، همه‌جانبه، منطقی، مسئولانه و قانونمند عمل شود، نه‌فقط موجب جلب رضایت عمومی خواهد شد، بلکه می‌تواند جلوی بسیاری از تبعات و مسائل منفی و ناخوشایند (چه در بحث مالی و اقتصادی و چه فرهنگی ایمنی و حتی موضوعاتی که عمدتاً تظاهر کالبدی- فضایی شهر است) را هم بگیرد.

* خوب، بد و زشت مدیریت شهری و شهروندی

به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران ایجاد و سامان‌دهی شبکه تأسیسات و تجهیزات همگانی در فرآیند توسعه شهر‌ها تا حدود بسیار زیادی به آگاهی و توانمندی مدیران فنی و مجریان آبادگر و سازنده بستگی دارد، بنابراین اگر افراد به هر علت از نیاز شهروندان، کیفیت، بایستگی‌ها و الزامات مربوط به این زیرساخت‌ها بی‌اطلاع باشند، نمی‌توانند آن‌گونه که بایسته و شایسته بوده، به نیازهای شهروندان و موضوعات بعدی آن‌ها پاسخ دهند.

موضوع این است که اگر افراد مذکور فاقد علم، تجربه و توجه به موضوعات قبلی و بعدی این تأسیسات بوده و یا از نحوه‌ هماهنگی و تشکل تأسیسات و تجهیزات همگانی آگاهی و دانش نداشته باشند، نه‌فقط در بحث طراحی و برنامه‌ریزی به مشکل برخواهند خورد، بلکه در ادامه نیز متحمل مسائل حاشیه‌ای و حتی خسارات و ضررهایی خواهند شد و این به آن معنا است که اگر چنین شرایطی با محدودیت‌های آگاهی‌های مدیریت یک شهر آمیخته شود، قطعاً موجب بروز و حادث شدن مسائل زیادی هم برای ایشان و هم استفاده‌کنندگان این تجهیزات و ابزارهای خدماتی خواهد شد.

درواقع توجه به این مسئله بسیار مهم است که مداقنه و نگاه جامع به موضوعات شهری (به‌خصوص زیرساخت‌ها، تأسیسات و تجهیزات که بخش اصلی و پایه‌ای شهری محسوب می‌شوند) چه ازلحاظ زمانی و چه مکانی نه‌تنها از مشکلات شهری می‌کاهد، بلکه درمجموع نیز باعث تقلیل چشمگیر هزینه‌ها و درنتیجه کاهش فشار روی مالیات‌دهندگان و سبک‌تر شدن بار مالی دستگاه‌های مجری می‌شود و این درحالی است که در کشور ما به‌دلیل بی‌توجهی به این امر، به‌کرات دیده شده که مشکلات تقریباً کوچکی که با حداقل هزینه قابل جبران هستند، باعث بروز مسائلی می‌شوند که هزینه‌های جبرانی بسیار فاحشی را بر مجموعه مدیریت شهری و مالیات‌دهندگان تحمیل می‌کنند.

درعین‌حال و به‌موازات این رویه نیز متأسفانه نوع استفاده و برخورد مردم و استفاده‌کنندگان از این تجهیزات و زیرساخت‌ها هم عموماً با کم‌وکاست‌ها و بعضاً ناهنجاری‌ها و آسیب‌زایی‌های فراوانی همراه است که باعث بروز تخریب، استهلاک و کاهش بازدهی و طول عمر آن‌ها می‌شود.

این به آن معنا است که با وجود محدود بودن سرمایه‌های دولتی و درعین‌حال هزینه‌کردهای کلان از سوی دولت‌ها و مدیران شهری برای توسعه زیرساخت‌ها، اما همواره و به تعدد و تکرار شاهد آن هستیم که آسانسورها، پارک‌ها و فضاهای سبز عمومی، چراغ‌های راهنمایی، صندلی‌های اتوبوس و مترو، کتاب‌های کتابخانه‌ها، تلفن‌های عمومی و ده‌ها زیرساخت و تجهیزات شهری و زیرساخت‌های عمومی دیگر در اثر رواج وندالیسم، به اشکال مختلفی از قبیل شکستن‌، خراب کردن‌، آتش زدن و غیره متحمل خسارت و صدمه شده و از چرخه کاربری خارج می‌شوند.

