کد خبر : 47674 تاریخ : 1400/8/9 گروه خبری : اندیشه |
|
هدف آفرینش، معمای اصلی انسان |
حجتالاسلام حامد محمدیمتین |
بسم الله الرحمن الرحیم. خدای متعال را سپاسگذارم که حیاتی و توفیقی عنایت فرمود که انجام وظیفه کنم. امیدواریم که به فضل و کرم خودش همه ما را به انجام آنچه مورد رضایت خودش است موفق بدارد. بحثی که برای خوانندگان محترم در نظر گرفتهام مباحثی است راجع به انسان. در این نوشتار میخواهم به سؤالات مربوط به هدف آفرینش انسان و معنای زندگی او بپردازم. همه ما انسانهایی هستیم که به وجود خدا باور داریم. اسلام را بهعنوان کاملترین نسخه هدایت بشر قبول داریم. اما گهگاه، سؤالاتی پیرامون انسان برایمان مطرح میشود که چهبسا جرأت پرسیدن آنها را نداریم؛ یا آنکه از یافتن پاسخی قانعکننده ناامید هستیم. به شما این نوید و اطمینان را میدهم که همه سؤالاتی که ذهن شما را چه بسا سالیان درازی است که به خود مشغول کرده است پاسخهای مناسبی دارد. در وهله اول، خود سؤالاتی کلیدی و اساسی را پیرامون انسان مطرح میکنم و به فضل خدا در هر شماره راجع به یکی از آنها با یکدیگر گپ و گفتی دوستانه خواهیم داشت. برای شما هم ممکن است از ابتدای نوجوانی این سؤال پیش آمده باشد که «چرا خداوند انسان را خلق کرده است»؟ از طرح چنین سؤالاتی واهمه نداشته باشید. امیرالمؤمنین حضرت علی «علیهالسلام» در نهجالبلاغه همین سؤال را به نحو احسن طرح نمودهاند. ایشان میفرمایند: آیا گمان میکنید خداوند انسان را بیهوده و بیجهت آفریده است؟ آیا خیال میکنید زمانی بود که خداوند تنها بود و هیچ موجودی را خلق نکرده بود و به قول معروف ما ایرانیها زمانی بود که «یکی بود، یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچکی نبود» و در آن حال خداوند از تنهایی به وحشت آمده بود و موجودات را خلق کرد تا با آنها اُنس بگیرد؟ خیر، اینگونه نیست. خداوند کاملترین موجود است و به هیچ موجودی نیازمند نیست تا با آن مأنوس گردد. همین سؤال را میتوان اینگونه مطرح کرد که مگر شما معتقد نیستید خداوند از هرچیزی بینیاز است؟ اگر اینگونه است چه نیازی به آفرینش موجودات ازجمله انسان داشته است؟ مگر خداوند در قرآن نمیفرماید جن و انس را برای عبادت خود آفریده است، «ما خَلَقتُ الاجِنَّ و الإنسَ إلاّ لیَعبُدونِ» (ذاریات، 56). مگر خداوند بینیاز نبود؟ او چه نیازی به عبادت ما دارد؟ آن هم عبادتهای دست و پا شکسته ما که گاه در نماز به یاد هر چیزی هستیم جز خدا! اجمالاً باید بدانیم که عبادت بندگان برای رشد خود آنها است. جالب است بدانیم این سؤال از آن جهت حائز اهمیت است که توجه کنیم هر کسی که خودکشی میکند، از سر بدبختی و فقر دست به چنین کار مهیبی نمیزند. شاید برای شما مایه تعجب باشد که گاه انسانهای مرفه نیز باوجود فراهم بودن همه زمینههای رفاه مادی به زندگی خود خاتمه میدهند. این بهدلیل آن است که وقتی انسان نداند که برای چه به وجود آمده و چه اسراری در پس خلقت وی نهفته است و در نهایت چه اتفاقی قرار است