کد خبر : 33523 تاریخ : 1399/9/23 گروه خبری : جامعه |
|
روند کاری گرمخانه باید منجر و یا الزام به اصلاح پناه جویان باشد نه سرپناه سازی مفت و مجانی برای گروهی هنجارشکن و اخلاق ستیز تب و لرز قانون، اخلاق و ارزشها در گرمخانه |
|
سپهرغرب، گروه اجتماعی - عباس سریشی: بهطور معمول در همه جوامع بشری افراد بی خانمان و کارتن خواب به عنوان یکی از آسیب پذیر ترین و در عین حال به حاشیه رانده شدهترین گروههای اجتماعی محسوب میشوند که به هر علت توانایی بسیار اندکی برای ساماندهی زندگی طبیعی خود دارند. البته مهمترین مشخصه این افراد عدم توانایی در تأمین ابتداییترین نیازهای مادی و اجتماعی و برجسته ترین صفت ایشان نیز بی ثباتی شخصیت و فقدان اراده و مهارتهای رفتاری در خصوص ترک این وضعیت و درک لزوم بازگشت به زندگی سالم است ضمن اینکه این افراد به دلیل ابتلا به ناهنجاری و ارتکاب جرائم و رفتارهای ضد اجتماعی نیز عموماً فاقد هر گونه پذیرش اجتماعی از سوی مردم و یا حمایت ضروری در زمینههای اقتصادی،بهداشتی و روحی و روانی نیز هستند بررسی نتایح حاصل ازبرخی تحقیقات صورت گرفته از سوی مؤسسات معتبر جهانی و ایضاً کشوری نشان میدهد در حالیکه افراد بیخانمان در غالب موارد موقعیتهای خطرناکی مانند بیماریهای روانی، اعتیاد فقر فحشا و... را تجربه کرده و به تعدد و تکرار در معرض انواع خشونت و جنایت و یا تعرض قرار میگیرند اما نه فقط بهره چندانی از نظامهای حقوقی و حمایتی نمی برند بلکه حتی ممکن است به خاطر موقعیتشان خودنیز بهعنوان متهمان اصلی بروز این جرائم و ناهنجاریهای اجتماعی محسوب و مورد تعقیب قرار گیرند. در واقع این یک باور پذیرفته شده عمومی است که بی خانمانی هم خطرات انسانی و محیطی زیادی را برای فرد مبتلا به همراه دارد و هم ساختار جامعه را با مشکلات فراوانی روبهرو میکند. البته طی چند سال گذشته و به مجرد بروز چند حادثه و رویداد تلخ (شامل فاجعه گور خوابی کارتنخوابها و یا مرگ تعدای از این افراد براثر سرما )سعی شده تا با ایجاد گرمخانه و فضاهای حمایتی و جذب سرمایه و تخصیص اعتباراتی هرچند کم به نوعی به دنبال التیام بخشی از آلام ایشان و متعاقباً تلاش در جهت بازگرداندن آنان به زندگی عادی برایشان فراهم شود. اما...! متأسفانه این حقیقت تلخ است که پس از چندین سال تلاش و هزینه کردهای ریز و درشت اکنون بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران به این نتیجه رسیده اندکه در مقایسه با هزینهها و دستاوردها و منطبق با فلسفه ایجاد گرمخانه به دو دلیل عمده یعنی چهارچوب گریزی و تلاش در جهت حفظ هویت توسط افراد کارتنخواب و بیخانمان و نیز ناکار آمدی فعالیت ها، بی برنامگی و فقدان هدف در موضوع ایجاد گرم خانه ماحصل چند ساله ما از این شیوه حمایتی چیزی بیشتر از تشویق کردن بسیاری از این افراد به ادامه اینگونه زندگی و متعاقباً و حیف و میل سرمایههای بیت المال و شهری نباشد. گو اینکه در طی این سالها نیز این گرمخانهها یا اقامتگاههای موقتی که توسط سازمانهای حمایتی در سطح شهرها ساختهو فعالیت میکنند نیز چند پیامد مثبت و منفی با خود به همراه داشته اند که با توجه به بررسیها و