این موضوع را باید از آن حیث مورد توجه قرار داد که این تجهیزات، وسایل و زیرساخت‌هایی که با رویکرد منفعت عمومی و از محل مالیات مردم و بیت‌المال با هدف ارتقای سطح کیفیت زندگی شهروندی، تأمین رفاه، آسایش و تأمین اجتماعی ساخته و مورد بهره‌برداری قرار گرفته، هرگاه از سوی شخص یا اشخاصی مورد تعرض، تخریب و صدمه قرار گیرند، از طرف دولت یا مراجع وابسته به آن حمایت شده و حسب مورد، مرتکب به مجازات قانونی یا جبران خسارت وارده محکوم می‌شود. چراکه اموال عمومی متعلق به همه آحاد جامعه است و با تخریب آن‌ها حق استفاده از این اموال از مردم سلب و اضافه بر آن خسارات فراوانی نیز به دولت وارد می‌شود.

بنابراین طبیعی است که قانون‌گذار برای مسببان و عاملان این‌گونه اقدامات مجازات مختلفی را درنظر گرفته و اعمال می‌کند، بااین‌حال اما متأسفانه هنوز به تعدد و تکرار شاهد بروز چنین موضوعاتی در سطح جامعه هستیم که نشان می‌دهد نه‌فقط فرهنگ عمومی ما درخصوص حفظ و نگهداری و استفاده صحیح از تجهیزات رفاهی و خدمات عمومی نیازمند تقویت و تعمیق است، بلکه حتی باید مراقب بود که عده‌ای به هر شکل و بهانه به آن‌ها صدمه نرسانده و یا با فرصت‌طلبی و سرقتشان، موجبات ایجاد زحمت برای مردم و بروز خسارت برای مجریان شهری را فراهم نکنند.

البته مشاهده این‌گونه رفتارها از یک‌سو هم مایه تأسف و تأثر شهروندان قانونمند و مطیع است و هم این سؤال را در اذهان بسیاری متبادر می‌کند که به‌راستی تکلیف جامعه در قبال این وضعیت و افراد چیست و تا چه زمانی باید شاهد بروز چنین ناهنجاری‌ها و سوء رفتارها بود؟

البته این سؤال نیز مطرح بوده که به‌راستی مقصر کیست و علل بروز چیست و یا کم‌کاری‌های هرکدام از ما یعنی مردم و مسئولان در این زمینه چقدر است؟ آیا نظام مدیریت شهری بیشترین تقصیر را دارد که به هر شکل به دنبال حفظ و حراست حداکثری از دست‌ساخته‌های خود نیست و یا افرادی که با بی‌فرهنگی آتش نابودی و تخریب به این داشته‌ها می‌زنند؟ و یا شاید هم شهروندانی که نسبت به رفتار انسان‌های ناهنجار و اقداماتشان بی‌تفاوت هستند و یا حتی قانون و قانون‌گذاری که تاکنون نتوانسته با تدوین و اعمال مجازات بازدارنده و مؤثر به دنبال کاهش این حرکات ضد ارزشی و ناهنجار در سطح جامعه باشد؟ کدام‌یک؟

ما تا چه زمان باید از ره‌آورد بی‌توجهی مسئولان، سکوت مردم و یا بی‌تفاوتی قانون‌گذاران شاهد وارد آمدن خسارت‌های هنگفت به زیرساخت‌ها و تجهیزاتی باشیم که با ارقام بسیار درشت و هزینه‌کردهای کلان برای شهروندان ساخته شده، اما در کوتاه‌مدت با تخریب‌های عمدی و غیر عمدی از چرخه کاربری خارج شده و متروک می‌مانند؟ روند شوم و سیاهی که درنهایت نیز متضرری جز مردم و مالیات‌دهندگان ندارد.

