کد خبر : 54458
تاریخ : 1401/1/30
گروه خبری : جامعه

اما و اگرهای انتخاب چهره سال هنر انقلاب

هنر، حیاتی‌ترین و ضروری‌ترین شاخص زندگی انسان است و گستره‌ای بسیار وسیع و عمیق دارد. نظام مقدّس اسلامی ما که بر اساس برداشتی نو و استوار بر دین، فرهنگی‌ترین انقلاب دنیا را به وجود آورد، نمی‌تواند اهمیت هنر را در گونه‌های مختلفش، نادیده بگیرد. برای حفظ جامعیت نگرش دینی و تأسیس نظام اجتماعی استوار بر دین، هنر تأثیر بسیار مهمّی دارد و برای همین، تشویق هنرمندان متعهد جامعه و نیز پرورش هنرمند، اقدامی اساسی است. انتخاب «چهره سال هنر انقلاب» هم بر اساس همین رویکرد شکل گرفته است.

هر ساله حوزه هنری بر اساس شاخص‌هایی مشخص، دست به انتخاب چهره سال می‌زند. بر همین اساس «چهره سال هنر انقلاب» شب گذشته با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و رئیس حوزه هنری معرفی شد. در بین کاندیداهای مختلف از رشته‌های گوناگون هنری، «عبدالحمید قدیریان» نقاش حوزه هنری به دلیل واکنش سریع به شهادت دختران مدرسه سیدالشهداء افغانستان با خلق تابلوی «دختران مکتب سیدالشهداء(ع)» چهره سال هنر انقلاب معرفی شد. این انتخاب حرف و حدیث‌هایی را به همراه داشت که دلیلی شد برای نگارش این یادداشت.

طی 7 دوره گذشته به ترتیب مرتضی سرهنگی، مجید مجیدی، سیدمسعود شجاعی طباطبایی، حمید حسام، ابراهیم حاتمی‌کیا، حسن روح‌الامین و وحید یامین‌پور به عنوان چهره سال هنر انقلاب انتخاب شده‌اند که اتفاقاً انتخاب آخر هم به واسطه وابستگی‌های نهادی (یامین‌پور در آن سال مدیر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری بود) با حرف و حدیث‌هایی همراه بود. با اینکه یامین‌پور طی سال‌های اخیر جزء مهم‌ترین و پر تلاش‌ترین نظریه‌پردازان هنر انقلاب اسلامی بوده و حجم فعالیت‌های ایشان بر کسی پوشیده نیست، همین نسبت نهادی و سازمانی باعث شد درباره این انتخاب حاشیه‌هایی شکل بگیرد.

حالا هم انتخاب سال 1400 با حاشیه و عدم پذیرش از سوی اهالی فرهنگ، هنر و رسانه مواجه شده است.

به نظر می‌رسد حوزه هنری باید فکری به حال این موضوع -رابطه نهادی و سازمانی انتخاب‌هایش- کند، اینکه هر ساله یکی از نیروهای فعال در حوزه، به عنوان چهره سال انتخاب شود می‌تواند این جایزه را از مدار اعتبار خارج کند. اعتبار نمادینی که برای جایزه‌ای در خور نام انقلاب اسلامی از اهمیت بالایی برخوردار است.

از سوی دیگر انتخاب اخیر با شاخص‌های مطرح شده از سوی خود حوزه هنری هم سازگاری ندارد. از این رو انتخاب عبدالحمید قدیریان ـ با همه تجربیات و خدمات ارزنده‌ای که به عنوان یک نقاش انقلابی دارد ـ حاشیه‌ساز بوده و پرسش‌هایی را به ذهن متبادر می‌سازد:

1- به گفته حوزه هنری،‌ «پر مخاطب بودن اثر تولیدی، سوابق فرد هنرمند و گستراندن هنر انقلاب میان جوان، فعالیت‌های استانی در راستای هنر انقلاب، واکنش هنرمندانه به رویداد‌های روز و کسب موفقیت و مقام جوایز‌های ملی و بین‌المللی» از جمله شاخص‌های انتخاب چهره سال است.

از این منظر، آیا در بین کاندیدهای نهایی انتخاب کارگردان فیلم «موقعیت مهدی»منطقی‌تر نبود؟ جریانسازی فرهنگی هنری این اثر بی‌شک هم همسو با انقلاب اسلامی بوده است و هم در این مسیر از هر رقیبی پیشی گرفته است.