صدالبته ماسوای یک نکته مثبت آن (یعنی جنبه اخلاقی و انسانی آن مبنی بر تأمین سرپناه ایمن در فصول سرد برای بی خانمانها ) پیامدهای منفی ماحصل از بی برنامگی در فعالیت این گرمخانهها را میتوان در سه موضوع کلی مشتمل بر: آسیبهایی که در پی تأسیس چنین مراکزی به محلات و مناطق اطراف وارد میشود آسیبهایی که بر اثر تمرکز افراد بیخانمان در یک مکان شکل میگیرد و در نهایت اثرات فرهنگی- اجتماعی ناشی از تداخلهای سازمانی این طرح بر محیط اطراف آن تقسیمبندی نمود. در این خصوص و به اعتقاد بسیاری از منتقدان مسئله بروز ناامنی و نیز عدم تأثیر گذاری بر فکر و شیوه زندگی این افراد در مجموع بسامدها و دستاوردهای منفی حاصل از بی برنامگی گرمخانهها از برجستگی بسیار بیشتری برخوردار است. این بدان معناست که نه فقط بسیاری از این افراد از این فرصت برای بازگشت به زندگی سالم استفاده نکرده و حتی به آن به مثابه یک غنیمت و یا امکانات باد آورده مفت و مجانی برای ادامه این شیوه زشت زندگی نگاه میکنند بلکه متأثر از ادامه این رویه بسیاری از خانوادههایی که در نواحی اطراف محل گرمخانه سکونت دارند،نیز مبتلا به انواعی از احساس ناامنی در سویههای اجتماعی اخلاقی و بهداشتی و.. شده اند تا جایی که حتی براساس اطلاعات موجود و در پی شکایت تعدادی از خانوادهها ی مجاور و ساکن تعدادی از این گرمخانهها نیز براساس مصلحت تعطیل و یا جابجا شده اند. طرح خوب،اجرای غلط،دستاورد منفی...! البته درخصوص این بسامدها نیز نظریات متفاوتی وجود دارد اینکه در مقابل آندسته از مدیران شهری و حتی نظریه پردازان سازمانهای حمایتی و بهزیستی و حتی انتظامی و قضایی که معتقدند احداث گرمخانه میتواند مانع از پراکندگی افراد مسئله دار در سطح شهر، مرگومیر یا دشواری خدماترسانی به آنها در زمینههای مختلف، گسترش آسیبهایی مانند تکدیگری، تأثیرپذیری افراد مستعد بیخانمان شود. اما در مقابل منتقدان این روند اجرا نیز معتقدند که با توجه به فقدان برنامه ریزی مشخص و عدم هدفگذاری یا مشخص نمودن اولویتهای پذیرش و حمایت با تأسیس گرمخانه مشکلات دیگری از جمله تمرکز فقر و تبعات ناشی از آن، تمرکز بالای این افراد در یک یا دو محله، افزایش امکان توزیع مواد مخدر و مشروبات الکلی افزایش مییابد. البته ایشان تأکید دارند که تحقیقات نشان داده که 80 درصد این بیخانمانهای معتاد به مواد مخدر هستند فلذا با تمرکز در یک نقطه حتی در شیوه مصرف مواد مخدر هم از یکدیگر تأثیر میپذیرند.در عین حال بسیاری از کارتنخوابها برای تأمین معاش اولیه خود دست به هر کاری میزنند و از این طریق امنیت جامعه را از حیث حفظ ارزشها و هنجارها خدشهدار میکنند.در واقع حضور این افراددر مناطق مختلف شهر میتواند سلامت یک جامعه را مورد تهدید قرار دهد. این منتقدان براین باورند که ساماندهی باید همراه با یک توانمندسازی باشد که طی آن فرد به چرخه زندگی عادی بازگردد. در حالی که عمده افراد کارتنخواب و بیخانمان که در مقاطع مختلف سال جمعآوری میشوند، بعد از مدتی دوباره به گوشه خیابان برمیگردند و باعث میشوند تا ما دست آورد مثبت و مشخصی از این حرکت دریافت نکنیم. همچنین نباید از نظر دور داشت که طرح