سپهرغرب، گروه دین و اندیشه - عباس سریشی: وقتی میتوان بهدوراز قیلوقال و رقابتهای بزرگسالان، موجی از عشق واقعی به سید الشهداء (ع) را در تکیههای کودکانه دید و حس کرد.
چند روزی است که خیمههای عزای محرم و عاشورا در تمامی شهرها برپاشده و همه را به میهمانی اشک و احساس دعوت میکنند چنانکه این روزها تقریباً هیچ کوچه و محلهای را نمیتوان پیدا کرد که در آن نماد و یا نشانی از این شور پیدا نباشد. مساجد، تکایا، حسینیهها و حتی خانهها و مغازهها همه و همه ولو با زدن یک پرچم سیاه بهنوعی مبدل به عزاخانه سوگ سرور و سالار شهیدان عالم شدهاند.
این روزها همه سعی دارند تا بهنوعی با تشنگی، غربت، تنهایی و مظلومیت حسین بن علی (ع) و یارانش همراهی کنند و سیراب شوند از گریه برای آنکس که خود کشته عطش و اشک است و البته فرقی هم نمیکند این ابراز ارادت با راهاندازی هیئتهای بزرگ و وزین باشد یا با نذر چند لیوان شربت و چای، چراکه مهم این است صاحب این ماه و مجالس، همه نداشتههای ما در تکریم مقامش را به بالاترین قیمت میخرد و به چشم محبت به همه نذورات و احساسات ما مینگرد حتی اگر بهاندازه سرسوزنی باشد.
و البته در این هیاهوی بلندگوها و سیستمهای صوتی آنچنانی و بعضاً هزینههای بیحسابوکتاب برخی تکایا و هیئتها اما هستند عزاخانههای کوچکی که نه بهقصد تعریف و تمجید و یا اسمورسم بلکه صرفاً بر اساس احساسی پاک و با کمترین داشتههای مادی، حرفهای بسیاری برای گفتن دارند.
در حقیقت در این هیئتهای کوچک و بهظاهر بینامونشان که گاهی جز برقرارکنندگان آن، مهمان دیگری ندارند دنیایی از احساسات پاک و تموجی از عاشقانههای ناب را میتوان نسبت به صاحب این ماه در آنها دید که بهیقین مقبولترین و محبوبترین نذر و هدیه به آستان اهلبیت و ائمه محسوب میشوند.
البته منظور از این نوشتار هیئتهای آنچنانی نیست بلکه موردنظر ما تکیههای کوچکی است که این روزها توسط کودکان و نوجوانان بهصورت خودجوش برپاشده تا سهمی از این شور عاشقانه داشته باشند، گرچه بسیاری از ما آن تکیههای کوچک را جدی نمیگیریم و بیشتر به یک حرکت کودکانه بدان مینگریم اما حقیقت اینجاست که تقریباً همه این بچهها در خیمههای عزاداری محرم خود، یک موضوع را بهخوبی میدانند و به آن عمل میکنند و آنهم اینکه مجلس امام حسین (ع)، یک مجلس معمولی نیست و احترام خاصی دارد.
آنها سعی میکنند با دقت تمام، آداب و برنامههای این مجالس را دقیقاً رعایت کنند و هر کاری را که سبب بهتر و زیباتر برگزار شدن آن میشود، انجام دهند تا «اجر» ببرند از آوردن پارچه مشکی و پرچم تا پخش کردن نوحه و مرثیه با رادیوضبطهای خانگی و یا دود کردن اسپند.
در این تکایای کوچک حتی نذری هم میدهند؛ از چای گرفته تا شربت و آب و نه چیزی بیشازاین، چرا؟ چون وسعشان در همین حد است، اما در قلبهای کوچک خود باور دارند که همین نذورات اندک هم به بالاترین قیمت از سوی صاحب اصلی عزا خریداری میشود و درواقع همین سکههای بهظاهر ناچیز، نذری عاشورایی است که پسانداز میشود در قلک کودکی تا در آینده سرمایهای شود برای هزینهکردهای بیشتر برای مجلس امام حسین (ع).
عاشورا، محکمترین سنگ بنای اعتقادی
روانشناسان و صاحبنظران علوم رفتاری بر این باورند که کودکی، دوران ریشه دواندن است. هر چیزی که در این دوران به کودک آموخته و با احساس مثبتی عجین شود یک ریشه در وجود او میدواند که در مابقی عمر، آن ریشه در حد توانش رشد خواهد کرد. گو اینکه اکنون نیز در ماه محرم ریشههای یک ارتباط عرفانی و معنوی، بین فرزندمان و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در حال شکل گرفتن است.
درواقع باید بدانیم امام حسین (ع) متعلق به تمام بشریت است و این کودکان و نوجوانان نیز در این ماه سهم ویژهای دارند و شاید مهمترین شرکتکنندگان در عزاداریهای محرم همین کودکان و نوجوانان باشند چراکه میتوانند بیشترین بهره را برده و آینده جامعه را با سبک زندگی حسینی و بامعرفت امام حسین (ع) بسازند.