به راستی طی سال گذشته کدام اثر هنری یا کدام هنرمند توانسته است همپای فیلم «موقعیت مهدی» و کارگردانش در کسب موفقیت و دریافت مقام و جوایز معتبر در رویدادهای ملی عمل کند (این فیلم با دریافت 6 جایزه معتبر و مهم رکورد دار جوایز در چهلمین جشنواره فیلم فجر بوده است).

تا همین امروز 27 ماه فروردین 1401 فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» با فروش 9میلیاردی با در اختیار داشتن 428 سالن سینما تاکنون 14 هزار و 200 نوبت نمایش و 283 هزار و 463 مخاطب داشته است.

2ـ چرا هنرمندی که اثرش با این وسعت گسترده دیده شده و حتی تمجید رهبر انقلاب را به همراه داشته‌ است، به عنوان چهره سال هنر انقلاب انتخاب نشد؟ آیا نادیده گرفتن او و انتخاب فردی که سابقه کارمندی حوزه هنری را دارد، شائبه‌برانگیز نیست؟

3ـ چرا فرآیند انتخاب چهره سال توسط حوزه هنری شفاف‌سازی نمی‌شود؟ چرا اسامی صاحب‌نظرانی که در رأی‌گیری شرکت دارند، اعلام نمی‌شود؟ چرا تعداد آرای هر نامزد منتشر نمی‌شود؟

هنر در جامعه ما، پس از انقلاب اسلامی، تجلّی یافته از ایمان، اعتقاد و آگاهی ملتی است که هنر را چونان سلاحی بُرنده در پایداری و پاسداری از آرمان‌هایشان پذیرفته‌اند. ارزش‌های والای اسلامی، در باروری درخت تناور و همیشه بهار هنر اسلامی تأثیری اساسی دارد. ای کاش حوزه هنری به ویژه در دوره جدید که فعالانه‌تر از سال‌های پیش عمل می‌کند و آشکارا بعد از رکودی طولانی رونق گرفته است، برای یک بار اعلام کند کدام هنر برایش اولویت دارد؟ هنر گلدرشتی که کارکرد رسانه‌ای دارد و زمینه اعلام گزارش به مسئولان بالادستی را فراهم می‌کند یا هنری که بدون شعارزدگی، بر افکار و قلوب مخاطبان اثر می‌گذارد؟!

در تحلیل نهایی باید گفت تاکنون نهادها و مراکز فرهنگی متعددی برای معرفی چهره سال هنر انقلاب تلاش کرده‌اند که همگی محتوم به شکست بوده است. حالا که حوزه هنری هشتمین دوره این جایزه را پشت سر گذاشته است لازم است با بازنگری دقیق بر شاخص‌ها و شیوه انتخابش آن را به سطحی برساند که طیف وسیعی از هنرمندان را در بر بگیرد و از جانب عموم مخاطبان هدف با دل و جان پذیرفته شود.

اگر معطوف به جذب حداکثری آثار هنری و هنرمندان عمل نکنیم و دنیای هنر را چون ماهیت گسترش یافته‌اش نبینیم و نشناسیم چنین فرآیندی از پیش شکست‌خورده است، به دلیل اینکه انتخاب‌ها و ملاک‌هایش دقیق نخواهد بود.

مقام معظم رهبری در بیانات متعدد بر هنر دینی و انقلابی تاکید کرده‌اند و در جمع هنرمندان (در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنردر سال 1380) به این موضوع اشاره داشته‌اند که: «نباید تصور کرد که هنر دینی آن است که حتماً یک داستان دینی را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینی - مثلاً روحانیت و غیره - صحبت کند...هنر دینی عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی می‌کند؛ ولو شما هیچ اسمی از دین و هیچ آیه‌ای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید».

در تحلیل نهایی با الهام از بیانات مقام معظم رهبری باید بر این نکته تاکید شود که هنر انقلاب اسلامی درهر حال، خروش علیه بی‌عدالتی‌ها و کژتابی‌ها است، نقد اجتماعی در آثار هنری انقلابی، ترقی‌خواه، حماسی و خط‌ شکن است. اگر با این رویکرد و بر اساس این مبنای نظری به هنر، چیستی آن و آثار هنری بنگریم هر ساله آثار متعددی را می‌توان به فهرست انتخابی حوزه هنری اضافه کرد. فهرستی که صدای انقلاب اسلامی را به شیوه‌ای نو و با زبان و بیانی تازه به دور از کلیشه‌های رایج به تمام دنیا مخابره خواهد کرد.

  لینک
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/54458