کد خبر : 30465
تاریخ : 1399/7/29
گروه خبری : فرهنگی

آفت ترجمه­‌های فست فودی به کتاب­‌های فلسفی می­‌رسد؟

اسلاوی ژیژک کتاب جدید خود «پاندمی! کویید 19 جهان را تکان می‌­دهد» را روانه بازار نشر کرد. در کنار این موضوع که بسیاری به او درباره سرعت بالای نوشته شدن کتابش در مورد کرونا انتقاد کردند، انتشار همزمان دو ترجمه از این کتاب به زبان فارسی، این پرسش را طرح کرد که آیا آفت ترجمه‌­های فست فودی بازار کتاب‌های فلسفی را هم تهدید می‌­کند؟

«اسلاوی ژیژک» برای علاقه‌­مندان به فسلفه و به ویژه آنان که پیوند و علقه‌­ای با اندیشه‌­های چپ نو دارند، چهره آشنایی است. ژیژک با لباسی نه چندان رسمی و آشفته، صورتی که هیچ وقت بی‌­ریش نیست و صحبت کردن با حرارت، احتمالا عمده­‌ترین تصویری است که از او در خاطرمان نقش بسته­ است. سیاست مداران، دانشمندان و هنرمندان هیچ کدام از تیغ انتقاد ژیژک مصون نبوده‌­اند و بنیادگرایی، سرمایه‌داری، جهانی‌سازی، پسامدرنیسم، چندفرهنگ‌گرایی و ... موضوعاتی است که او به آن­ها پرداخته است.

 ژیژک در حقیقت یکی از جنجالی­‌ترین فیلسوفان و نظریه‌­پردازان معاصر است که اندیشه‌­هایش حوزه­‌های مختلفی چون فلسفه، جامعه­‌شناسی و مطالعات فرهنگی را شامل می‌­شود و در عین حال تسلطش بر سینما، موسیقی، تاریخ، فلسفه و روان‌پزشکی او را به یکی از پر کارترین نظریه‌پردازان معاصر تبدیل کرده است. او در بیست سال اخیر در بیش از 400 کنفرانس بین‌المللی در حوزه‌ فلسفه و جامعه‌شناسی در سراسر جهان شرکت و بیش از 30 عنوان کتاب منتشر کرده است.

ژیژک البته مخالفان و موافقان زیادی هم دارد. عده‌­ای به خاطر نوع نگاه و گفتمانش که آن را بیشتر نمایشی و خالی از فلسفه می‌­دانند، بر او می‌­تازند و عده دیگر به خاطر ذهن پرسشگر و انتقادی‌اش، تحسینش می­‌کنند. این فیلسوف اسلووانیایی در  ۲۱ مارس ۱۹۴۹ در لیوبلیانای اسلوونی متولد شد و مدرک دکتری فلسفه خود را  از دانشگاه لیوبلیانا دریافت کرد. او که مدیر بین‌المللی مؤسسه‌ علوم انسانی برکبک در دانشگاه لندن و استاد دانشگاه لیوبلیانا است، تدریس در دانشگاه‌های اروپایی و امریکایی بسیاری چون کلمبیا، پنسیلوانیا، نیویورک، میشیگان، مینه‌سوتا و پاریس را هم در سابقه خود دارد. حالا همزمان با یکی از بزرگترین اپیدمی‌­های تاریخ قرن 21، اسلاوی ژیژک کتابی منتشر کرده و از تغییر جهان پس از ویروس کویید 19 می­‌گوید.

کویید 19 جهان را تکان می­‌دهد

همه­‌گیری ویروس کرونا با این ابعاد در جهان مدرن و نحوه واکنش به آن در کشورهای مختلف، علاوه بر متخصصان علوم پزشکی و طبیعی، توجه نظریه­‌پردازان علوم انسانی را هم به خود جلب کرد. بسیاری دست به قلم بردند و یا به شکل‌­های دیگر به بررسی ابعاد انسانی این پدیده و تاثیری که پس از این بر مناسبات انسانی، فرهنگی و روانی انسان­‌ها خواهد گذاشت پرداختند. در این میان اما اسلاوی ژیژک مرتبط با همین موضوع کتابی جدید را روانه بازار نشر کرد. کتابی کوتاه با عنوان «پاندمی! کویید 19 جهان را تکان می­‌دهد.»  