ساماندهی بیخانمانها و کارتنخوابها، یک طرح ملی بوده و مستلزم اقدام مؤثر و همکاری یکپارچه همه سازمانها و دستگاههای مربوطه است. زیرا سیاستهای توانمندسازی مانند کارآفرینی، درمان، کارآموزی، ترک اعتیاد، حمایتهای حقوقی و... در توان یک نهاد( صرفاً شهرداری و یا بهزیستی ) نیست و همکاری نهادها و ارگانهای ذیربط را میطلبد. در واقع حتی اینگونه متصور است که به علت عدم وجود برنامه و سیاست مشخص تدوین شده بینسازمانی و پرهزینه و مخاطرهآمیز بودن درمان این گروه از افراد، سازمانها و دستگاههای دولتی اختیار ابزار و امکانات لازم برای این موضوع را ندارند، ساماندهی بی خانمانها و کارتنخوابها نه فقط به این شکل شیوه راه به جایی نمی برد. بلکه باعث میشود تا به رغم هزینه کردهای کلان صورت مسئله همچنان در یک کلاف کور و بی نتیجه باقی بماند. فاصله و تضاد میان اهداف و دستاوردها.... اگر کسی تصور میکنید که هدف از نگارش این مطلب ایجاد انگیزه و یا جرقه ای برای تعطیل کردن گرمخانه به بهانه بسامدهای پررنگ منفی آن است کاملاً اشتباه کرده زیرا ما هم به عنوان یک انسان و مبتنی برنظامنامه اخلاقی خود کاملاً براین عقیده استوار بوده و تأکید داریم که با توجه به شرایط شکننده این جماعت بسیار ضروری است تا در راستای ارتقاء سطح سلامت و امنیت اجتماعی با تخصیص حمایتهای زیستی، روانی و بهداشتی به آنها موجباتی را فراهم آورده تا ضمن بازیابی شخصیتی افرادی که به هر علت امروز به نام بیخانمان وکارتنخواب در کوچه و خیابان رها شده و دائماً نیز در معرض انواع مشکلات قرار گرفتهاند حتیالامکان آنان را به مسیر زندگی سالم و انسانی برگرداند. اما موضوع اینجاست که ما نیز بهمانند بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان معتقد هستیم که لازم است تا مبحث ایجاد گرمخانه برای حمایت از افراد بیخانمان و کارتنخواب، به مانند بسیاری دیگر از طرحهای حمایتی یک بار دیگر، بهطور دقیق و ریشهای مورد بررسی قرار بگیرد تا از این رهآورد خدمات مزبور فقط به افرادی اختصاص یابد که به واقع متعهد به مبانی اخلاقی و انسانی و خواهان پویایی بوده و مسئولیتهای اجتماعی خود را قبول کنند، در عین حال نیز به مرور زمان ضمن کسب مهارتهای لازم و با استفاده از این فرصت به دنبال بهبود خود و متعاقباً کسب درآمد معقول و سالم و قانونی باشند زیرا کسب درآمد معقول و منطقی باعث میشود تا آنها نیز به مانند همه افراد عادی جامعه ساختار تأمین مسکن و معاش خود را در فرآیندهای مطلوب دوباره سازی و شکل داده و از این راه ضمن کاهش تعداد این افراد و ایمنتر شدن سطح شهر و جامعه،متعاقباً شاهد احیاء زندگیها و خانوادهای زیادی نیز باشیم. با این حال به رغم همه تلاشها، ماحصل از پیمایشهای صورت گرفته در خصوص گرمخانههای موجود در شهر همدان (هم زنان و هم مردان ) و مقایسه نتایج و بروندادهای چند سال گذشته آنها باید اعتراف کرد که نه فقط ما به چنین توفیقی دست نیافتهایم بلکه شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد تعداد زیادی ازمراجعهکنندگان به این مکان نه فقط قصد و ارادهای واقعی بر بازگشت به زندگی سالم ندارند بلکه حتی از فرصت به