شهیدمطهری در کتاب حماسه حسینی نگاشته است: «سخاوتمند، هنرمند و عالم مال، هنر و علم خود را که بخشی از وجود اوست، جاودانه میکند؛ اما شهید، خودش را جاودانه میکند». آری شهید آن جاودانهای است که مرزوق نزد خداوند است؛ هم او که در تمام طول حیات دنیایی خود در مسیر خدایی بودن پای فشرد، بیهیچ تردید شهیدانه زیست تا به مقام شهادت نائل آمد. و اینک میهمان پیام شهید نریمان حقىزاده که بر وصیتنامهاش نقش بسته، هستیم: بسمه تعالى ربنا اننا سمعنا منادیا ینادى للایمان آن آمنوا بربکم فامنا ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار. (آل عمران 192) با سلام و درود بر شهداى صدر اسلام از بدر تا حنین و از حنین تا عاشوراى حسین و از عاشوراى حسین تا عاشوراى غرب و جنوب ایران اسلامی. با سلام و درود بیپایان بر پیر جماران رهبر شیعیان جهان احیاکننده اسلام و رهرو راستین حسین، امام خمینى (ره). غرض از نوشتن وصیتنامه قهرمانسازى نیست، بلکه بیان حقیقتى است که با دل و جان خویش درک کردهام و باید به نسلهاى آینده انتقال دهم. وصیتى که دارم به خانوادهام و تمام کسانى که این وصیتنامه را میخوانند تا خون در بدن دارند، از انقلاب و امام خمینى (ره) دست برندارند؛ زیرا زنده بودن مجدد خود و ملت ایران را مدیون این رهبریت هستیم. ما که مرده بودیم و در گناه و شرک فرو رفته بودیم و دست به سینه امپریالیسمهاى شرق و غرب بودیم، همین پیر بیداردل بود که قد ما را همانند قد سرو برافراشت، بهگونهاى ما را ساخت که جهانخواران دنیا تحمل زنده ماندنمان را ندارند، با بمب نپال، بمبهاى آتشزا، بمب شیمیایی و خلاصه با هزاران سلاح مرگبار! دیگر اما ما را چه باک؟ ماهى را از آب ترسانیدن است، ما درسگرفته از مکتب سیدالشهدا و فرزند برومند او رهبر انقلاب هستیم که شهادت را آغاز زندگى مجدد میدانیم، باید متذکر شوم راه را آگاهانه برگزیدهام و نه کورکورانه. پس اگر صد جان در بدن داشته باشم، همگى را در راه اهداف جمهورى اسلامى ایران اهدا خواهم کرد، چراکه جان من در برابر هدفهاى انقلاب ارزش ندارد. به پدر و مادرم وصیت میکنم در مرگ من هرگز گریه و زارى نکنند، چراکه من به میهمانى خدا میروم؛ مبادا بگذارید دشمنان و منافقین بعد از من به انقلاب و اسلام ضربهاى بزنند. مادرم همچنان که خودت گفتى چون علیاکبر حسین در راه اسلام به شهادت میرسم و از تو که عمرى به پاى من زحمت کشیدهاى، میخواهم از ته قلب مرا حلال کنى.
|