سپهرغرب، گروه اجتماعی - شکیبا کولیوند: این روزها، خنکای فصل نارنجی پاییز همه ما را به یاد دوران مدرسه و صدای خندههای همکلاسیهایمان در حیاط مدرسه میاندازد. روزهایی شاد و بدون دغدغه که لحظهلحظه آن با سادگیهای کودکانه عجین بود برای همه ما خاطرهانگیز است. پادشاه فصلها با خود آغاز سال تحصیلی و شروع علمآموزی را نوید میدهد اما گویا این روزها تمرکز بر روی خریدهای مدرسه دانشآموزان، توجهات والدین جهت شناساندن علم و علمآموزی به فرزندانشان را بسیار کمرنگ و حتی فراموششده کرده و هدف از مدرسه رفتن منتهی شده به خریدهای لاکچری و بهنوعی خودنمایی کردن.
بسیاری از والدین با فرارسیدن روزهای پایانی شهریورماه، با دیدن هر چیز، خاطرات دوران مدرسهشان تداعی میشود. صبحها خورشید مهربانتر میتابد و بوی نارنگی برایشان یادآور نیمکتهای چوبی سه نفره است که با همکلاسیهایشان چقدر شاداب دور از چشم معلمشان آن را پوست میگرفتند و بوی آن در کلاس میپیچید.
اما همین مادران که کودکی و دوران مدرسهشان با برگههای امتحانی آبیرنگ یکشکل، مانتوهای توسی و سورمهای و مقنعههای سفید و کفشهای نهرین چسبی سفید و پدران با سرهای تراشیده، کفشهای فوتبالی و بدون کیف در کلاسهای 45 نفره سپری شده؛ این روزها باید تن به خواستههای فرزندانشان و مدارس داده و راهی خرید روپوشهای متنوع در هر پایه تحصیلی و لوازمالتحریرهای فانتزی دهند. راهی که انتهای آن نامعلوم است و هرساله رنگی جدید و تجملیتر به خود میگیرد.
در این وادی پرطمطراق که والدین به حاشیههای آن دامن میزنند و برنامههایی مثل آتلیه بردن فرزندان با لباسهای فرم و کیف و کفش مدرسشان را بر برنامههای پرهزینه مدارس اضافه میکنند بهنوعی شاهد گرمی بازار رقابت ناسالم مدارس باهم و سبقت جویی والدین در برنامههای منحصربهفردشان برای فرزندان با یکدیگر هستیم، گویی در این راه هر کس میخواهد از دیگری پیش بیفتد و این در حالی است که خداوند در آیه 133 سوره آلعمران و 53 سوره مائده از مردم میخواهد بهجای اینکه در تجملگرایی، فخرفروشی، ریختوپاش و چشموهمچشمی با یکدیگر رقابت کنند، در انجام کارهای خیر و نیک بر یکدیگر سبقت گرفته و به مستمندان و فقیران کمک کنند.
آغاز سال تحصیلی با طعم تجمل
مادری 30 ساله به همراهی دختربچهاش با خرسندی ویژهای به خبرنگار روزنامه سپهرغرب چنین گفت: بسیار خوشحالم که میتوانم همه شرایط را برای فرزندم فراهم کنم و در هیچ کجای زندگیاش برایش کم نگذاشتهام.
وی با بیان اینکه حتی دخترم را هفته اول شهریور با روپوش مدرسه به آتلیه بردهام، ادامه داد: برای او بهترین لوازمالتحریر را خریدهام و همه این لوازم یک طرح و یک مدل هستند چراکه دختربچه باید این مسائل برایش مهم و به این چیزها توجه داشته باشد.
این مادر آینه تمامقد از والدینی بود که تمام دنیا را میخواهند با خود همراه کنند و اگر نتوانی با آنها همراه شوی، یا به تمسخر گرفته میشوی و یا اینکه فرزندت را ناراحت میابی.
چنین والدینی سعی در این دارند تا والدین دیگر را لای منگنه بگذارند و این هزینهها را بر دوش آنها نیز وارد آورند و در این راه، حتی مدارس را نیز با خود همراه میکنند.
