کد خبر : 54585
تاریخ : 1401/2/4
گروه خبری : کشاورزی

عضو هیئت‌علمی وزارت جهاد کشاورزی؛

الگوی کشت قربانی نگاه ابلاغی

آمایش سرزمینی در حوزه کشاورزی ره‌آورد الگوی کشت

الگوی کشت طی سال‌های اخیر یکی از چالش‌برانگیزترین مباحث مطرح‌شده در حوزه کشاورزی کشور بوده است؛ بسیاری از کارشناسان و دست‌اندرکاران نابسامانی‌های تولید و حتی بازار، محصولات کشاورزی را ناشی از عدم اجرای الگوی کشت مناسب می‌دانند درعین‌حال برخی هم این مسئله را فرافکنی می‌دانند و معتقدند که بین الگوی کشت و بازار رابطه مستقیمی وجود ندارد و نقش حلقه‌های واسط را در این میان نمی‌توان نادیده گرفت.

با توجه به اینکه رهبر انقلاب سال 99 را سال «جهش تولید» نام‌گذاری کرده‌اند، اجرای یک الگوی کشت مناسب می‌تواند در تحقق این سیاست و همچنین تأمین امنیت غذایی کشور بسیار مؤثر باشد. ضمن اینکه ساماندهی حضور محصولات ایرانی در بازارهای صادراتی نیز با اجرای طرح مذکور قابل انجام خواهد بود. در همین زمینه با فاطمه پاسبان، عضو هیئت‌علمی وزارت جهاد کشاورزی گفت‌و‌گویی را ترتیب دهیم که به‌صورت پرسش و پاسخ در ادامه می‌خوانید:

  تعاریف مختلفی از الگوی کشت ارائه می‌شود، الگوی کشت به زبان ساده چیست و دقیقاً قرار است که چه کاری انجام دهد؟

الگوی کشت جانمایی صحیح تولید بر اساس ظرفیت‌های طبیعی، اصول اقتصادی و سیاست‌های استراتژیک کشور در هر منطقه است به‌عبارت‌دیگر این سه هدف فنی، اقتصادی و استراتژیک، الگوی کشت را تشکیل می‌دهد.

در واقع برنامه‌ریزی الگوی کشت یک نظام برنامه‌ریزی برای تحقق آمایش سرزمین در بخش کشاورزی است و از الزامات تئوری‌های توسعه این بخش به‌شمار می‌رود.

درواقع برنامه الگوی کشت هر آنچه ظرفیت واقعی بخش کشاورزی است را آشکار کرده و تولید را به مکان‌های صحیح در بازه‌های زمانی مشخص منتسب می‌کند، بنابراین همان‌طور که پیشتر گفتم هدف از تدوین و اعلام برنامه الگوی کشت در گام نخست انجام نوعی از آمایش سرزمین در بخش کشاورزی است.

  بسیاری از افراد گمان می‌کنند الگوی کشت نظامی ابلاغی (باید و نباید) است که منجر به اصلاح شیوه کشت محصولات کشاورزی در کشور خواهد شد، آیا این نظریه درست است؟

خیر، الگوی کشت نظام ابلاغی نیست بلکه نظامی تشویقی و هدایتگر است که بر اساس شاخص‌های اقتصادی و کشش تقاضا عمل می‌کند بنابراین باید به بخش الگوی کشت در حوزه کشاورزی نگاه مادرانه داشت.

   مسئله بعدی اینکه گفته می‌شود یکی از مهم‌ترین دلایل نابسامانی بازار محصولات کشاورزی ازجمله صیفی‌جات به دلیل عدم وجود الگوی کشت مناسب است و درصورتی‌که الگوی کشت اجرا می‌شد نه کشاورزان این‌همه خسارت می‌دیدند، نه مصرف‌کنندگان و نه دولت مجبور به دخالت در بازار و انجام خرید توافقی و حمایتی بود؛ نظر شما دراین‌باره چیست؟

قطعاً هر برنامه‌ای در صورت وجود به ساماندهی تولید کمک می‌کند اما برنامه الگوی کشت فعلاً قربانی شده به دلیل اینکه تمام مشکلات بازار را به آن نسبت می‌دهند در هیچ کجای دنیا کف مزرعه به طور مستقیم به کف بازار وصل نیست و بین آن‌ها حلقه‌های واسط وجود دارد.

