کد خبر : 47745 تاریخ : 1400/8/10 گروه خبری : متنزندگی |
|
با حس ناامنی در کودک مدرسهای چگونه برخورد کنیم؟ فرزندم نگــران نباش!من کنارت هستم |
|
گاهی یک مادر باردار در یکی دو ماه پایانی بارداریاش و به خصوص در یکی دو هفته پایانی که سنگینی وزنش باعث درد پا و کمر و تنگی نفسهایش میشود، به این میاندیشد که با به دنیا آمدن فرزندش این دشواریها تمام میشود و به آرامش میرسد، اما بعد از تولد و به دنیا آمدن کودکش و درست از لحظهای که نوزادش را در آغوشش میگذارند، بیخوابیها و خستگیهایش شروع میشود، با خودش میگوید چند ماه اول است، کمی که بگذرد همهچیز بهتر میشود، چند ماه میگذرد و وقت دندان درآوردن کودکش میشود، تبهای کودکانه، بیقراریها و دوباره فکر اینکه این روزها میگذرد و این دشواریها و نگرانیها تمام میشود؛آنقدر در روزهای مختلف این تفکر به سراغش میآید که بالاخره به این نتیجه میرسد باید به تمام این نگرانیها و استرسها هم به عنوان بخشی از لذتهای مادربودن نگاه کند. کمی که میگذرد به این باور میرسد که مادر شدن یعنی شروع نگرانیها و دلمشغولیها برای فرزندی که عاشقانه دوستش دارد. مادر بودن یعنی از روزی که نوزادت را به آغوشت سپردند تو دیگر تنها متعلق به خودت نیستی و همیشه یک نفر هست که قلبت برایش بتپد و بیدلیل و با دلیل نگرانش باشی! ورود به مرحله جدید زندگی! مدرسه رفتن یکی از مراحل زندگی کودک است که تا حد زیادی زندگی خانواده و مخصوصاً مادر را تحتالشعاع قرار میدهد. پنج سال کودک که تمام میشود وقت آن میرسد کمکم چند ساعتی از فضای خانه و خانواده فاصله بگیرد و وارد جامعه شود، این جدایی موقتی گاهی برای کودک، گاهی برای مادر و گاهی برای هر دو دشوار است. البته در دوران کرونا که در بعضی مدارس کلاسها کلاً به صورت آنلاین برگزار میشود، این جدایی به چشم نمیآید، ولی در مدارسی که بعضی روزها کلاسها را حضوری برگزار میکنند. دل کندن از مادر و خانواده برای بعضی از کودکان به خصوص پیش دبستانیها و کلاس اولیها کمی دشوار خواهد بود و همین ماجرای جدایی از خانواده و ورود به جامعه یکی دیگر از چالشهایی است که یک مادر را نگران میکند و دغدغه جدیدی برایش ایجاد میشود و در واقع نوع زندگی پدر و مادر هم همزمان با شروع مدرسه کودکشان دچار تغییرات چشمگیری میشود. ساعت خواب کودک تغییر میکند و مسئولیتپذیری را یاد میگیرد، مسئولیت انجام تکالیف، ورزش کردن، مرتب مسواک زدن، لباسها را مرتب سرجایش گذاشتن و کارهایی که باید در انجام تکتکشان پدر و مادر و مخصوصاً مادر کنار کودک باشد تا کودک در شروع انجام وظایفی که به عهدهاش گذاشتهاند ناتوان نماند و همین قدم به قدم با کودک بودن وقت خیلی زیادی را از مادر خانواده میگیرد، در صورتی که تمام مسئولیتهایی که تا قبل از مدرسه رفتن کودکش برعهده داشت سرجایش باقی است و حالا انبوهی از مسئولیتهای جدید اضافه شده که باید مثل همیشه با برنامهریزی کارها را پیش ببرد. شاید کوچکترین و سادهترین تغییر در زندگی کسانی که کودک مدرسهای و به خصوص در مقطع ابتدایی دارند، تنظیم خواب کودک باشد، ولی همین موضوع ساده سبک زندگی خانواده را تغییر میدهد. ساعت خوردن صبحانه و ناهار و شام تغییر میکند، تلویزیون خیلی زودتر از قبل خاموش میشود و خانه در سکوت مطلق قرار میگیرد تا کودک به فکر بازیگوشی نباشد و به رختخواب برود و بخوابد. کودک قبل از این تا هر زمانی که دوست داشت بیدار میماند و فردا هر ساعتی که دلش میخواست از خواب بیدار میشد و کسی نبود که هر روز سر ساعت مشخصی از خواب بیدارش کند و یادش بیندازد که باید به مدرسه برود، ولی حالا به سنی رسیده که باید نظم را بیاموزد، باید یاد بگیرد که اگر شب به موقع به رختخواب نرود فردا صبح نتیجه نامطلوبش را خواهد دید و به سختی از خواب بیدار خواهد شد و احتمالاً سر کلاس هم خوابآلود خواهد بود و چون درک همه این مسائل برایش دشوار است و نمیتواند به تنهایی اوضاع را مدیریت کند، این مادر است که باید بیش از پیش حواسش