کد خبر : 37034 تاریخ : 1399/12/3 گروه خبری : فرهنگی |
|
نگاهی به فیلم «آمونیت» اسطورهسازی از زنِ گمنامِ فسیلشناس |
چگونه هالیوود با یک درام ساده، همجنسگرایی را ترویج میکند؟ |
سپهرغرب، گروه فرهنگی: فیلم «آمونیت» روایتی جعلی و غیرمستند از زندگی یک فسیلشناس نهچندان مشهوری است که بستر بکری برای ترویج فرهنگ همجنسگرایی است. ایدئولوژیها و نظامهای فکری در مغرب زمین برای بالابردن خود و اعتباربخشی دست به کارهای عجیبی میزنند. اینکه حتی برای این اعتباربخشی دروغ و جعل تاریخی بکنیم شاید شگرد جدیدی نباشد اما همواره دروغگویی برای بزرگ کردن یک فرهنگ و شیوه زندگی امری خلاف اخلاق، انسانیت و قوانین است. عجیب اینکه حتی دولت بریتانیای کبیر از چنین دروغ بزرگی دم نمیزند و چهبسا از آن حمایت کرده باشد؛ زیرا تجربه ثابت کرده است دولتها و نظامهای سیاسی زمانی که موضعی نسبت به دروغ و تزویری بزرگ نمیگیرند احتمال قوی دست خودشان در کار است. این موردی است که در فیلم «آمونیت» میبینیم. فیلم آمونیت درباره زندگی فسیلشناس انگلیسی «مری انینگ» است که مشغول جمعآوری فسیلهای دریایی است. تاریخ زندگی وی نشان میدهد که بهخاطر تلاش فراوانش برای جمعآوری فسیلهای دریایی و نگارش مقالات علمی دراینباره در مجلات معتبر زمان خود مانند تاریخ علم زمین یکی از چهرههای علمی در قرن 19 بوده است. در سال 2010 نیز انجمن علمی سلطنتی انگلیس از او بهعنوان یکی از زنان تأثیرگذار در حوزه علم یاد کرده است. اما فیلم بهجای نمایش زندگی علمی و تحقیقاتی او تمام تمرکزش را روی رابطه عاشقانه وی با زنی به نام «شارلوت مرچسن» است که هیچ مدرک و مستندی درباره آن وجود ندارد. حتی به نقل از رسانههای سینمایی خارجی، برخی از بستگان او مدعیاند که این موضوع حقیقت ندارد. البته تاریخ زندگی او نشان میدهد که فردی به نام مرچسن در یک سفر کوتاه با او آشنا میشود و از این به بعد رابطه دوستانهای میان آنان شکل میگیرد؛ اما فیلم عامدانه بر رابطه ضد اخلاقی و دور از عرف آنان تأکید دارد. دست گذاشتن کارگردان فیلم روی این موضوع عجیب است. گویا برای اعتباربخشی به همجنسگرایی، استودیوهای غربی حاضر شدهاند که مشاهیر علمی خود را به فساد بکشند تا تنور فرهنگ و ایدئولوژیهای منحط و سکولار را به هر قیمتی در میان مردم داغ نگهدارند. عموماً فیلمهای پرتره بر اساس رمان یا زندگینامه خودنوشت ساخته میشوند اما این فیلم هیچ مستمسک جدی و قابل اطمینانی ندارد و تنها بر اساس خیالات خود نویسنده فیلم فرانسیسلی ساخته شده است. لی قبلاً نیز با ساخت فیلم دیگری مضمون همجنسگرایی را میان مردان به تصویر کشیده است و این بار فکر آلوده او سراغ زنان رفته است. این سویه فیلم بهجای آنکه موردنقد دربار ملکه الیزابت باشد سکوت آنان را در برداشته است و جالبتر اینکه هیچ رسانهای بهطورجدی رویه غلط فیلم را نقد نمیکند. شیوه تعامل رسانههای سینمایی با این سبک فیلمها در تاریخ مطبوعات دیدنی است؛ جایی که فیلمی حتی خلاف مستندات تاریخی، تحریف را نشان دهد اما همراه با مواضع فکری و فرهنگی آنان باشد سکوت اختیار میکنند اما جایی که فیلم حرفی در خلاف مواضع فکری و سیاسی آنان بزند ولو مستندات تاریخی محکمی داشته باشد بایکوت و نابود میشود. حالا ماجرای این فیلم نیز دقیقاً همین است. فیلمی که مستند محکمی دال بر همجنسگرا بودن مری انینگ فسیلشناس برجسته تاریخ علم ندارد بر طبل تمایلات وی دراینباره زیرکانه میکوبد. چهرههای علمی زمینشناسی برای مردم جهان چندان آشنا نیستند