سمیه بهزادیپور اظهار کرد: در راستای مدارای اجتماعی و اهمیت بخشش در حوزه مهارتهای مؤثر و روابط بین فردی، باید به نکتهای کلیدی تحت عنوان «بخشش و گذشت آگاهانه» اشاره کرد که مقابل این مفهوم «بخشش و گذشت کورکورانه و ناآگاهانه» قرار دارد. وی افزود: افراد از دوران خردسالی، کودکی و نوجوانی در حوزههای مختلف مهارتهای زندگی را آموزش نمیبینند، به همین علت برخی مفاهیم، اصول و ارزشهای ارتباطی و انسانی در جامعه ما بدون هیچ اغماضی، ضعیف است. این کارشناس حوزه آسیبهای اجتماعی ادامه داد: در حوزه بخشش آگاهانه، انسانها باید بیاموزند که بیشتر اوقات مسائل را تنها از ذهن خود نبینند و از ذهن دیگران نیز به موضوعات نگاه کنند؛ همین نکته بسیار ساده اما کلیدی، باعث میشود میزان زیادی از سوءتفاهمها از بین برود. ضعیف بودن قدرت نه شنیدن جامعه بهزادیپور با اشاره به اینکه جامعه ما قدرت «نه» شنیدن ضعیفی دارد، تصریح کرد: به علت ضعف مهارتهای زندگی و مهارتهای آموزشی، جامعه ما در مهارتهای ارتباطی ضعیف بوده و سطح انتظار از افراد در راستای تأیید کردن خواستههای خود است؛ بنابراین ناخودآگاه توقع داریم هنگام صحبت یا گرفتن تصمیم، تأیید شویم. وی اضافه کرد: هنگامی که افراد بدون تحلیل منطقی، یکدیگر را تحمل میکنند، کوتاه میآیند یا به شکل کلامی یکدیگر را میبخشند، در ضمیر ناخودآگاه آنها سوءتفاهم یا مشکل دفن میشود و به مرور زمان، مانند یک گلوله برفی کوچک با چالشهای دیگر درمیآمیزد و با کوچکترین مسئله، به بهمنی بزرگ تبدیل شده و روی یک رابطه آوار میشود. وی با اشاره به راهکار کاهش توقع از دیگران، گفت: اگر در مقابل بیاموزیم با روشهایی نظیر جابهجایی نقش و سایر نکات موجود در سطح مهارتهای ارتباطی، روابط خود را چینش کنیم و دید آگاهانه بخشش و گذشت نسبت به دیگران داشته باشیم، توقع از دیگران بیمعنی میشود. سطح بالای توقع از دیگران این کارشناس حوزه آسیبهای اجتماعی ادامه داد: در تکنیک جابهجایی نقش، هنگام وجود چالش در رابطه با نزدیکان، خود را چند ثانیه به جای فرد مقابل میگذاریم و از دید او با ذهنیت، شرایط روحی، روانی و جسمی وی چالش را بررسی میکنیم؛ ممکن است فرد مقابل دچار بیماری، استرس یا فشار روحی و سایر مسائل باشد در صورتی که ما از وی مانند فردی عادی و نرمال انتظار داریم. بهزادیپور با بیان اینکه یکی از مشکلات جامعه ایرانی که از ضعفهای مهارتهای ارتباطی نشئت میگیرد، سطح بالای انتظار نسبت به یکدیگر است، اظهار کرد: در صورتی که بخشش و گذشت افراد به صورت حل شده در ذهن آنها باشد و فرافکنی نکنند، در ارتباط با یک فرد رابطهای باکیفیتتر خواهند داشت. فقدان آموزش مدیریت احساسات و هیجانات وی با اشاره به علت بروز پرخاشگری، نزاع و سایر مواردی که میتواند به آسیبهای اجتماعی جبرانناپذیری نظیر قتل غیرعمد منجر شود، افزود: در کشورهای رشدیافته از دوره یک سالگی به بعد طی برنامههای مختلف، مدیریت و تسلط برخورد، شناخت و مدیریت احساسات و هیجانات آموزش داده میشود و هنگامی که یک فرد به عنوان نوجوان یا جوان وارد اجتماع میشود، به بلوغ هفتگانه رسیده است اما هنگامی که در جامعهای آموزشی وجود ندارد، افراد توان شناخت و مدیریت احساسات و هیجانات خود را نیز ندارند. وی با اشاره به تفاوت کنترل و مدیریت احساسات و هیجانات، ادامه داد: علم نوین روانشناسی اثبات کرده است که میتوان به هر ویژگی رفتاری که قصد کنترل آن را داریم قوت دهیم و آن را تقویت میکنیم؛ به همین علت بر واژه مدیریت احساسات و هیجانات تاکید داریم نه کنترل. خشونت، نزاع و قتل غیرعمد این کارشناس حوزه آسیبهای اجتماعی تصریح کرد: هر انرژی مثبت و منفی باید از چندین بعد بررسی شود، به همین علت آموزش مهارتها و وجود فضاهای شهری مناسب جهت ورزش و تفریح در راستای مدیریت بهتر احساسات و هیجانات بر خلق شهروندان تأثیر دارد. نخستین تاکید بر لزوم آموزش و کسب مهارت است اما در شرایط فعلی سهل کردن زندگی اقتصادی برای افراد اهمیت دارد. بهزادیپور خاطرنشان کرد: با توجه به آمار روزافزون و مشکلات گسترده و عمیق اقتصادی، مسئولان امر باید به این حوزه نگاه ویژهای داشته باشند و فراتر از شعار به این مسئله بپردازند تا بر آمار مجرمان و بزهکاران افزوده نشود؛ زیرا نتیجه بسیاری از برونریزی فشارهای اقتصادی، آسیبهای اجتماعی ازجمله خشونت، نزاع و قتل غیرعمد است.
|