* آتش وندالیسم به جان زیرساخت‌های همدان

به استناد شواهد موجود طی چند سال اخیر شهرداری همدان در راستای ارتقای سطح ایمنی و کاهش ضریب خطر برای شهروندان در اقصا نقاط شهر اقدام به ساخت ده‌ها عدد پُل عابر پیاده مجهز به بالابر (آسانسور) و پله‌های برقی کرده که برآوردهای اولیه (مربوط به خریدی‌های سال‌های قبل و پیش از تورم) نشان‌دهنده آن است که برای اجرای این طرح‌های خدماتی مبالغ بسیار کلانی بالغ‌بر ده‌ها میلیارد تومان هزینه شده است.

البته این مبالغ نیز اگرچه به‌ظاهر از محل اعتبارت عمرانی استان و شهر هزینه شده، اما در اصل به‌صورت مستقیم و غیر مستقیم از جیب مالیات‌دهندگان به اشکال مختلف طی این سال‌ها تأمین شده، بنابراین در اصل خود ما درحال هزینه کردن این ارقام نجومی برای توسعه و عمران شهر هستیم!

حالا اما جدای هدف غایی این طرح که همانا ارتقای سطح کیفیت زندگی شهری و بالا بردن ضریب ایمنی و رفاه عمومی شهروندان همدانی بوده که انصافاً نیز به‌نوبه خود توانسته چهره شهر را به سیمای یک جامعه توسعه‌یافته نزدیک‌تر کرده و مظاهر و نمودهای محسوسی از پیشرفت را در آن به نمایش بگذارد، اما یکی از نکاتی که متأسفانه در این میان بسیار مشاهده شده و باعث تکدر خاطر عمومی شهروندان می‌شود، موضوع تخریب و وارد آمدن خسارات و صدمات عمدی و سهوی به این تجهیزات رفاهی و خدماتی است.

روایت تلخی که اگرچه به‌ظاهر در تمام دنیا و شهرهای جهان دیده می‌شود و گریزی هم از آن نیست، اما قدر مسلم با توجه به کاهش بودجه‌های شهری و افزایش هزینه خرید تجهیزات و وسایل در زیر سایه تحریم و فشارهای اقتصادی، می‌توان با برخی تدبیرها و راهکارها، حتی‌الامکان آن‌ها هزینه آن‌ها را کاهش داده و یا کم‌رنگ‌تر کرد تا حداقل هزینه‌های کمتری را برای تعمیر و یا بازآماده کردن این تجهیزات بر دوش مدیریت شهر و شهروندان تحمیل کند.

متأسفانه طی یکی دو سال گذشته عمده بالابرها و پله‌های برقی یا خاموش بوده‌اند و یا به‌دلیل نقص‌های فنی از چرخه کاربری خارج شده‌اند که البته شاید علت بروز این مسئله نیز بیشتر به مباحث فنی آن‌ها برمی‌گردد، اما وارد آمدن خسارت‌های متعمدانه مانند شکستن شیشه‌ها، تخریب کلیدهای کنترل و یا حتی ایجاد حریق که منجر به وارد آمدن صدمه و متعاقباً ازکارافتادگی آن‌ها شده، قطعاً متأثر از رفتارهای غیر مسئولانه برخی از همشهریان ما بوده، رفتارهای ناهنجاری که اگرچه توسط معدودی وندال‌های جامعه صورت می‌گیرد، اما درنهایت تمام تاوان آن را باید در ابعاد زمانی و مکانی نامحدود تمام شهروندان پس دهند.

زیرا تجربه ثابت کرده که در پی هر تخریب، مدت‌ها طول می‌کشد تا مجریان شهری اقدام به بازسازی و برگرداندن آن‌ها به چرخه کاربری کنند که البته این موضوع نیز متأثر از هزینه‌های بسیار بالای تعمیر و نیز فقدان لوازم یدکی و نیروهای متخصص در این زمینه است؛ گو آنکه شدت برخی از این‌گونه تخریب‌ها نیز متأسفانه به‌حدی بالا است که نه‌فقط دیگر قابلیت تعمیر از این تجهیزات سلب می‌شود، بلکه نظام مدیریت شهری را وادار می‌کند تا با صرف هزینه‌های بیشتر و به‌صورت جدی و اساسی به دنبال بازسازی کامل و حتی ساخت زیربنایی آن‌ها باشد.

* تخریبگران چه کردند!

