کد خبر : 42897 تاریخ : 1400/4/13 گروه خبری : متنزندگی |
|
زنگ خطر زندگی مجردی دردانشگاهها |
|
در ایران اکثریت مردم، زنان را در خانه والدین و پس از آن در خانه همسر میپذیرند. با اینهمه موج افزایش تعداد دانشجویان دختر در دانشگاهها این تصور را تا حدی بر هم زده است. از طرف دیگر از آنجایی که زنان هم دیگر مانند مردان در جامعه حضور دارند و مشغول فعایت کاری هستند به نوعی از نظر مالی نیز مستقل شدهاند. همین امر باعث بالا رفتن حس استقلال طلبی و فردگرایی شده که با بالارفتن میزان خانههای مجردی میتواند ارتباط مستقیم داشته باشد. از طرف دیگر زنان امروز وقتی که طلاق میگیرند مانند سالهای گذشته به خانههای پدرانشان بر نمیگردند. زندگی مجردی پسرها به سالهای دور میرسد؛ اما در این چند سال اخیر زندگی مجردی دختران به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرده است. البته بماند که در برخی موارد چون در این نوع زندگی به خصوص برای دختران پیشداوریهایی نیز وجود دارد، به هرحال انگ قضاوت منفی بر پیشانیشان هم خورده است. زنان امروز به خاطر همان حس استقلال، ترجیح میدهند خانهای مستقل برای خود داشته باشند. متاسفانه به خاطر جا نیفتادن چنین فرهنگی در کشور و متناقض بودن با فرهنگ بومی ما با بالا رفتن میزان این نوع زندگیهای مجردی علاوه بر افزایش سن ازدواج، آسیبهای اجتماعی، بیبندوباری، مفاسد اخلاقی و... را به همراه داشته است. مایل به زندگی مجردانه و بی مزاحم همگان میبینند و میشنوند و میدانند، امروز معضل روی آوردن پسران و دختران به زندگی مجردانه و بیمزاحم و بیدردسر، بسیار جدی شده و مقصر اصلی نیز در این بین بیشتر مسئولان و خانوادهها و البته خود جوانان هستند و تا حدودی هم دختران مقصرترند. تفکرات فمنیستی در میان دختران بهویژه دخترانی که خود را مدرن و روشنفکر میپندارند در سالهای اخیر به شدت گسترش یافته و این خود از عوامل میل به زندگی مجردی و بیهمسری شده است، زیرا فمنیستها معتقدند زنان بدون مرد مثل ماهی بدون دوچرخه هستند یعنی هیچ احتیاجی به مردان ندارند و همچنین معتقدند و عقایدشان را با روشهای مختلف ترویج میکنند که زنی که با مردی ازدواج کند مانند آن است که با دشمن دست دوستی دهد، این عقاید شاید برای عدهای مضحک به نظر آید اما باید بپذیریم که عده زیادی از دختران مدرن و روشنفکر به این دست عقاید مغرورانه و زن پرستانه هرچند به صورت سربسته باور دارند. راهکارها در هر صورت برای مواجهه با این معضل باید کارهای متعددی انجام داد که مهمترین آنها عبارتند از: تفکیک جنسی دانشگاهها؛ این کار باعث میشود اشتیاق شدید بخشی از دختران به حضور در دانشگاه و تلاش برخی از آنان برای شوهریابی یا خدای نکرده دوستیابی در چنین محیط هایی، کاسته شود، زیرا اساسا دانشگاه نهادی برای همسریابی نیست که کسی به این امید به دانشگاه رود؛ و اگر کسی حقیقتا قصد همسر یافتن دارد باید از رهگذر خانواده اقدام کند زیرا بیشک مطمئنترین و باصلاحیت ترین نهاد برای همسریابی هنوز هم خانواده است. همچنین باید قوانینی وضع شود که بومیگرایی در پذیرش دانشجو بیشتر شود و اگر امکانپذیر باشد به صددرصد برسد. متأسفانه تعداد زیادی از خانههای مجردی و زندگیهای مجردی از آن دانشجویانی است که برای تحصیل دل از یار و دیار خود کندهاند و در سنین 18 و 19 سالگی بالاجبار در شهری دیگر ساکن شدهاند؛ این نحو از زیست مجردی، به علت از دست دادن نظارت خانواده و اقوام و آشنایان و نیز تنها ماندن جوانان و احساس غربت و بی کسی ایشان تبعات بسیار منفی هم از لحاظ روحی و روانشناسانه و هم از لحاظ اخلاقی اجتماعی دارد البته برای دختران این عارضه مضاعف را نیز دارد که در بهترین سنین ازدواج، به دلیل دوری از خانواده و خویشان وآشنایان، امکان خواستگار داشتن و ازدواج کردن را از دست میدهند و البته بدتر از آن این است که داشتن زندگی مجردی در دوران دانشجویی، خود درحکم تمرین و تجربهای میشود برای زندگی مجردی بیمبالاتانه و ولنگارانه پس از فارغ التحصیلی به ویژه برای پسران. پس امیدواریم که بومیگرایی چه در دانشگاههای ملی و چه آزاد در راس امور قرارگیرد، زیرا از هرکار فرهنگی موثرتر است. از کارهای دیگری که باید برای کاهش خانه زندگیهای مجردانه کرد، وضع قوانین و مقرراتی است که امکان نظارت بیشتر بر بنگاههای مسکن و املاک، به منظور کنترل و محدود کردن و اجاره دادن یا فروختن خانه و مسکن به افراد مجرد را فراهم کند. یکی دیگر از راههای مبارزه با خانه زندگیهای مجردی مساله استخدام در ادارات است؛ در ادارات و نهادها باید طوری شود که افراد متاهل دارای اولویت استخدام باشند و حتی در صورت امکان افراد مجرد به شرط متاهل شدن استخدام شوند. (متاسفانه درسالهای اخیر شاهد خیل به کارگیری دختران مجرد در همه نهادها و دستگاهها اعم از دولتی و غیردولتی هستیم، امری که دلیل آن حقیقتا مبهم و غیر شفاف مینماید) همچنین، اختصاص سهمیه به دانشجویان متاهل در مقاطع تحصیلات تکمیلی، نیز کوتاه کردن مدت سربازی برای پسران متاهل، از اقدامات بسیار مفید و تشویقکننده به ازدواج و تشکیل خانواده میتواند باشد. (البته به نظر میرسد دوسال سربازی آن هم در زمان صلح کمی طولانی باشد، کسانی که به خدمت مقدس سربازی رفتند تایید میکنند که سربازها و افسران وظیفه کار چندانی برای انجام دادن ندارند و چه بسا نیروی آنها هدر میرود. به نظر میرسد کاهش مدت سربازی به یکسال و نیم و یا یکسال میتواند فواید و محاسن زیادی داشته باشد گرچه این کار احتیاج به پژوهش و تحقیق بیشتری دارد) کار دیگری که میتوان انجام داد کوتاه کردن دوران تحصیل در دانشگاه است، به نظر میرسد با حذف برخی دروس عمومی و یا تخصصی زاید، بتوان دوران کارشناسی را به سه سال تقلیل داد، این پیشنهادی است که جا دارد بیشتر روی آن تتبع شود. البته جا دارد صدا و سیما نیز از اشاعه و ترویج خانه زندگیهای مجردی و نشان دادن شخصیتها و قهرمانانی که درسنین بالا و نسبتا سالخوردگی تازه به فکر ازدواج و تشکیل خانواده میافتند، در فیلمها و سریالهای خود، احتراز کند. *طاهره رشیدی |
لینک | |
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/42897 |