در واقع نداشتن ثبات در اقتصاد یکی از اصلی‌ترین دلایلی عدم توفیق در ارائه الگوی کشت است و این معادله منطقی نیست و برنامه الگوی کشت به‌تنهایی نمی‌تواند آن را حل کند. به دیگر سخن نمی‌توان افزایش یا کاهش میزان تولید را مستقیماً به الگوی کشت ربط داد، چراکه عوامل دیگری ازجمله ثبات در هزینه تأمین نهاده، الزامات، ماشین‌آلات کشاورزی و فناوری‌هایی که در عملکرد در واحد سطح مؤثر هستند نیز در این موضوع دخالت دارند.

در بسیاری از موارد برداشت درستی از مفهوم برنامه‌ریزی الگوی کشت ارائه نمی‌شود. الگوی کشت تکلیف نمی‌کند که کشاورزان چه کاری انجام دهند زیرا کشاورزی نیز همچون هر کار تولید و خدماتی یک بنگاه اقتصادی است حال آنکه بنگاه‌های اقتصادی هیچ‌گاه یک بار برای همیشه برنامه‌ریزی نمی‌کنند، بنابراین اینکه گفته می‌شود برنامه‌ای را یک بار برای همیشه ارائه کنید، کاملاً نادرست است زیرا الگوی کشت ماهیت دینامیک دارد و تابع اقتصاد و قیمت تمام‌شده کالای کشاورزی است.

  این یعنی بیشتر معطوف به رابطه بنگاه اقتصادی و بازار است؟

بله مدیر یک بنگاه اقتصادی مانند یک مزرعه، باغ، دامداری و غیره همواره بازار را پایش و تقاضا را بررسی و بر اساس آن، منابع خود را مدیریت می‌کند که این منابع می‌تواند شامل سرمایه، آب، زمین، نیروی انسانی و یا موارد دیگر باشد. به‌عبارت‌دیگر نخستین گام موفقیت یک بنگاه اقتصادی خوانش بازار است بدین معنا که کشاورز باید بداند برای چه کسی و به چه میزان قرار است محصول تولید کند.

  آیا در تمام دنیا، شیوه اجرای الگوی کشت تشویقی و هدایتی است؟

در کشورهایی که مبتنی بر اقتصاد بازار هستند الگوی کشت ارشادی است و دولت و نهادهای سیاست‌گذار از سیستم‌های تشویقی، تنبیهی و ارشادی استفاده می‌کند، قطعاً هیچ کشاورزی را نمی‌توان مجبور به کشت محصولی خاص کرد به‌ویژه در کشوری مانند ایران که مالکیت در بخش کشاورزی عمدتاً خصوصی است.

سیاست‌گذاری تولید پیچیده‌ترین بخش از فرآیند تدوین الگوی کشت است که به‌تنهایی از عهده متخصصان کشاورزی برنمی‌آید؛ باید متخصصان اقتصاد کلان، توسعه و تجارت و مدیریت استراتژیک در این فرآیند حضور داشته باشند.

به دلیل پیچیدگی و فرابخشی بودن موضوع سیاست‌گذاری در الگوی کشت به‌عنوان ضمانت اجرایی آن، بسیاری از مدیران همواره از مقوله سیاست‌گذاری جامع و کلان پرهیز کرده و وقتی صحبت از الگوی کشت می‌شود ماتریسی (ساختار پیچیده‌ای است که در آن سیستم گزارش‌دهی کارکنان به مدیران به‌جای آنکه به‌صورت عمودی و سلسله‌مراتبی صورت بگیرد، به شکل ماتریسی (شبکه‌ای) تنظیم می‌شود) را تصور می‌کنند که در آن نام مناطق یا استان‌های کشور در یک سمت نوشته شده و در سوی دیگر اسامی محصولات کشاورزی قید شده و اعداد داخل جدول سطح زیر کشت مورد توصیه و قابل کشت را نشان می‌دهد. این نگاه اخیر ناشی از یک سوءتفاهم بزرگ در برداشت از نظریه مفهومی الگوی کشت در ایران است.