همزمان با انتشار کتاب ژیژک و در فاصله زمان کوتاهی خبر انتشار این کتاب به فارسی هم منتشر شد. در تاریخ 15 اردیبهشت خبری مخابره شد که «کامران برادران» به همراه تیم خود «محسن اصفهانی‌زاده» و «میلاد روان‌بخش» ترجمه کتاب را به پایان برده و درست فردای همان روز یعنی 16 اردیبهشت خبر انتشار کتاب جدید ژیژک با ترجمه «هوشمند دهقانن» و توسط انتشارات «صدای معاصر» با عنوان « عالمگیر! کویید 19 جهان را تکان می­‌دهد» منتشر شد. در کنار این موضوع که بسیاری به ژیژک درباره سرعت بالای نوشته شدن کتابش در مورد کرونا انتقاد کردند، انتشار همزمان دو ترجمه از این اثر به زبان فارسی، این پرسش را طرح کرد که آیا در حوزه فلسفه هم ما شاهد این امر هستیم که به خاطر جذابیت موضوع یا اقبال مخاطب در مدت کوتاهی ترجمه­‌های متعددی از یک کتاب منتشر شود؟ امری که متاسفانه مدتی است فضای نشر به ویژه در مورد آثار پرخواننده به آن دچار شده است؛ البته اقدام به ترجمه‌­های جدید به ویژه در مورد آثار کلاسیک ادبی که مدت­‌ها از ترجمه آن­ها گذشته است، ضرورتی است که نمی‌­توان آن را رد کرد اما آیا این ترجمه‌­ها هم به همین ضرورت انجام می‌شوند یا موضوعات دیگری هم در این امر دخیل است؟ برای مثال در سال 2018 کتاب «شدن» از «میشل اوباما» منتشر شد و در مدت کوتاهی آن قدر ترجمه­‌های متعدد از این کتاب روانه بازار شد که با کمتر منطقی می­‌توان از آن دفاع کرد یا در مورد بسیاری از کتاب‌­های «آلن دوباتن» فیلسوف سوییسی که به تعبیر خود فلسفه را برای عامه می­‌نویسد ما شاهد این تعدد ترجمه‌­ها هستیم. حال ترجمه همزمان و سرعت بالای برگردان از انگلیسی به فارسی کتاب جدید ژیژک بار دیگر این پرسش را برجسته کرده که کتاب‌­های فلسفی هم به آفت ترجمه‌­های فست فودی دچار شده­‌اند؟

دسترسی سریع به کتاب جدید ژیژک

متناسب با همین پرسش «هومن حمدان» ویراستار کتاب «عالمگیر» در گفت‌و‌گو با ایبنا درباره سرعت ترجمه این اثر و انتشار آن به زبان فارسی می‌گوید: پیش از انتشار کتاب «عالمگیر» اسلاوی ژیژک این اثر را به صورت مقاله به مقاله منتشر می­‌کرد و بعد از آن بود که تصمیم گرفت کتاب را به شکل یک مجموعه منتشر کند، به همین دلیل ما پیش­تر با این مقالات آشنا بودیم و در جریان قرار داشتیم. علاوه بر این پس از انتشار این کتاب با قیمت 15 دلار، پی دی اف آن به شکل رایگان در چند سایت و در دسترس عموم قرار گرفت و همین امر سرعت کار را نسبت به این که می­‌خواستیم کتاب را از طریق پست داشته باشیم، بالا برد. گذشته از این شرایط، ما با مترجم اثر در حال کار روی پروژه­‌های دیگر در حوزه ادبیات و فلسفه بودیم و از قضا ترجمه آن کار به پایان رسید و در حین جست و جو برای عنوان جدید، با کتاب جدید ژیژک مواجه شدیم، که به نظرمان مفید و جالب بود و از قضا مورد پذیرش مترجم هم قرار گرفت.

حمدان، در مورد همزمانی ترجمه دیگر از این کتاب هم توضیح داد: ما از کار تیم ترجمه دیگر از این کتاب اطلاع نداشتیم و فقط می­‌دانستیم مقاله­‌هایی از کتاب در حال ترجمه است و من هنوز هم نمی­‌دانم که کتابی که ترجمه این دوستان است آیا به شکل کامل منتشر می­‌شود یا خیر؛ چون کتاب مستقل از مقالات منتشر شد ما به سراغ این کتاب رفتیم.