در حقیقت حضور در مراسم عزاداری امام شهیدان به آنها میآموزد که همیشه در مقابل بیرحمیها و قساوتها حساس باشند و هر که حساستر و مهربانتر باشد عزادارتر است. عزاداری به کودکان میآموزد برای مقدسات دینی باید ارزش بسیار قائل بود و احساسات هماهنگ با آن را دائماً تقویت کرد و اینها چیزهایی است که علاوه بر خود ما فرزندانمان نیز باید از عزاداریهای محرم بیاموزند.
صاحبنظران بر این عقیدهاند که اگر کودکان بتوانند برای خود یک هویت حسینی ایجاد کنند قطعاً میتوانند در بسیاری از مواقع که در معرض ناهنجاری قرار میگیرند خویشتنداری کرده و راه تعالی را در پیش گیرند، اینکه وقتی بسیاری از کودکان در مراسم عزاداری همپای بزرگترها مشارکت میکنند این توانش را هم قطعاً به دست خواهند آورد تا توانایی فهم و نحوه شرکت در عزاداریها را پیدا کنند. آنها به این باور میرسند که میتوانند در بخشهای مختلف عزاداری مانند پذیرایی کردن یا نصب پرچم و کارهای دیگر مشارکت داشته باشند و این امر به آنها کمک میکند تا بتوانند تجربه دین پیدا کنند که این تجربه دینی مقدمه هویتسازی دینی است.
کودکان معمولاً آن چیزی را که تجربه میکنند بیشتر در زندگی مورداستفاده قرار میدهند؛ و اینکه شرکت در عزاداری ائمه و بهخصوص محرم و عاشورا و علاقه به حرکتهای خودجوش در این موضوع قطعاً یکی از بهترین فرصتها برای کسب این تجربه دینی است.
از منظر این صاحبنظران، حادثه عاشورا را باید در اصل یک حماسه خانوادگی هم دانست چراکه امام حسین (ع) به همراه خانواده خود به کربلا رفتند و در بین آنها از طفل صغیر تا پیرمرد حضور داشتند. حوادثی که در حادثه کربلا اتفاق افتاد میتواند درسهای بزرگی برای دختران، کودکان و نوجوانان باشد و اینها را کودکان ما میفهمند و با این شخصیتها ارتباط برقرار میکنند.
این ایام یک فرصت تربیتی بسیار مغتنم و ناب برای تربیت و آموزش اعتقادی به کودکان و نوجوانان است پس باید قبل از محرم کودکان را برای این ماه آماده کرد. در مراسم عزاداری باید تلاش کنیم این نگرش را داشته باشیم که ایام محرم تنها برگزاری یک مراسم مذهبی و فرصتی برای رسیدن به ثواب نیست بلکه عاشورا یک گنجینه بزرگ فرهنگی و تربیتی است که همه میتوانند در آن مشارکت داشته باشند و شور و هیجانی که این مجالس در کودکان ایجاد میکنند مقدمهای است تا آنها حساس شده و بهدوراز حاشیههای پررنگ و لعاب، پیگیر درک علت اصلی قیام عاشورا و مفاهیم ارزشی آن باشند.
درواقع اگر این زمینه عاطفی در دوران کودکی ایجاد نشود و این ریشه اتصال شکل نگیرد، هرچند فرد در بزرگسالی یک محقق دینی هم شود آن درونمایه عاطفی برای رسیدن به معرفتی عمیق را نخواهد داشت.
تکیههایی به وسعت دنیا
اینجا مناطق حاشیهای همدان است؛ خضر، ولیعصر، الوند، مهدیآباد و غیره که مردمان آن اغلب از طبقه متوسط به پایین جامعه هستند. اینجا کسی ماشین مدلبالای خارجی ندارد، خانه هیچکس ویلایی و چند صد متری نیست، اینجا کسی حقوق چندمیلیونی نمیگیرد اما با فرارسیدن ماه محرم همه یک پناه بسیار گرانقدر دارند که تمام داشتهها از نداری خود را برای امام شهیدان و صاحب این نذر کرده و به پایش میریزند. اویی که کریم است و از خاندان کرامت و هر آنچه را که بهقصد او بذل میشود به بزرگواری میپذیرد.
زهرای 8 ساله که همراه برادرش برای امام حسین (ع) تکیه زده بیسکویتهایی را به این امید که آقا قبول کند این تحفه ناچیز را به هر که در مسیر خود در کوچه میبیند تعارف میکند و میگوید که امام حسین (ع) را دوست دارد و خیلی دلش میخواهد روزی برسد برای آن حضرت مثل بزرگترها غذای نذری بپزد.
هیئت عاشقان امام حسین (ع) که مجموعهای است از 10الی 12 نفر از بچههای قد و نیم قد، امسال از مغازه خالی یکی از همسایهها کمال استفاده را کرده و برای خودشان خیمه عزایی به پا کردهاند که در آن عالمی دارند. پول جمع کردند و شیرکاکائو خریدند برای نذری، درحالیکه خدا میداند بسیاری از این بچهها شاید در طول هفته یکبار هم شیرکاکائو نخورند، اما عشق به امام حسین این هوس را به نذری مبدل کرده تا تحفهای باشد پیشکش عزاداران ثارالله.