بیفتد، تاب تحمل کمترین سختی را نخواهد داشت و به عنوان مثال با ازدست دادن معشوقه خود ممکن است زندگی خود را پوچ و بیمعنا تلقی کند. بنای اصلی ما بر این است که بلافاصله پس از طرح سؤال پاسخ آن را بیان کنیم تا خواننده محترم در درستی یا نادرستی آن بیندیشد؛ اما استثناً در این مورد به جهت اهمیت آن ابتدا سؤال را از زاویههای مختلف مطرح میکنیم تا همه ابهامات به مرور روشن گردد. ازجمله سؤالاتی که در این زمینه قابل طرح است این است که آیا امکان داشت خداوند انسان را نیافریند؟ به زبان ساده «اگر انسان نبود به کجای عالم برمیخورد»؟ این همان سؤالی است که فرشتگان هنگام خلقت انسان از خداوند پرسیدند. آنها گفتند: «قالوا أتَجعَلُ فیها مَن یُفسِدُ فیها و یَسفِکُ الدِماءَ و نحنُ نُسَبِحُ بِحَمدِکَ و نُقَدِسُ لَکَ، قالَ إِنّی أعلَمُ ما لا تَعلَمون» (بقره، 30)؛ گویا آنها میدانستند که خداوند انسان را برای عبادت آفریده است؛ به همین دلیل، گفتند: خدایا! چرا چنین موجودی که در زمین خونریزی میکند آفریدی؟ ما هم تو را عبادت میکردیم. به زبان عامیانه، مگر ما مرده بودیم که انسان را آفریدی؟ مگر در عبادت ما نقص و کاستی وجود داشت؟ امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: خداوند فرشتگانی دارد که از ازل یعنی از ابتدای عالم و از لحظه خلقتشان در حال رکوع هستند؛ بعضی دائماً در سجده هستند؛ «منهم سُجودٌ لایَرکَعون، و رُکوعٌ لا یَنتَصِبون» (نهجالبلاغه، خطبه 1)؛ حتی روایاتی داریم که خداوند فرشتگانی دارد که از خلقت موجوداتی غیر از خودشان بیخبرند. ازبس که غرق در عبادت خداوند هستند و جز خدا به هیچ چیزی توجه ندارند. گمان میکنند تنها خودشان موجودند و خدای خودشان. البته همین گمان هم به ذهنشان راهی پیدا نمیکند؛ زیرا نه خبری از عالم دارند و نه فرصتی برای تأمل. از زمانی که خلق شدهاند فقط و فقط به چیزی که فکر میکنند عبادت خداست و بس. سؤال دوم انصافاً جالب و تکاندهنده است. اگر بگوییم خداوند انسان را برای نیاز خود آفریده است پاسخ نادرست است؛ زیرا خداوند که به چیزی نیاز ندارد. «اللهُ الصّمد» که هر روز در نماز تکرار میکنیم یعنی خداوند بینیاز است. اگر بگوییم برای عبادت آفریده است باز هم پاسخ نادرستی است؛ زیرا موجوداتی پیش از انسان به نام فرشتگان وجود داشتهاند که خداوند را عبادت میکردند. بهراستی خداوند به چه علت انسان را آفریده است؟ ما چرا هستیم؟ آیا از ابتدا قرار بود که باشیم یا آنکه یک مرتبه به دل خداوند افتاده است که ما را بیافریند؟ اگر نبودیم چه اتفاقی میافتاد؟ حال که هستیم چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ به نظر میرسد به جای خوبی رسیدهایم. میخواهم سؤال را کمی در سطح بالاتری مطرح کنم. پاسخ اصلی این است که خداوند انسان را آفریده است تا به کمال و سعادت و به زبان سادهتر، به خوشبختی ابدی در بهشت دست پیدا کند و از نعمتهای بهشتی بهرهمند گردد. |
لینک | |
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/47674 |