واقع امر این است که اگر داستان تلخ وارد شدن خسارت به پُل‌های شهری و تجهیزات آن‌ها صرفاً به شکسته شدن چند شیشه و تخریب چند صفحه کنترل و یا چند لامپ روشنایی ختم می‌شد، بازهم چندان نگران‌کننده نبود؛ اما متأسفانه در موارد متعددی ما شاهد تخریب‌هایی هستیم که در کمال ناباوری منجر به انهدام کامل سازه (اعم از سیستم حرکتی و موتوری، بدنه، حفاظ، کابین و چهارچوب این وسایل) شده و لاجرم شائبه‌هایی از عمدی بودن و یا حتی قصد قبلی سرقت نیز در آن‌ها به ذهن متبادر می‌شود.

تخریب و سرقت مقرون به انهدام کامل برخی از بالابرهای شهر همدان داستان بسیار زشت و تکان‌دهنده‌ای است که اساساً با هیچ منطق و استدلالی قابل توجیه نیست، مگر اینکه با یک هدف قبلی، استفاده از وسایل لازم و نیروی کاری و زمان زیاد صورت گرفته باشد؛ اما به هر شکل این موضوع رخ داده و بدتر آنکه بسیاری از افراد و ساکنان پیرامونی این تجهیزات هم که شاهد امر بوده‌اند، با کمال بی‌تفاوتی از کنار این افراد و اعمالشان عبور کرده‌اند.

در این خصوص شاید بالابرهای ابتدای بلوار آیت‌الله نجفی از سمت پُل فرهنگیان و یا بالابر پُل مقابل پایانه مسافربری مرکزی همدان و غیره، نمونه‌ها و مصادیق غیر قابل انکاری از این اقدامات زشت و غیر قابل توجیه هستند که البته مشخص هم نیست توسط چه کسانی و در چه زمان و چگونه صورت گرفته، زیرا به گفته کارشناسان و اهل فن و متخصصین این حوزه، نصب هرکدام از این بالابرها به‌دلیل وزن و حجم زیاد، ساعت‌ها وقت لازم دارد و صدالبته محتاج وسایل فنی خاص است؛ حالا چگونه شده که عده‌ای در شب تاریک و یک فرصت کوتاه ضمن انهدام کامل سازه، اقدام به سرقت وسایل و آلات متحرکه آن‌ها کرده و یا در موارد دیگر با دستبرد، اجزای داخلی و جنبی پله‌های برقی آن‌ها را تخریب کرده‌اند؟ موضوعی که برای همه ما جای تأمل و تفکر و صدالبته برای نظام قضائی پیگیری و برخورد دارد.

اینکه چه کسی و یا کسانی و با کدام مهارت و تخصص و صدالبته با کدام تجهیزات و وسایل و در چه زمانی اقدام به چنین اقداماتی می‌کنند، قطعاً موضوعی است که نه‌فقط عادی نیست، بلکه به‌دلیل تبعات ناخوشایند قطعاً قابلیت تحقیق و پیگیری ویژه از سوی مراجع انتظامی و قضائی را دارد؛ اما مهم‌تر از آن پاسخ به این سؤال است که آیا این شهر و زیرساخت‌هایش آن‌قدر در انزوا و فراموشی و یا بی‌نظارت و صاحب مانده‌اند که عده‌ای به خود این جرأت و جسارت را می‌دهند در آن‌ها با خیال راحت به چنین رفتارهای مجرمانه‌ای دست زده و یا در بهترین حالت این سازه‌ها را تبدیل به محل خواب و مصرف مواد مخدر کنند؟

درعین‌حال موضوع قابل تأمل دیگر نیز دقت در این واقعیت است که علی‌القاعده چون موتور‌های حجیم، سنگین و پُرقدرت بالابرهای شهری را نمی‌توان به سهولت و فی‌المثل به‌عنوان آهن‌قراضه و فرسوده به مراکز بازیافت فروخت، پس باید دید این تجهیزات که ظاهراً نیز با کمال مهارت و تخصص، سلامت باز شده‌اند، الآن کجا به‌کار گرفته ‌شده و یا در چه چرخه‌ای درحال دست به دست شدن هستند؟

درواقع اکنون حتی این تصور نیز وجود دارد که این نوع رفتارها براساس یک هدف و برنامه‌ریزی قبلی توسط افراد توانمند و با استفاده از وسایل و خودروهای مناسب درست در مقابل چشمان شهر صورت گرفته و بدتر آنکه چقدر این شهر نسبت به رفتار مذکور بی‌تفاوت بوده است!