حمدان در پاسخ به این پرسش که چرا از یک اثر در یک زمان ترجمه‌­های متعددی انجام می‌­شود توضیح داد: من هم به روند انتشار کتاب‌­هایی مانند خاطرات میشل اوباما انتقاد دارم، اما کتابی که ما از ژیژک ترجمه کردیم را نمی‌­توان مانند آن اثر دید، همانطور که توضیح دادم ما تنها از ترجمه مقاله­‌هایی از کتاب اطلاع داشتیم و از طرف دیگر ژیژک و آثار او متفاوت است. کرونا برای ژیژک محملی شده است که در بستر آن اندیشه­‌های خود را بیان کند. بنابراین کتاب تاریخ مصرف ندارد که بعد از بین رفتن کرونا حرفی برای گفتن نداشته باشد. متن‌­های ژیژک فلسفی است (البته این کتاب چندان غامض و فلسفی نیست و ارجاعات زیادی هم ندارد) ما در این کتاب سعی کرده‌ایم بدون شتابزدگی و فکر به این که ترجمه را زودتر به اتمام برسانیم، کار را کامل و همراه با ارجاع و پاورقی­‌های مفصل ترجمه کنیم. اما صادقانه بگویم ما حتی اگر از ترجمه دوستان دیگر هم اطلاع داشتیم، باز هم کتاب را ترجمه می­‌کردیم چرا که برای این کار شیوه و روش ویژه‌­ای داریم و اثر قابل دفاعی منتشر کرده‌­ایم. این را هم بگویم که اگر این کتاب زندگی­نامه و یا اثری ادبی بود شاید این کار را نمی­‌کردیم.

به گفته این ویراستار، کتاب ژیژک مخاطب خاص و عام دارد. این موضوع را هم در نظر داشته باشیم که این کتاب 140 صفحه است و کم حجم است و همین موضوع را باید در سرعت ترجمه در نظر داشت. هر چند ما ترجیح می­‌دادیم و تلاش هم کردیم کتاب را در سریع­ترین زمان و بهترین کیفیت منتشر کنیم اما مطمئن باشید، کتاب ژیژک از آن دست آثاری نیست که چاپ­‌های زیادی بخورد یا خیلی پرفروش شود. من این امر را بعید می‌­دانم هرچند ممکن است مخاطبانی به خاطر موضوع روز این کار را مطالعه کنند اما به نظر من ما در این کتاب شاهد ترجمه‌­های متعدد نخواهیم بود. هر چند که «عالمگیر» اثری نیست که این ظرفیت را داشته باشد که چندین و چند مترجم روی آن کار کنند اما اشاره هم کردم که در آن زمان ما فقط می­‌دانستیم که مقاله­‌هایی از کتاب ترجمه شده، که این امر هم عادی است.

حمدان معتقد است، ما باید از سرعت در کتاب‌­های خوب و فلسفی به شرط این که با کیفیت باشد و حاصل یک کار تیمی خوب باشند، استقبال کنیم. مترجم این کتاب سابقه ترجمه متون فلسفی هم دارد و همیشه فرد به روزی بوده است، پس کار ترجمه و ویرایش کتاب به شکل دقیق انجام شده است.

مدیر انتشارات صدای معاصر می‌گوید: ما از نقد ترجمه خودمان استقبال می‌­کنیم اما سعی کرده‌ایم ترجمه­‌ای باشد که حق مطلب را ادا می­‌کند هم در مورد طبقه­‌ای که می­‌خواهند بدانند کرونا با دنیا چه کرده است هم برای کسانی که ژیژک می‌­خوانند و می­‌خواهند تفکر او را بدانند.

او در پایان نبود قانون کپی رایت را عامل اصلی این مشکلات دانست و اضافه می‌کند: مشکلاتی چون ترجمه­‌های متعدد و فست فودی بیش از هرچیز به ضعف قانون کپی رایت در کشور مربوط می­‌شود و در حقیقت این موضوعات بنیادی­‌تر از آن هستند که به این کتاب محدود شوند.

کیفیت ترجمه مهم‌تر از انحصار است

«کامران برادران» یکی دیگر از مترجمان کتاب جدید ژیژک که به همراه تیم خود ترجمه آن را به پایان رسانده درباره ترجمه این کتاب گفت: با شیوع ویروس کرونا در جهان، بسیاری از فیلسوفان جهان، از آلن بدیو گرفته تا جورجو آگامبن و آلنکا زوپانچیچ، به این واقعه واکنش نشان دادند. اسلاوی ژیژک نیز از این قاعده مستثنی نبود و چندین و چند مقاله و یادداشت درباره این پاندمی منتشر کرد. شخصا سه یا چهار عدد از این مقاله‌ها را ترجمه و در خبرگزاری‌ها و سایت‌های گوناگون منتشر کردم. اواخر ماه مارس بود که دوست خوبم اسلاوی ژیژک ایمیلی به من داده  و از اتمام کتابی که درباره کرونا نوشته خبر داد. راستش انتظارش را داشتم که چنین شود، چون او معمولا به چنین رویدادهایی سریع واکنش نشان می‌دهد. ژیژک لطف کرد و در ایمیلی که بهم داد، نسخه‌ی تایپ‌شده‌ این کتاب را نیز برایم فرستاد (البته با این شرط که پیش از انتشار آن در اروپا سراغش نروم). کتاب را که خواندم، متوجه شدم که محتوای آن تا حدی مشابه مقالات متعددی است که وی در راشا تودی و فیلوسافیکال سالن (Philiosophical Salon) درباره اپیدمی فعلی نوشته است.