مدارس و مدیران نیز به نوبه خود فهرستی بلندبالایی با عنوان لوازمالتحریر موردنیاز دانشآموزان تهیه و آن را به والدین میدهند و از سویی رنگ روپوش مدارس را مداوم تغییر و حتی طرحهای آن را متنوع میکنند گویی یک روپوش مدرسه تنها ظرفیت استفاده در یک پایه تحصیلی را دارد! و حتی از یک مدرسه به مدرسهای دیگر نیز متفاوت است.
تمامی این تفاسیر، زمانی به دغدغه ختم میشود که علم تحتالشعاع این مسائل و موارد قرار میگیرد و گویی هدف از مدرسه تنها خرید روپوشهای رنگارنگ، کیف و کفش و لوازمالتحریر یک مدل و گرانقیمت، عکاسی و آتلیه رفتن با پسزمینه مدرسه است و هدفی جز این مسائل نیست.
درحالیکه بهراستی زمانی که قدم در وادی علمآموزی میگذاریم هدف تنها بایستی یادگیری علم و بهبود روابط اجتماعی و بهنوعی به دست آوردن سرمایه اجتماعی، فرهنگی و دینی در مدارس باشد و لوازمالتحریر و کیف و کفش تنها ابزاری برای پیش بردن این مهم باشند، پس نباید خود این لوازم، ارجح شده و ما را بنده خود کنند.
اما بودند برخی والدین دیگر همچون پدری دلنگران از قسطهای عقبافتاده منزلش که راهروی مدرسه را بالا و پایین میکرد تا بگوید روپوش سال گذشته دخترش امسال هم قابلاستفاده است، اما گوشی شنوا در این راه نمییافت؛ مادری که بهسختی کیف و کفش برای مدرسه فرزندش تهیه کردهبود و از جشن الفبا که هرروز در کلاس برپا خواهد شد، مینالید و پدر و مادرهایی ازایندست که سختیهای زندگی را در نمود عینی چینوچروکهای پیشانی و دستان زحمتکش آنها میشد بهوضوح نظارهگر بود.
والدینی که باید بر دستانشان بوسه زد، این روزها دستشان هنگام ثبتنام فرزندشان لرزان شده و به اتهام بیتوجهی به خواستههای آنها حتی حوصله گفتوگو هم نداشتند.
با همه این تفاسیر حال که در جنگ اقتصادی و شرایط خاص آن هستیم؛ آیا زمان آن نرسیده تا مدارس و متولیان آموزشی به خود آمده و فکری به حال این روزهای مردم داشته باشند؟
بهراستی ضرورت تعویض رنگ و مدل روپوشهای مدارس در هر پایه تحصیلی چیست؟ مگر تغییر رنگ یک روبان پایین مقنعه مدرسه چه مشکلی داشت که مدارس و خیاطها به آن بسنده نکردند و خواستار تغییر کل رنگ روپوش و مقنعه مدارس در هر پایه تحصیلی شدند؟
مگر نمیتوان برای هر کلاس درس پنج قیچی تهیه کرد تا کارهای دستی با آنها انجام شود و خرید قیچی و چسبهای فانتزی را بر دوش والدین اضافه نکرد؟ همه اینها هرچند کوچک، اما با خود دنیایی از دغدغهها را برای والدین به همراه دارند که در سایه بیتوجهی مسؤولان هرساله این دغدغهها افزایش میابد.
حال با توجه به اهمیت این موضوع و شرایط این روزهای خانوادهها ابتدا گفتوگویی با مدیرکل آموزشوپرورش استان همدان صورت گرفت تا نظرات این مقام مسؤول را پیرامون این مسائل جویا شویم:
محمد پورداود در خصوص معرفی خیاطی و تولیدیهایی برای دوخت روپوشهای مدارس به والدین، عنوان کرد: قراردادهایی در این راستا از سوی اتحادیه خیاطان با سازمان دانشآموزی بستهشده و موارد خارج از این حوزه غیرقانونی است.
وی در خصوص عرضه لوازمالتحریر از سوی آموزشوپرورش نیز بیان کرد: اداره آموزشوپرورش در همدان سالن مهدیه و دبیرستان شهید حاجیبابایی را بهمنظور عرضه لوازمالتحریر مدارس با قیمتهایی مناسب در نظر گرفتهاست و والدین میتوانند برای تهیه این لوازم به این دو محل مراجعه کنند.