به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران و منتقدان جدای سهم بی‌تفاوتی مردم و جرم غیر قابل بخشش خرابکاران، وقتی مدیریت شهری نسبت به ایمن‌سازی و مراقبت شبانه‌روزی از تجهیزات شهری اقدام نکرده و در پی هر خرابی آن‌ها را مدت‌های مدیدی به حال خود رها می‌کند، پس طبیعی است که به‌مثابه مال بی‌صاحب می‌تواند طمع بسیاری از فرصت‌طلبان را برانگیزد؛ بنابراین اکنون این انتقاد نیز به مدیریت شهری وارد است که چرا در مدت مذکور نسبت به انتقال اجزای قابل حمل و یا ایمن‌سازی و سرکشی دائمی جهت مراقبت از این تجهیزات تا زمان وصول اعتبار برای بازسازی اقدام نکرده که اکنون و در پی از دست دادن آن‌ها مجبور به تحمیل هزینه‌های گزاف‌تری برای خرید مجدد و بازسازی آن‌ها از محل بیت‌المال و بودجه‌های عمرانی نشود؟

برخی منتقدان بر این نکته تصریح دارند که سالانه از محل بی‌فرهنگی و یا سوء رفتارهای مردمی و نیز اقدامات برخی تخریبگران، مبالغ بسیار کلان و گزافی در قالب جبران خسارت و بازسازی بر ساختارهای خدماتی و زیربنایی شهر وارد می‌شود که البته کاهش این موضوع را ابتدا به ساکن باید در موضوع افزایش سطح فرهنگ عمومی و مجازات تخریبگران پیگیری کرد؛ اما این تصور نیز وجود دارد که مدیرت شهری هم می‌بایست براساس قاعده عقلانی (ولو با تخصیص یک بودجه ویژه) نسبت به تجهیز و تقویت سیستم کنترل و پایش انسانی تجهیزات خود اقدام کرده و با صرف یک مبلغ ریز، در مجموعه هزینه‌های کلان‌شهری از تحمیل خسارت‌های گراف بر بودجه و اعتبارت خود جلوگیری کند.

درواقع حقوق و دستمزد چند ناظر و گشت کنترلی بر این تجهیزات در طول سال قطعاً و به‌مراتب بسیار کمتر از هزینه خرید برخی اقلام تخریب‌شده و یا به‌سرقت‌رفته است که می‌توانست و می‌تواند کمی از مشکلات ما را در این زمینه کم کند، اما به هر دلیل یا مغفول مانده و یا اگر هم هست، چندان جدی گرفته نشده است.

درعین‌حال توجه به این واقعیت نیز ضروری بوده که گاه لازم است تا در نوع انتخاب وسایل، مواد اولیه و زمان کارکرد و غیره این وسایل نیز نگاه و نگرشی دوباره انداخته و بنا بر مصلحت از مصالحی به‌مراتب قوی‌تر و مستحکم‌تر استفاده کرد و یا به هر دلیل تعمیرات جزئی را آن‌قدر به تعویق نیندازیم تا درنهایت منجر به خسارتی بیشتر شود.

این همان موضوعی است که در ابتدای کلام و در قالب این عبارت: «اگر در فرآیند برنامه‌ریزی و طراحی شهری برای تأمین تأسیسات و تجهیزات، تسهیل دسترسی به خدمات و نیز توجه به نگهداری، به‌روزرسانی و آماده به‌کار نگاه داشتن آن‌ها به‌طور آینده‌نگرانه، همه‌جانبه، منطقی، مسئولانه و قانونمند عمل شود، نه‌فقط موجب جلب رضایت عمومی خواهد شد، بلکه می‌تواند جلوی بسیاری از تبعات و مسائل منفی و ناخوشایند (چه در بحث مالی و اقتصادی و چه فرهنگی ایمنی و حتی موضوعاتی که عمدتاً تظاهر کالبدی- فضایی شهر است) را هم بگیرد»، به آن اشاره کردیم.

  لینک
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/27301