را جمع کند تا کنترل اوضاع از دستش خارج نشود تا همهچیز به خوبی پیش برود. البته اگر پدر و مادر در همه مراحل زندگی کنار هم باشند، مدیریت اوضاع خیلی بهتر انجام میشود و فشار کمتری روی مادر قرار میگیرد، ولی اگر مادر تنها باشد و تمام مسئولیت به عهده خودش باشد، خستگی و فشار عصبی که به او وارد میشود به کودکش منتقل شده و کودک را سرخورده و از درس زده میکند، بنابراین خوشبختترین کودک کودکی است که پدر و مادرش در کنار هم طبق برنامهای تعیین شده این مرحله جدید از زندگی کودک و در واقع مرحله جدید از زندگی خودشان را پیش ببرند تا خاطرات خوشی را از روزهای اولیه ورود کودک به مدرسه و جامعه رقم بزنند. کودک و احساس ناامنی بعضی کودکان به سختی جدایی از مادر و ورود به مدرسه را میپذیرند، آنها در مدرسه که برایشان یک محیط کاملاً جدید و ناشناخته است، احساس ناامنی میکنند؛ احساس میکنند قرار است همیشه از مادر دور بمانند و اگر وارد کلاس درس شوند و برگردند، دیگر کسی نیست که دنبالشان بیاید و آنها مجبورند در مدرسه بمانند. اگر چه این از دید بزرگترها یک فکر کاملاً غیرمنطقی است، ولی بعضی کودکان در ذهنشان این تحلیلها را انجام میدهند و همین باعث میشود که در وجودشان یک حس ناامنی ایجاد شود. این کودکان معمولاً از مادرشان میخواهند که در مدرسه کنارشان بمانند تا خیالشان از بابت اینکه تنها نیستند راحت باشد، معمولاً در کلاس به بهانههای مختلف از معلم اجازه میگیرند و سری به مادرشان میزنند تا خیالشان راحت شود که تنها نیستند. البته در این مورد جای نگرانی نیست و اگر معلم و مسئولان مدرسه همکاری لازم را انجام دهند و سعی کنند با مهربانی به کودک نزدیکتر شوند و اعتمادش را جلب کنند، آن حس ناامنی خیلی زود در کودک از بین میرود و به آرامشی که باید میرسد. نکته قابل توجه این است با اینکه ماندن در مدرسه ممکن است برای مادر کاری دشوار و حوصله سر بر باشد، اما بهتر است مدتی را که به کودک قول میدهد در حیاط منتظرش باشد را همانجا بماند تا هر وقت کودک برای سر زدن آمد، مادرش را ببیند و خیالش راحت شود. درست است که این کار زمان زیادی را از مادر میگیرد، ولی گاهی برای به دست آمدن آرامش فرزندش و جلب اعتمادش نیاز است که این بار هم مثل همیشه از خودگذشتگی نشان دهد تا شرایط بهتر شود و فرزندش به آرامش کامل برسد و اعتمادش به کادر مدرسه جلب شود. مادران شاغل حواسشان باشد! زمانی که کلاسهای دانشآموزان آنلاین شد، بیشترین ضربه را مادران شاغل خوردند، البته شاید توانسته باشند بعد از مدتی مدیریت اوضاع را به دست بگیرند، ولی همان ابتدا و با شروع کلاسهای آنلاین تنشها و استرسشان بسیار زیاد بود؛ چون باید سرکار میرفتند و امکان مرخصیهای پی در پی برایشان وجود نداشت و در کنار مشغلههای کاریشان استفاده از نرمافزارهای مربوط به مدرسه را ابتدا خودشان آموزش میدیدند و بعد هم به کودکشان آموزش میدادند، بنابراین این مادران اگر هم سرکار بودند دلشان پیش فرزندشان بود که مبادا از درس عقب بیفتد، مبادا دسترسی به اینترنت قطع شود و کودک نداند باید چهکار کند، در صورتی که قبل از آن فرزندشان را صبح به مدرسه میسپردند و بعد از کار به دنبالش میرفتند و به خانه میآمدند، ولی حالا باید دلشان را همراه فرزندشان بگذارند خانه و خودشان سرکار بروند. امسال که دومین سال تحصیلی بعد از کروناست شرایط کمی بهتر شده، آموزشها قبلاً داده شده، معلمان و مسئولان مدرسه توانستهاند خودشان را با شرایط وفق دهند و اوضاع را بهتر مدیریت کنند و در کنار اینها تنشهای بین مادران و دانشآموزان هم کمتر شده است، ولی در سال گذشته شرایط برای مادران بسیار دشوار و طاقتفرسا بود و دغدغهشان بابت اینکه کودک آنطور که باید درسش را یاد نگیرد به نگرانیهایشان اضافه و استرسشان را بیشتر میکرد. سال گذشته بعضی مادران مجبور شدند به خاطر شرایط پیش آمده به دلیل کرونا از کارشان استعفا دهند و کنار فرزندشان باشند و همین موضوع باعث شد، شرایط زندگیشان