برخی از جوانان وقتی به مرحله رشد میرسند، دچار تغییر و تحول ذهنی و رفتاری میشوند که در پاره ای زودتر و در برخی دیرتر نمایان میشود. برخی از والدین با مشاهده این وضعیت جوان، به تکاپو میافتند و از سردلسوزی سعی بر درک حال و روز جوان میکنند. آنان با بیان سوالات مکرری چون: چه شده، چرا ناراحتی، چرا حرف نمی زنی، اتفاقی افتاده، از کسی دلخوری و... حتی گاهی با کنجکاوی بسیار، آرامش و امنیت روحی جوان را به هم میزنند و با عکس العملهای تلخی نیز از جانب آنان مواجه میشوند؛ و این چنین است که یک حلقه معیوب و مختل، روند ارتباط خانواده و فرزندان را شکل میدهد. اما عدهای دیگر از والدین سهلگیر، به اشتباه تصور میکنند که این دوران رشد دیر یا زود به یکباره میگذرد و جوانشان نیز میتواند با مشکلات روحی و کلیه مسائل بلوغ به خوبی کنار بیاید و تسلیم شرایط شده و آرامش قبل را بدست آورند؛ این درحالی است خیلی از جوانان نه تنها نمیتوانند رشد کاملی داشته باشند بلکه زود از موعد هم رشدشان قطع میشود و تحول بهنجار نمی یابند. متاسفانه برخی از والدین نمی توانند دریابند که رسیدگی زیاد و یا بی توجهی به این میوه در حال رشد میتواند منجر به کالی(نارس) و یا پوسیدگی زودرس شود. روانشناسان معتقدند والدین میتوانند در فرصتی مقتضی با دخالتهای حساب شده وارد معرکه شوند و مانع از پیشروی بحران روحی جوانان شوند. دوران طوفانی اما شگفت انگیز دوران جوانی یکی از شگفتانگیزترین و بحرانی ترین دوره حیات هر فردی است. جوان در این دوره از یک طرف آرامش و بی خیالی دوران کودکی را پشت سر گذاشته اما از طرفی دیگر هنوز به دوران بزرگسالی انتقال نیافته و به اعتماد به نفس و ثبات روحی لازم نرسیده است. روزی رفتارهای کودکانه از او سر میزند و از زیر بار رفتن هر مسئولیتی شانه خالی میکند اما روزی دیگر چنان احساس بزرگی و ادعای عاقله مندی میکند که حاضر میشود رفتارهایی انجام دهد که به قول خودش دنیا را اصلاح نه، بلکه کن فیکون کند. در این وضعیت برزخی است که ممکن است گاهی ساعتها سکوت کند و به گوشه عزلتی پناه ببرد و انزوا را بر بودن با دیگران ترجیح دهد اما گاهی همین جوان، شور و اشتیاقی وصف ناپذیر در درونش غوغا میکند و او را به جمع دوستان و آشنایان و یا دیگر اجتماعات شلوغ و پرسروصدا سوق میدهد تا جایی که شاید با این رفتارها هم نتواند خود را راضی و اغنا کند، حتی گاهی او تا آستانه ویرانی پیش میرود و وجود خود را متزلزل و تهی از بودها و نبودها میبیند و گاهی هم در جهت دفاع پیش میرود و چنان تکبر و خودخواهی از خود نشان میدهد که شاید بتواند مرهمی برای پوشاندن نشانههای عدم ثبات و تزلزل درونی خود پیدا کند. به هر حال، احساس شکافی عمیق و پرتگاهی ناپیدا در درون خود، وصف حال و روز روزگار این دوران یک جوان است. روانشناسان معتقدند بهترین روش مقابله با این وضعیت جوان و کمک به او برای عبور از بحران ناگزیر این دوران، آن است که والدین تکنیک "سکوت آگاهانه"، "انتظار بیدار" و "ایجاد تفاهم و اطمینان" را در صدر برخورد خود با جوان قرار داده و مطابق با آن نیز با رفتارهای فرزندشان مواجه شوند عبور از بحران حال در این شرایط بحرانی برخی از والدین آتش بیار معرکه میشوند و به بهانه کمک و از سر دلسوزی، به طور مستقیم و یا غیرمستقیم، درکارهای جوان دخالت میکنند، یا آن که پتک به دست، مدام اشتباهات و خطاهای احتمالی فرزند را بر سرش میکوبند و چه درخفا و چه آشکارا آنها را همه جا بازگو میکنند و یا با کلامی که همیشه بوی نصیحت و بکن و نکن دارد وارد میدان جنگ درون جوان میشوند و او را به عناد، لجاجت و عقب نشینی و در نهایت ناکامی و سرخوردگی سوق میدهند. روان شناسان معتقدند بهترین روش مقابله با این وضعیت جوان و کمک به او برای عبور از بحران ناگزیر این دوران، آن است که والدین تکنیک "سکوت آگاهانه"، "انتظار بیدار" و "ایجاد تفاهم و اطمینان" را در صدر برخورد خود با جوان قرار داده و مطابق با آن نیز با رفتارهای فرزندشان مواجه شوند. آنان معتقدند اگر والدین به این شیوه رفتار کنند، به تدریج جوان شان به آنان تمایل نشان داده و نزدیک شان میشود و با میل و رغبت باطنی درصدد راهنمایی از والدین برمیآیند و دست کمک آنان را هم، در همه حال میفشارند. به یقین، والدین با این کار باعث میشوند فرزندشان، نه تنها شنوای همیشگی فرامین شان باشند بلکه در یک فضای اعتماد و تفاهم، آرامش و امنیت خاطری که لازمه رشد و بالندگی فرزندشان است، فراهم شود. اما اگر والدین در خواب غفلت باشند و با سهلانگاری و بیتفاوتی و یا سختگیری بسیار، از دنیای فرزند، خود را کنار بکشند و او را به حال خود رها سازند، بیتردید جوانشان را طرد خواهند کرد و روز به روز نیز از او دورتر خواهند شد. بدین ترتیب است که جوان آشفته و بیقرار، حس احترام و اعتماد به بزرگترها و معیارهای ارزشی و اخلاقی که برای رشد نیروی قضاوت لازم است را از دست خواهد داد و درهم شکسته خواهد شد. تربیت آگاهانه روان شناسان معتقدند که بیتوجهی و سهلانگاری برخی از والدین از یک سو و یا دخالت و امر و نهی کردنهای بیش از اندازه و نابهجای آنان از سوی دیگر، میتواند آرامشی که، لازمه زمان رشد یک جوان است را برهم بزند. بر والدین هشیار که خواهان تربیت به شیوه درست و آگاهانه هستند لازم است به جای رام کردن و یا خام کردن جوان و یا نوجوان خود، در نهایت متانت و صبر، به گونهای ناملموس یعنی بدون دخالت مستقیم و یا حتی تحمیل کمک خود، فرزندشان را در ادامه مسیر سخت و ناهموار زندگی که قطعا مصائبی نیز در پیش رو است، همراهی و حمایت کنند و به آزادی، تفکر، استقلال رای، احساس مسئولیت فردی و اجتماعی، خویشتنداری و... رهنمونش سازند. جوان باید بداند که رشد عقلی و روحی او، اگر چه پیچیده است اما همچون تحول حیات در سیر آفرینش میتواند به سرعت و یا آرام، با کمک بزرگترها و یا بدون دخالت آنها پیش رود و او را همچون کرم ابریشم به یک پروانه زیبا و بلند پرواز تبدیل کند.
|