  بسیاری معتقدند که طی سال‌های گذشته الگوی کشتی برای بخش کشاورزی تدوین نشده و مطالعه جامع و دقیقی نیز در این زمینه انجام نشده این نظریه مورد تأیید شما است؟

بله متأسفانه نظام الگوی کشت درستی در کشور وجود ندارد که بر مبنای آن استراتژی لازم را هم در حوزه آموزش و هم در عرصه تحقیقات مورد توجه قرار داد.

  مشخصات طرح نظام تدوین‌شده الگوی کشت باید مبتنی بر چیست و چه محورهای مهمی دارد؟

این طرح بر اساس پنج پارامتر اصلی در قالب لایه‌های اطلاعاتی پایه تنظیم شده و مسئله‌یابی آن بر اساس ظرفیت‌های موجود در کشور و تطابق محصول بر مکان تولید باید شکل بگیرد، این لایه‌های اطلاعات شامل اقلیم، خاک، نیازها و محدودیت‌های گیاهی، فراهمی آب و اقتصاد تولید می‌شود. علاوه بر این همان‌طور که اشاره کردم یک لایه اطلاعات اهداف استراتژیک نیز در کنار پارامترهای اصلی الگوی کشت باید تهیه شود که افق‌بندی زمانی نیازها و شاخص‌های قابل دستیابی در کشور را مشخص کند. به‌عبارت‌دیگر، همه این اطلاعات در سه گروه اطلاعات فنی، اطلاعات اقتصادی و اطلاعات استراتژیک قرار می‌گیرد و این موارد مجموعاً برنامه الگوی کشت ملی را شکل می‌دهند حال آنکه همه این اطلاعات زمانی به اجرایی شدن کامل الگوی کشت می‌انجامد که بر اساس همین اطلاعات سیاست‌گذاری‌های بخش کشاورزی و مدیریت منابع آن شکل بگیرد.

  قاعده فعلی که کشاورزان در همه استان‌های کشور هر نوع محصولی را تولید می‌کنند، چه آسیب‌هایی می‌تواند به بخش و همچنین به اقتصاد کشور وارد کند؟

قاعده فعلی نسخه‌ای است که ریسک‌پذیری تولید را افزایش می‌دهد و بازار را بر هم می‌زند و تعداد زیادی خرده‌بازار ایجاد می‌کند و اگر قرار است ما بر اساس ظرفیت‌های سرزمینی خود حرکت کنیم، باید نقشه پراکنش فضایی برای جانمایی تولیدات کشاورزی داشته باشیم که یکی از خروجی‌های برنامه الگوی کشت همین مسئله است و این برنامه می‌تواند مشخص کند که چه مناطقی می‌توانند قطب تولید باشند.

  علاوه بر توجه به ظرفیت‌های سرزمینی و جانمایی صحیح تولیدات، در این طرح به چه موارد دیگری توجه و دقت شده است؟

دومین بحثی که در این برنامه به آن پرداخته شده، مسئله بین تطابق آب قابل برنامه‌ریزی و تولید محصولات کشاورزی است. به این معنا که ما چقدر الگوی کشت خود را با فراهمی آب در کشور تطبیق می‌دهیم، درواقع این کار را برای این منظور انجام دادیم که بتوانیم تکلیف قانونی تخصیص آب برای بهره‌وری بیشتر را اجرایی کنیم. تخصیص آب بر اساس برنامه الگوی کشت تکلیفی قانونی است و ما باید در این طرح این دو رابطه را برقرار می‌کردیم که آب در کجای کشور، برای چه محصولاتی و به چه حجمی مصرف کنیم. علاوه بر این، اقتصاد تولید و مزیت نسبی اقتصادی در مناطق مختلف کشور که اثرات خود را با قیمت تمام‌شده محصول نشان می‌دهد در این طرح لحاظ شده است.

یکی دیگر از مباحث در عرصه ناکارآمدی الگوی کشت، نگاه محرومانه ما جوامع تولیدکننده روستایی و محلی و کمک برای رفع نیاز به‌صورت آنی از طریق کمک نقدی است حال آنکه می‌توان این مساعدت را به نحوی در مسیر تولید چه از طریق دولت و چه از طریق تشکل‌های مردمی سوق داد که کشاورز محلی و روستایی با افزایش بهره‌وری با کمک از الگوی کشت و استفاده از فناوری به یک تولیدکننده واقعی بدل شود.

  لینک
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/54585