در ادامه نظرات رئیس سازمان دانشآموزی استان همدان را در خصوص معرفی یک فروشگاه لوازمالتحریر از سوی مدارس به والدین جهت خرید جویا شدیم:
رضا میرزایی با بیان اینکه والدین در خرید لوازمالتحریر برای فرزندان خود آزاد هستند، گفت: چنین چیزی نباید وجود داشته باشد و درصورتیکه والدین در همدان با مدارسی مواجه میشوند که آنها را مجبور به خرید لوازمالتحریر از فروشگاهی خاص میکند باید به ما مراجعه کنند تا مشکل آنها را حل و با متخلفان برخورد کنیم.
رئیس سازمان دانشآموزی استان همدان در ادامه به وضعیت روپوشهای مدارس اشاره و تصریح کرد: اتحادیه خیاطان طی تقسیمبندیهای بهعملآمده، همکاریهای تولیدیها را با مدارس پیش برده و در این راستا هر خیاط با یک یا دو مدرسه کار میکند.
میرزایی با اشاره به شرایط اقتصادی پیش رو به وضعیت روپوشهای مدارس اشاره کرد و افزود: گاه یک روپوش مدرسه قابلیت استفاده در دو سال را برای دانشآموز دارد اما به سبب نوع و رنگهای خاص روپوش در هر پایه تحصیلی و هر مدرسه نمیتوان از آنها استفاده کرد، بااینحال بنده تازه وارد این مسؤولیت شدهام و نتایج اقداماتم در این حوزه در سال تحصیلی آینده آشکار خواهد شد.
وی با بیان اینکه در این راستا طرحهایی ارائه شدهاست، اذعان کرد: در این طرح پیشبینی شده تا همه مدارس و پایههای تحصیلی خاص، دارای لباس یکسان باشند.
رئیس سازمان دانشآموزی استان همدان به سودجویی برخی از مدارس اشاره و یادآوری کرد: والدین همواره در تهیه پوشاک مدرسه فرزندان خود با مشکلاتی روبرو هستند که به علت تصمیمات خیاطان ایجاد شدهاست و نتیجه آن شده که امروز شاهد این تنوع از در مدل، طرح و رنگ روپوشهای مدارس هستیم اما امسال بهصورت جدی این موضوع را پیگیری خواهیم کرد.
در ادامه خبرنگار روزنامه سپهرغرب به برپایی جشن الفبا در مدارس اشاره کرد و نظر این مقام مسؤول را در خصوص فشار مالی نشأت گرفته از این جشن جویا شد.
میرزای ضمن ابراز بیخبری از این موضوع، عنوان کرد: این جشنها بار مالی زیادی بر والدین تحمیل میکند و از سویی به دلیل عدم ضرورت برگزاری بهطور جد با آن مقابله خواهیم کرد.
والدین، عامل اصلی قوانین نانوشته فرهنگی حاکم بر مدارس
در پایان نیز گفتوگویی با مشاور و مدرس مهارتهای زندگی و تحلیل رفتار متقابل انجام گرفت که در ادامه میخوانید:
سارا گلستانی در خصوص الزام استفاده از روپوشهای یکرنگ در مدارس، این روپوشها را بخشی از نیاز حوزه آموزش دانست و بیان کرد: دانشآموزان برای مدارس لباسهایی باید بر تن داشته باشند و چهبهتر که در ذهن آنها جا بیفتند این لباس تنها مختص محیط مدرسه است.
این روانشناس با بیان این موضوع افزود: دانشآموزان به این طریق میآموزند که محیط مدرسه پیرو قوانینی خاص بوده که یکی از این قوانین پوشیدن لباس فرم خاص است.
وی در خصوص اینکه برخی از مدارس کیفهای یکرنگ و یک مدل را برای دانشآموزان در نظر میگیرند، اظهار کرد: این تصمیم نهتنها ضرورتی ندارد بلکه باید دانست کیف یک مدل نداشتن به دانشآموزان کمک میکند تا یاد بگیرند در عین اینکه وارد فضایی خاص با چهارچوب و قوانین ویژه میشوند اما فردیت آنها نیز مطرح است، پس باید بخشی از لباسهای خود را بتوانند با سلیقه شخصی خود انتخاب کنند.
گلستانی در خصوص لوازمالتحریر موردنیاز دانشآموزان نیز چنین مطرح کرد: مدارس نباید نوع و میزان این لوازم را تعیین و والدین را زیر فشار بگذارند، چراکه حتی این اقدامات بهنوعی میتواند ضد آموزشی بوده و فردیت والدین و دانشآموزان را زیر سؤال ببرد.