او ادامه می‌دهد: به هر حال پیش از آغاز ترجمه‌ این کتاب، در خبرگزاری‌ها و همچنین وبسایت کتابخانه‌ی ملی جست‌وجو کردم و خبری از ترجمه‌ این کتاب نبود. با اتمام ترجمه‌ کتاب، خبر آن را به یک خبرگزاری دادم و یک روز پس از انتشار آن متوجه شدم که مترجم دیگری نیز این کتاب را ترجمه کرده است (یا دارد ترجمه می‌کند). کمابیش مطمئن بودم که چنین می‌شود. اما نهایتا این موضوع چندان مهمی نیست. کیفیت ترجمه مهم است، نه بحث انحصار آن. البته شکی نیست که موضوع این کتاب خود باعث می‌شود که چند نفر همزمان سراغ آن بروند و نویسنده‌های دیگری هم هستند که چندین و چند ترجمه از آن‌ها در بازار موجود است. در بحث ترجمه‌ همزمان از یک کتاب، معمول است که مسئله‌ حق کپی‌رایت به میان می‌آید. بر این اساس، عده‌ای معتقدند که اگر وضعیت کپی‌رایت در ایران حل شود دیگر شاهد ترجمه‌های همزمان نخواهیم بود و کیفیت کار نیز بالاتر خواهد رفت. شخصا چنین نگاهی را مضحک می‌دانم! همان‌طور که پیشتر گفتم، بحث نه بر سر انحصار ترجمه بلکه بر سر کیفیت آن است.

به گفته او، تمامی گمانه‌زنی‌ها درباره اهمیت کپی‌رایت به حوزه‌ بازار و ارزش افزوده تعلق دارد تا حوزه ترجمه و کیفیت آن. این‌که یک ناشری برود امتیاز فلان کتاب را از ناشر اصلی‌اش خریداری کند لزوما به ترجمه‌ خوب منجر نمی‌شود. بسیار اثر وجود دارد که ناشرش با افتخار در شناسنامه‌ ‌کتاب از «عقد قرارداد با ناشر خارجی» برای ترجمه‌ انحصاری آن خبر داده، اما خودِ ترجمه جز مهمل و یاوه‌بافی چیزی نیست! البته انحصارْ دست دیگران را برای رقابت کوتاه می‌کند، اما این حوزه‌ای است مرتبط با بازار و سود و سوداگری ناشران.

برادران می‌افزاید: من پیش از آغاز ترجمه‌ این کتاب ژیژک خوب می‌دانستم که ممکن است برخی دیگر نیز سراغ آن بروند و به همین خاطر پیش از آغاز کار و حتی زمانی که به میانه‌ کتاب نیز رسیده بودیم، جست‌وجو کردیم که اگر کس دیگری سراغ آن رفته و آن را به اتمام رسانده، پروژه را نیمه‌کاره رها کنیم. اما خب تا زمانی که ترجمه‌ کتاب تمام نشد، خبری در این رابطه ندیدیم. یادم هست که نزدیک دو سال پیش با نشر مانیاهنر قراردارد ترجمه‌ی کتاب «رئالیسم سرمایه‌دارانه»، اثر مارک فیشر، را منعقد کردم. ترجمه‌ نیمی از کتاب تمام شده بود که دیدم مترجمی دیگر آن را ترجمه و چاپ کرده است. خب، با وجود این‌که نیمی از کتاب را ترجمه کرده بودم، کل پروژه را رها کردم. چون اصولا نیازی به ادامه‌ی آن نبود. البته نمی‌دانم که ترجمه‌ منتشرشده از این شاهکار فیشر چه کیفیتی دارد، اما موضوع اینجاست که نیازی به انتشار ترجمه‌ی خودم  ندیدم و آن را کنار گذاشتم. منظورم این است که مترجم قبل از شروع یک اثر باید ببیند آیا کس دیگری نیز سراغ پروژه‌ی او رفته یا نه. اما ترجمه‌ یک اثر به معنای انحصار آن برای مترجم نیست. کرور کرور کتاب داریم که ترجمه‌شان آنچنان بد است که حتما باید دوباره ترجمه شوند. تکرار می‌کنم که این کیفیت ترجمه است که باید تعیین‌کننده باشد، نه انحصار و بازارگردانی ناشران.

به هر حال، انتشار کتاب جدید ژیژک به زبان فارسی فی‌نفسه اتفاق خوبی است؛ حال با توجه به تب داغ کویید 19 باید دید که بازار نشر با این کتاب چه برخوردی خواهد داشت و آیا این اثر با اقبال مخاطب مواجه خواهد شد؟

  لینک
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/30465