وجود آمده نیز در راستای ادامه همان روند زندگی نکبتبار و ناهنجار قبلی خود کمال سوء استفاده را نموده و ضمن خوابیدن در تخت خوابهای گرم و خوردن غذای مجانی سعی میکنند تا توان تازهای هم برای تولید و تزریق برخی ناهنجاریها و مشکلات به متن و شریانهای جامعه بدست آورده اند. این بدان معناست که متأسفانه در سایه تغافل و بیتفاوتی و بیتوجهی به بایستگیها و برخلاف تصور ما و فلسفه ایجاد گرمخانه این اماکن هم اکنون بهعنوان مأمنی مناسب برای فعالیتهای آسیبزا و جانپناهی مجانی برای سکونت افراد مسئولیتگریز اجتماعی در حال نقش آفرینی است. تحقیقات نشان داده که تقریباً عمده مراجعان به این مرکز معتاد به مواد مخدر هستند و با تمرکز در یک نقطه حتی در شیوه رفتاری هم از یکدیگر تأثیر میپذیرند.در عین حال و از آنجا که عموما ًنیز شناسنامه، هویت و یا آدرس مشخص و درست و درمانی هم ندارند لذا با خیال راحتتری اقدام به انجام رفتارهای بزهکارانهای مانند مواد فروشی، تعرض به همجنسان، سرقت، و کارهای نگو میکنند. همچنین بررسیهای دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد علاوه بر بروز تخلفات و ناهنجاریهای رفتاری امکان انتقال بیماریهای مسری از قبیل هپاتیت، ایدز کرونا و... نیز در این اماکن بسیار بالاست موضوعی که در قالب برخی رفتارهای مشخص و در لایههای زیرین آن مشاهده میشود به این دلیل بسیاری از این افراد به دلیل نداشتن تعهد اخلاقی و انسانی به خود و جامعه به راحتی جذب کارهای خلاف و نگو میشوند گویا اینکه در این بین نیز قضاوتهای جامعه برایشان کمترین اهمیتی هم ندارد. این موضوع بهخصوص در مورد تبعات رفتاری آندسته زنانی که هم اکنون بهعنوان کارتنخواب و بیخانمان شبها در مراکز گرمخانهای پذیرفته شده اما فردا صبح مجدداً به سطح شهر روانه میشوند از حساسیت و شکنندگی به مراتب بیشتری برخودار است گو اینکه قریب به اتفاق این زنان نیز به مانند مردان دارای اعتیاد به مواد مخدر و برخی بیماریهای خاص بوده و تعهد خاصی هم به مبانی ارزشی و خطوط قرمز اخلاقی ندارند. از نتایج حاصله که به احتمال زیاد بسیاری از شهروندان نیز شاهد آن بوده و در مجموع گفتگوهای صورت گرفته نیز بدان اشاره شده است، این تصور وجود دارد که به دلیل فقدان یک برنامه جامع در خصوص ساماندهی، اخذ تعهد و الزام به رعایت بایستگیها در طول اقامت در گرمخانه و یا استفاده از امکانات آن بسیار ی از این افراد (کارتنخوابها و افراد بی خانمان ) نه فقط در روند و روال زندگی خود هیچ تغییر مثبت و قابلقبولی ندادهاند بلکه با سوء استفاده حداکثری از شرایط و موجهای احساسی توانستهاند تا مدتها بهصورت رایگان و بیهزینه از داشتههای یک مکان حمایتی و زیستی که از محل پول بیت المال و مالیات شهروندان راهاندازی شده بهعنوان پوششی برای ادامه فعالیتهای خلاف و ناهنجار وادامه زندگی غیرمسئولانه خود استفاده کنند بیآنکه مورد بازخواست قرار گیرند و پاسخگوی این لاقیدی باشند. انتظارات مردم، تصمیمات مدیران....! و اما در جمع بندی پاسخهای دریافتی ازسوی خبرنگار سپهرغرب از تعداد پنجاه نفر از همشهریان (اعم از خانم و آقا ) در نقاط مختلف و به ویژه محلات نزدیک به