و اما در انتهای دیزج داروندار سه دختربچه شده هیئت و سایهبان عزای سیدالشهدا. کودکانه و صادقانه عنوان میکنند که همه داروندار آنها برای زدن هیئت فقط چند متر پارچه مشکی بوده و بس؛ حال چند روز است چندنفری مینشینند زیر سایه آن و خودشان روضه میخوانند، البته گاهی هم ضبطصوت خانه میشود نوحهخوان مجلسشان. ازآنجاییکه به لحاظ مالی در شرایط خوبی نیستند چیزی برای نذری ندارند و آنکه آنها را اینجا جمع کرده خودش همه داروندار آنهاست.
به گفته حمید، هرچند بهظاهر فقیرند اما در هیئت امام حسین (ع) پادشاه عالمند. نه اسم دارند و نه رسم، فقط عاشق حسین و کربلایند. کل پولتوجیبیشان شد 10 کیلو قند و سه کیلو چایی بهاضافه چند بسته لیوان. هرچه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند تا خدا قبول کند و انشاءالله مسافر کربلا شوند.
در شهرک الوند عاشقانهتر از نذر محمد و رفقایش نبود. 4 نفری جمع شده و هرکس چیزی از خانه آوردهبود؛ یکی کتری، آن یکی لیوان و نفر بعدی شکر و دیگری... خلاصه بساط شربت گوارای نذری امام حسین جور شده تا به لطف آن کام چند رهگذر تشنه سیراب شود و خدا قبول کند خدا قبول کند آنها اجری در ازای اینخدمتگذاری در مکتب حسین باشد تا پسانداز شود در قلبشان. این تازه ابتدای کار است و انشاءالله همگی امید دارند تا وقتی بزرگتر شدند هیئتی بزرگتر برپاکنند و به عزاداران امام مظلومان شام بدهند اما فعلاً پولتوجیبیهایشان فقط کفاف 50 لیوان شربت را دادهاست.
شاید کمتر بتوان پیدا کرد تکایا و هیئتهایی که حتی با وجود داشتن پشتوانههای مالی قوی بتوانند طی ده روز محرم تمامی عزاداران خود را اطعام کنند، حالآنکه اینجا و درست در یکی از فقیرترین مناطق همدان هیئتی وجود دارد که در این مدت همه مراجعان خود را غذا داده بدون آنکه بهجایی وابسته و یا کیسه پروپیمانی داشته باشد.
آری اینجا و زیر سایه بانی که بهدوراز همه غوغا سالاریها و رقابتهای ناخوشایند تنها به همت سه چهار دختربچه بناشده هرروز نهار خانه را به نیت نذری میآورند و دستهجمعی زیر سایه خیمهگاه حسینی میخورند. به گفته خودشان اینجا غذای خانه هرروز مزه نهار ظهر عاشورا را میدهد و بهراستی چه زیباست که در این هیئت کودکانه هم میزبان باشی و هم میهمان.
اینجا روایت عاشقانههای کودکی را به امام حسین (ع) میشود بهخوبی حس کرد. اینجا همه داروندارشان صرف تکریم امامی میشود که خود صاحب کرم است و بهیقین پاسخ این جماعت اهل معنا را به زیباترین وجه ممکن خواهد داد. شاید تمامی زیبایی این هیئتهای کودکانه در معصومیت، سادگی و بیآلایشی آنها نهفته است بیآنکه بخواهند اسمورسمی داشته باشند.
این کودکان عصارههای ناب عشق محبت به اهلبیت هستند که بی حب و بغض و یا حتی حاشیهسازی و گرفتار آمدن در حواشی که بزرگترها گرفتار آناند به دلدادگی مشغولاند. اینجا گاهی عروسکهایشان را هم کنار هم میچینند و نذر علیاصغر میکنند.
گاهی لازم است برای دوباره خوانی فلسفه عاشورا، کربلا و امام حسین (ع) راه را از رفتن به تکایای اسمورسمدار کج کرد و به این عزاخانههای کوچک مشرف شد صرفاً برای اینکه ساده بودن را از آنها یاد بگیریم چراکه این سادگی و خلوص در نیت، همان رمز قبولی کارهاست؛ و خدا میداند بسیاری از این کودکان در فراگرفتن مشق عشق ره صدساله را یکشبه طی کردهاند.
مجموعه تحریریه روزنامه سپهرغرب بهرسم ادب و احترام ضمن پاسداشت، تکریم و تعزیز این حرکت عاشقانه و خالصانه از سوی کودکان همدانی از خداوند بزرگ برای تمامی این خادمان کوچک آرزومند قبولی عزاداریها و نذورات و نیز سربلندی و سرافرازی در آینده است اجرکم عندالله.
|