و برای همین حالا از میان آنان دست روی مورد گمنامی گذاشتهاند که ازقضا، زوایای آشکار و پنهان زندگی او عیان نیست و همین فضای امنی را برای کارگردان فراهم میکند تا خیالات واهی خود را به تصویر بکشد. فرانسیسلی نیز به نظر میرسد که اصراری برای دفاع از فیلم ندارد و بیشتر ترجیح میدهد که از این سکوت در تاریکی بیدردسر عبور کند. تیتر سایت تلگراف نیز جالب است: فیلمسازان، خلق داستان عاشقانه همجنسخواهانه را چاشنی زندگی قهرمان گمنام فسیل جهان کردند! این فیلم به همراه فیلمهای دیگری که مخاطب را به فضای قرن 19 میبرد به تعبیری علیه فضای پاک و معصومانه داستانهایی مانند زنان کوچک، آن شرلی، قصههای جزیره و... است. هرچه در آن آثار بر شرافت و سنتهای چارچوبمند زندگی آمریکایی و انگلیسی تأکید میشود در این فیلمهای ساختارشکن عملاً چیزی از اخلاق نمیبینیم و بهنوعی ریشه همجنسگرایی را به کمک هنر و سینما تا یک قرن پیش گسترش میدهد. لجنمال کردن زندگی گذشتگان و تخریب تاریخ اجتماعی برای رسیدن به مقاصد کلان نشاندهنده ابزاری بودن سینما و هنر برای تفکرات ایدئولوژیک است که بهواسطه آن ارزشهای مردم تغییر میکند تا مسیر تجدد و نوگرایی ادامه پیدا کند. اما این دروغ بر چه مسلک و شیوهای منطقی و عقلی استوار است؟ این تاریخیسازی از همجنسگرایی تاکتیکی روشمند برای تغییر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی در غرب است که البته پیام آن بهصورت فرا متن برای تمام مردم جهان میتواند مخابره شود. عرفیسازی همجنسگرایی پدیده جدیدی نیست اما رشد فزاینده آن در تمام سالهای اخیر نشان میدهد که دستگاه تبلیغی هالیوود بهصورت جدی در حال اشاعه آن در سرتاسر دنیا است. چه این فیلم و چه دیگر فیلمها و سریالهایی که مفاهیمی که مورد پذیرش عموم جامعه و سلایق نیستند را از طریق شیوه برساختگرایی مفهومی و مقبول میکند. این منطق و روش در حقیقت با استفاده از نمادها، نشانهها و درام به وزن و اعتباربخشی به مفاهیم میپردازد. این بازنمایی البته میتواند سوگیرانه و به نفع تفکرات و فرهنگ خاصی باشد. در حقیقت برساختگرایی با توصیفاتی که گفته شد ایده خاصی را طبیعیسازی و چارچوببندی میکند و چیزی که برای مردم هنوز مقبول واقع نشده است را مقبول میکند. متفکران و نظریهپردازان برساختگرایی معتقدند که سینما با بازنمایی و برساختگرایی و از مسیر یک نظام نشانهشناختی میتواند برای ما چیزی یا کسی را اسطورهسازی کند؛ اما قدمبهقدم که از اولین قدمهای آن طبیعیسازی، عرفی کردن و سکولاریته کردن آن است؛ آنقدر که بدیهی و طبیعی باشد. در این جریان امر تاریخی، سیاسی، فرهنگی و... که موقت و گذرا است تبدیل به امر جاودانه میشود گویی که از ازل بوده و خواهد بود. اتفاقی که در فیلم «آمونیت» رخ داده است و البته دیگر فیلمهای همجنسخواهانه تاریخی بر همین شیوه و تفکر است. فیلمهایی که مسائل، ایدهها و سبک زندگیهایی که عرفی نشدهاند را برای مردم با «سینما» برجسته و اعتباربخشی میکند. علت توجه فیلمهای مذکور به فضای تاریخی و ماقبل مدرن نیز در نظریات فوق تبیین شده است که تنها در پایان به یک جمله اشاره میکنیم: تفکر اسطورهای مربوط به نظام معرفتی ماقبل مدرن است؛ بنابراین برای اسطورهسازی و بهرهبردن از روش و سبک زندگی خاصی که مدنظر غرب است باید به سراغ شخصیتهای تاریخی رفت تا بتوان با اسطوره کردن آنان مفهوم خاصی مانند همجنسگرایی برجسته شود. حمید صنیعی |
لینک | |
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/37034 |