دو گرمخانه موجود در همدان در خصوص تحلیل شرایط گرمخانه، بایستگیها و الزامات اینگونه عنوان شده است که: - تقریبا همه نفرات پاسخ دهنده معتقد بودند که ایجاد سرپناه (بخصوص در فصول سرد ) برای افراد بیخانمان امری الزامی و منطبق با اخلاق و وجدان است و فی نفسه هیچ منعی برای آن متصور نیست. - همین گروه با اشاره به اینکه افراد بیخانمان باید شناسایی و مورد حمایت قرار گیرند تأکید کردند: این کار میتواند موجب ارتقاء سطح سلامت اجتماعی شهر شود. - حدود 86 درصد پاسخ دهندگان براین باورند که نحوه پذیرش و اسکان و خدماتدهی این اماکن باید مورد تجدیدنظر قرار گیرد (از منظر این گروه هماکنون بیشتر مراجعان به این مراکز افرادی عاطل و باطل و مجرم و معتاد و... هستند که شایستگی استفاده از این امکانات را ندارند) - حدود 81 درصد گفتگوشوندگان معتقد هستند که امکانات موجود ( حتی کم و حداقلی نیز ) باید به کسانی داده شود که واقعاً نیازمند بوده و خود نیز اراده و تلاش برای بازگشت به زندگی را دارند. - از منظر 76 درصد مصاحبه شوندگان باید از کسانی که از امکانات گرمخانه استفاده میکنند تعهد اخذ شود که دنبال خلاف و ناهنجاری و... نروند در حالیکه اینگونه نیست و عموماً این افراد پایبند به اصول اخلاقی و ارزشی نیستند. - -از منظر 75 درصد همشهریان شرکت کننده در این گفتگوها وجود گرمخانهها باعث بروز مشکلاتی در محلات شده و به دلیل برخی تبعات منفی بسیار بهتر است این اماکن در جای دیگر و دور از شهر تأسیس شود. -از دید گاه 66 درصد گفتگو شوندگان باید از پذیرش افراد شناخته شدهای که سالهاست نسبت به اصلاح رفتار خود اقدام و تلاشی نکرده اند دراین اماکن خودداری شود و این هزینهها صرف افراد واجد شرایط اصلاح گردد. -از دیدگاه 51 درصد از پاسخ دهندگان نباید اجازه داد تا بی مبالاتی و بی برنامگی در اداره و فعالیت این اماکن موجب سوء برداشت برای مردم و مراجعه کنندگان شود، این بدان معناست که گرمخانه محلی موقت برای اصلاح و درمان و پذیرش افراد نیازمند واقعی است نه یک خوابگاه برای بیتوته زمستانی وغذای مجانی برای افراد لااُبالی غیر مسئول و مسئله دار. -از دید همین گروه حتی به صرف پذیرش افراد معتاد فراری ناهنجار و... باید روند کاری گرمخانه منجر به اصلاح آنها و یا الزام به اصلاح باشد نه سرپناه سازی مفت و مجانی. -از دید 48 درصد گفتگو شوندگان باید تا کنون کارنامهای از نتایج عملکردی گرمخانه با محوریت اصلاح و تربیت بهسازی و بازگشت به زندگی این افراد ارائه میشد اما تا امروز فقط بیلان خورد،خوراک،گرمایش، آب و برق و.. بوده که اعلام شده است. -از منظر 36 درصد پرسش شوندگان نه فقط محتوای درونی گرمخانهها مثبت ارزیابی نمیشود بلکه حتی نشانگانی نیز از تولید و پمپاژ آسیبها و ناهنجاریها به بیرون از آنها دیده شده است. -از دیدگاه 21 درصد مصاحبه شوندگان و برحسب شنیدهها کیفیت پذیرش و اسکان و امکانات گرمخانه در سالهای اخیر رو به رشد بوده فلذا این انتظار نیز میرود تا پناه جویان نیز با درک این تغییرات به دنبال اصلاح و بهسازی شخصیتی خود باشند.
|
لینک | |
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/33523 |