این مشاور و مدرس مهارتهای زندگی و تحلیل رفتار، برخی از برنامههای پرهزینه مدارس مانند عکسهای فارغالتحصیلی، جشنهای خاص در مدارس و عکاسیهای ویژه را درنتیجه خواستههای والدین دانست و ادامه داد: این موارد بایستی اختیاری باشند تا روال سالمی در پیش گرفته شود.
وی با اشاره به منطقهای که مدرسه در آن مستقر است و با خود فرهنگ و والدینی با شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد، بیان کرد: بدینسان شاهد ایجاد شرایطی ویژه برای دانشآموزان و مطالبات خاص والدین آنها نیز هستیم چنانکه قوانین جامعه کوچک مدرسه، والدین دیگر را نیز تحتالشعاع قرار خواهد داد.
گلستانی با تأکید بر اینکه این اتفاقات در مدارس از مطالبات والدین نشأت میگیرد، افزود: تجملات بهواسطه برخی از والدین به مدارس تزریق میشود که این چشموهمچشمیها را به دنبال دارد و خواستار ورود تجملات به تحصیل دانشآموزانشان هستند.
وی از والدین خواست پیش از ثبتنام فرزندشان در یک مدرسه علاوه بر توجه به کادر آموزشی مناسب آن به این قوانین نانوشته فرهنگی حاکم بر مدارس نیز توجه داشته باشند و در این خصوص بیان کرد: این قوانین نانوشته با تحمیل والدین به مدرسه ایجاد میشود.
ذبح علم زیر تیغ لاکچری
با همه این تفاسیر از آتلیه بردن فرزندان با لباسهای فرم مدرسه و تهیه لوازمالتحریر بلندبالا که بگذریم، در این روزگار جای خالی سادگی در زندگیهای امروزی را بیشازپیش میتوان احساس کرد و گویی دلمان برای مدادتراشهای آینهدار با رنگهای محدودش تنگ میشود؛ روزهایی که تنها دلخوشیهایمان خطکشی کردن دفترهای زرد و آبی تعاونی و درج مهرهای صدآفرین پایین نمرههای بیستمان بود.
مدادهایی که از سیاه به قرمز ارتقا رنگ داد امروزه چنان رنگارنگ شده که با سردرگمی میتوان خطی بر روی کاغذ کشید و در این دنیای رنگارنگ گویی جشنهای خاص در مدارس قرار نیست دست از سر والدین بردارند.
در مقابله با برگزاری جشن الفبا در مدارس همدان چنانکه هر دانشآموز برای هر حرف باید کلی هزینه بر دوش والدین تحمیل میکند، چیزی جز مسؤولیتپذیری مسؤولان برای ورود و برخورد با آن را نمیتوان مطالبه کرد.
باید پذیرفت که قدم گذاشتن در وادی زندگی لاکچری در سایه تجملات بیرویه، میتواند به مرضی فزایندهای مبدل شده و بهنوعی سرمایههای مادی و معنوی را ببلعد و بهنوعی عرصه را برای بروز استعدادها تنگ کند چراکه یک دانشآموز در این مسیر بهجای دقت عمل برای بهتر بودن وضعیت درسی خود و شکوفایی خلاقیتها، تمام فکر و ذکر خود را پیرامون استفاده از یک وسیله خاص میبیند تا بتواند به دوستان خود پُز دهد و از سویی دیگر نیز والدین بهجای دقت عمل در برنامهریزی مناسب برای آینده فرزندشان بهعنوان اصلیترین بخش زندگی، حواسشان به مسائل حاشیهای پرت شده و بهنوعی مانعی بر سر ساختن آیندهای بهتر برای فرزندشان شدهاند.
امید است بهزودی شاهد این امر باشیم تا علمآموزی برای دانشآموزان و والدین در اولویت جهت قدم گذاشتن در وادی مدرسه قرار گیرد نه چشموهمچشمی و خرید لوازمالتحریر و انجام کارهای لاکچری! و از سویی مسؤولان مربوطه هم قدمی برای جلوگیری از رنگارنگ شدن روپوشهای مدارس بردارند، به امید آن روز.
|