تغییر کند و با مشکلات اقتصادی مواجه شوند، ولی به خاطر پیشرفت فرزندشان و به دلیل مادر بودنشان با تمام این دشواریها کنار آمدند و موفقیت فرزندشان را اولویت قرار دادند. از مشکلات و دغدغههای مادران شاغلی که کودک مدرسهای دارند، گفتیم، ولی نمیتوان از دغدغههای دانشآموزی هم که مادر شاغل دارند غافل شد؛ فرقی نمیکند کلاسها به صورت آنلاین برگزار شود یا حضوری؛ فرقی نمیکند کرونا باشد یا نباشد، یک کودک دوست دارد همیشه مادرش را در کنارش داشته باشد و این نیاز زمانی که کودک به مدرسه میرود خیلی هم پررنگتر میشود! اگر کلاسها آنلاین باشد کودک دوستانش را میبیند که موقع درس مادرانشان کنارشان هستند یا اگر احتیاج به کمک داشته باشند یا سؤالی باشد، میتوانند روی حضور مادرشان حساب کنند. اگر هم آنلاین نباشد کودک میبیند که دوستانش صبحها با مادرشان میآیند و ظهرها وقتی خسته از کلاس درس برمیگردند مادرشان را جلوی در میبینند که به انتظارشان ایستاده، ولی آنها به خاطر شرایط کاری مادر و پدرشان احتمالاً مجبورند با سرویس مدرسه رفت و آمد کنند و ممکن است همین کمبودها در کودک اثرات منفی بگذارد مخصوصاً اینکه در مدرسه کودکان دائماً راجع به خانواده و پدر و مادرشان صحبت میکنند، ولی موضوع این است که همیشه هم نمیشود مادران خانهدار باشند و گاهی شرایط زندگی ایجاب میکند که پدر و مادر هر دو در کنار هم کار کنند، پس بهترین راهکار برای مادران شاغل این است مدت زمانی را که در منزل هستند توجهشان نسبت به کودک خیلی بیشتر باشد، معمولاً آنها ظهرها خانه نیستند و نمیتوانند در را برای کودک دانشآموزشان که از مدرسه برگشته باز کنند، ولی میتوانند وقتی خانه هستند با کودکشان گفت و گو کنند و اجازه دهند کودک از دغدغههایش بگوید، اجازه دهند کودک از اتفاقاتی که طی روز و در مدرسه یا سر کلاس آنلاین برایش پیش آمده تعریف کند، اگر کودکشان هم خیلی اهل صحبت و تعریف کردن نیست سعی کنند با سؤال و جواب کودک را به چالش بکشند تا به موضوعی که برای کودک جذاب است که تعریفش کند برسند، مادران شاغل باید بیشتر از مادران خانهدار با کودکشان صحبت کنند، چون میتوانند از طریق گفتوگو حس امنیت را در کودک تقویت و رابطه دوستانهای بین خودشان ایجاد کنند و از این طریق هم کودکشان را به آرامش برسانند، هم خودشان با خیال راحتتری روز بعد به سرکار بروند. قدیمترها بچهها ذوق بیشتری برای مدرسه داشتند! قدیمترها بچهها شوق و ذوق بیشتری برای مدرسه رفتن داشتند، راحتتر با دوستانشان ارتباط برقرار میکردند، هفته اول مدرسه اکثر دانشآموزان یک دوست صمیمی داشتند و با بقیه کلاس هم ارتباط برقرار میکردند، دانشآموزان قدیمی یا با لیوانهای تاشوی جیبی از آبخوری حیاط مدرسه آب میخوردند یا با کف دستهایی که انگشتانش شبیه کاسه کوچک سفالی جمع شده بود، قدیمترها دانشآموزان نه تبلت و گوشی داشتند و نه ماژیک و تخته وایتبرد، آنها با گچهای رنگی و سفید روی تخته سیاه «دیکته پاتختهای» مینوشتند و وقتی معلم مهر صدآفرین را میکوبید بر دفترشان انگار خدا همه دنیا را بهشان داده بود، اما امروز با اینکه سطح آموزش پیشرفت چشمگیری داشته، ولی بیشتر دانشآموزان به خاطر تک فرزند بودنشان خیلی سخت با بقیه بچهها ارتباط برقرار میکنند، همهشان قمقمههای رنگارنگ دارند، ولی به خاطر کرونا یا در خانه استفادهاش میکنند یا همان یکی دو روزی که نوبتی به مدرسه میروند با خودشان میبرندش!این روزها به لطف زندگی ماشینی مادران به اندازه مادران قدیم درگیر فعالیتهای روزمره نیستند، ولی ذهنشان نسبت به آنها خیلی درگیرتر و مشغلههایشان خیلی بیشتر است. این دوره از دورههایی است که مادرانش بیشتر از هر وقت دیگری نیاز به همدلی و همراهی دارند تا بتوانند این دوران مدرسهای کرونایی را با موفقیت و آرامش پشتسر بگذارند. تا بتوانند آرامششان را حفظ کنند و مثل همیشه حق مادری را بر فرزندشان تمام کنند! |
لینک | |
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/47745 |