کد خبر : 54353
تاریخ : 1401/1/28
گروه خبری : جامعه

ذهن، چشم و دستتان را تربیت کنید!

این حرف ما نیست؛ سابقه‌ درخشان او در کسب عنوان برگزیده در بسیاری از جایزه‌های بین‌المللی مثل نمایشگاه‌های بین‌المللی بلگراد، آفن‌باخ، شارجه و کرواسی این موضوع را به‌خوبی نشان می‌دهد.

 برایمان از لحظه‌ تولد یک تصویرگری بگویید. چه‌طور ایده‌ها به ذهنتان می‌رسد؟

پیداکردن ایده‌ای جالب برای خلق یک تصویر، به عوامل گوناگونی وابسته است. مهم‌ترینش آن‌که از قبل، ذهنت را تربیت کرده‌ باشی. ذهن باید برای خلق‌کردن پرورش یافته باشد. یعنی باید یاد گرفته باشد که هرموضوع را از زاویه‌ منحصربه‌فرد خودش نگاه و بررسی کند. باید بداند که چگونه لایه‌های جدید را برای هرقصه‌ خاص، ساخت و پرداخت کند. 

وقتی ذهن آماده باشد، هرموضوع، سوژه‌ یک بازی لذت‌بخش است که تو را به یک تصویر زیبا می‌رساند.

 خیلی‌ها فکر می‌کنند تصویرگری فقط برای مخاطب کودک است، نظر شما چیست؟

تصویرگری شاخه‌های متعددی دارد و منحصر به تصویرگری کتاب کودک نیست. نیاز آدمیزاد به قصه و دیدن تصویر زیبا، سن و سال نمی‌شناسد. این نیاز حتی در انسان‌های اولیه هم وجود داشت که روی دیوار غار، نقاشی می‌کشیدند و روایت می‌کردند.

 انسان بزرگ‌سال هم به اندازه‌ کودک یا نوجوان از شنیدن قصه و دیدن تصویر لذت می‌برد. بنابراین، بسته به این‌که متن یا داستان برای کدام مخاطب و منظوری نوشته شده باشد، می‌توان تصویر و شاخه‌های متعدد قائل شد.

 تصویرگری نوجوان چه تفاوتی با سایر گروه‌های سنی دارد؟

نوجوانی دوره‌ خاصی از زندگی است. به این می‌ماند که شخصی یک پایش در محدوده‌ زندگی یک بزرگ‌سال باشد و بخواهد پای دیگرش را هم که تا دیروز در دوره‌ کودکی بوده، برداشته و به دنیای جدید بگذارد. طبیعی است که درک و دریافت‌های تازه‌ای شکل می‌گیرند و چشم‌اندازهای تازه‌ای دیده می‌شوند.

بنابراین، علاوه بر روایت‌های جدیدی که به‌واسطه‌ توانایی‌ دریافت‌های بیش‌تریک نوجوان به تصاویر اضافه می‌شود، معمولاً تکنیک اجرا هم فرق می‌کند. معمولاً سن و سال شخصیت‌های اصلی داستان بزرگ‌سال می‌شوند و صورت ظاهری اجرا تغییر می‌کند.

به‌طور خلاصه، توجه به توانایی‌های جدید دریافتی نوجوان برای پیداکردن و فهمیدن اهمیت پیدا می‌کند.

 مهم‌ترین ویژگی یک تصویرگر از نظر شما چیست؟

مهم‌ترین ویژگی یک تصویرگر، توانایی دیدن لایه‌های متفاوت یک موضوع است. به این معنی که بتواند جنبه‌های تصویری موازی یک قصه را تجسم کند و جذاب‌ترینشان را برای تصویرکردن انتخاب کند.

برای رسیدن به این توانایی باید ذهن را تربیت کرد. برای مثال، توجه به هر چیز بی‌اهمیت و پیش‌پاافتاده می‌تواند یک تمرین باشد. اگر بتوانیم برای هر شیء معمولی شخصیت خاصی را تجسم کنیم یا قصه‌ کوتاهی برایش بسازیم که هویت آن را خاص کند، ذهن را در شرایطی قرار داده‌ایم که از آن‌چه وجود نداشته، چیزی خلق کرده. یعنی توانسته با یک موضوع ملموس واقعی، جهان خیالی بسازد که وجود نداشته و منحصر به خود اوست.

 نوجوان‌هایی که دوست دارند در آینده تصویرگری کنند، باید چه مهارت‌هایی داشته باشند؟

برای تصویرگرشدن باید چشم، ذهن و دست را با هم تربیت کرد. باید چشم به جزییات توجه کند. چشم باید یاد بگیرد که خوب ببیند و به خاطر بسپرد. یادگیری، مستلزم تمرین است. من به چشمانم یاد می‌دهم که برای دیدن پدیده‌های گوناگون دقت کنند. آن‌وقت ذهن من برای تمرین خلاقیت و شخصیت‌پروری مواد غذایی لازم را در اختیار دارد.

ولی تربیت دست‌ها هم اهمیت زیادی دارد. آن‌ها وسیله‌ انتقال ذهنیات به تصاویر عینی هستند و باید برای این‌ کار آماده باشند. برای تقویت و تربیت آن‌ها هم باید آموزش دید و تربیت شد. این سه ابزار که آماده بودند، تصویرگری بازی شیرینی است که جهان‌های تازه‌ای را برای خود تصویرگر و هر مخاطب دیگری نمایش می‌دهد.

  لینک
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/54353