30 بهمن 1352 یادآور رشادت 6 تن از جوانان برومند نهاوند است که در اوج خفقان ستم شاهی و سالها قبل از حرکت رهاییبخش مردم ایران، علیه ظلم و استبداد قیام کردند که ثمره خون آنها پس از پنج سال با شد پیروزی قیام مردمی انقلاب اسلامی. این گروه که متشکل از 6 جوان به نام «بهمن منشط»، «حجت عبدلی»، «ماشاءالله سیف»، «ولیالله سیف»، «روحالله سیف» و «عبادالله خدارحمی» بود که همگی آنها جز ماشاءالله سیف دانشآموز دوره دبیرستان بودند در دوران اوج حاکمیت و اختناق ستمشاهی در ایران که صدای هر اعتراضی در نطفه خفه میشد، به تاسی از منش ابوذر غفاری علیه عصیان به پا خاستند و در آبان 1351 در تشکیلاتی مخفیانه به پیشنهاد «بهمن منشط» و «عبادالله خدارحمی» نام گروه ابوذر را برای خود برگزیدند و شدند پیشتاز مبارزه با ظلم و ستم در نهاوند. خاستگاه تشکیل گروه ابوذر برگزاری جلسات مذهبی مسجد، مدرسه دینی، هیئتهای قرآنی و انجمن ضد بهائیت بود که دغدغه وضعیت فرهنگی، اقتصادی و تبعیض بین مردم را داشتند و وظیفه خود میدانستند علیه وضع موجود اقدام کنند. البته نباید از نقش شهید حاج محمد طالبیان به سادگی گذشت، معلمی که رهبر معنوی گروه انقلابی ابوذر بود و تاثیر بسیاری در روشنگری دانشآموزان خود در سالهای خفقان داشت. محمدحسین طالبیان، فرزند شهید طالبیان در این رابطه میگوید: با توجه به گسترش افکار بهائیت در آن زمان، شهید طالبیان نسبت به ایجاد انجمن مبارزه با بهائیت در شهرستان نهاوند اقدام کرد و در خانه جلساتی مذهبی و قرآنی را با جوانان که عمدتاً دانشآموز بودند، برگزار میکرد. شهید طالبیان همواره به مبارزه ایدئولوژیک با فرقه ضاله بهائیت میپرداخت و همیشه در مقابل آنها دست به روشنگری میزد و به همین دلیل جوانان زیادی را جذب کرده بود. گروه ابوذر به لحاظ ساختاری از تشکیلات پیچیدهای برخوردار نبود به نحوی که آنان جلسات خود را با توجه به شرایط و در مکانهای مختلف مانند حمام سرچشمه، خانههای خود، کوهها و باغهای اطراف شهر، زمینهای کشاورزی و مسجد تشکیل داده و در رابطه با مسائل مختلف بحث و نتیجهگیری میکردند. اگرچه اعضای اصلی گروه ابوذر 6 نفر عنوان میشود که به دنبال عضویابی بودند تا تعداد خود را افزایش دهند، اما در اسناد منتشر شده ساواک نمودار اعضای گروه 22 تن عنوان شده است. اما آنگونه که مشخص است در مجموع گروهی 9 نفر بودند که پس از دستگیری 6 نفر اصلی به زندان افتاده و سرانجام به شهادت میرسند. این انقلابیون برای بالا بردن فعالیت خود و دریافت کمکهای مالی برای خرید اسلحه، با سایر مبارزان در شهرهای دیگر ارتباط داشتند که از جمله آنها مرحوم حجتالاسلام فاکر خراسانی و آیتالله ربانی شیرازی در قم، فضلالله صلواتی در اصفهان و سیدکاظم اکرمی در همدان است. «اسد سیف» برادر شهید ماشاءالله سیف نیز در رابطه با ویژگیهای این شهدا به فارس میگوید: از ویژگیهای اصلی اعضای گروه ابوذر، برنامه خودسازی و مرامنامه آنان از جمله اقامه نماز در اول وقت و به صورت جماعت، یک روز روزه گرفتن در هفته و یک ساعت تامل در آیات قرآن در هر صبح بود. اعضای این گروه با خود عهد کرده بودند که از دروغ، غیبت و تهمت اجتناب کنند و هرگز غذاهای لذیذ و میوه نخورند و کمک به افراد نیازمند در هر شرایط را مد نظر قرار دهند. احیای امر به معروف و نهی از منکر، دو تا سه ساعت مطالعه غیر درسی، یک ساعت بررسی مطالب روزنامه و جمعآوری مطالب لازم، یک ساعت تفکر درباره مسائل سیاسی، بررسی اعمال روزانه و انتقاد از خویش و در نظر گرفتن همه مسائل امنیتی از دیگر برنامههای گروه ابوذر بود. سادهزیستی و کمک به محرومین و فقرا از جمله آرمانهای اعضای گروه بود و مهمترین ویژگی آنها کمک به دیگران بود. در این رابطه خواهر شهید بهمن منشط در گفتوگویی که در کتاب «گروه ابوذر» به چاپ رسیده میگوید: با توجه به شناختی که از برادرم داشتم، سادهزیستی و زهد از ویژگیهای بارز اعضای گروه ابوذر بود، حجتالاسلام فاکر خراسانی نقل میکردند که «یک روز گرم تابستان بهمن به منزل ما در قم آمد و من کمی برایش فالوده گفت در شرایطی که فقرا در جامعه هستند من نمیتوانم از این مواهب استفاده کنم». همچنین نقل شده شبی که در زندان قرار بود فردای آن روز اعضای گروه ابوذر اعدام شوند، شهید منشط شیرینی بین زندانیان تقسیم کرده و همه اعضا دست یکدیگر را میگیرند و بهمن فریاد میزند ما به دیدار خدا میرویم. شهدای گروه ابوذر به اعتقاد من مصداق و نمادی از اصحاب کهف هستند که عدهای جوان به خاطر استقرار کلمه توحید، زن و فرزند و زندگی را رها کرده و علیه حاکم ظالم قیام میکنند و این اخلاص را ما در گروه ابوذر هم شاهد هستیم. رضا سیف یکی از بستگان اعضای گروه ابوذر نیز در این رابطه میگوید: درباره بُعد ملی پیامدهای اقدامات گروه انقلابی ابوذر نهاوند میتوان گفت با توجه به ارتباط آنان با روحانیت مبارز و شاگردان امام خمینی(ره) مانند آیتالله ربانی شیرازی، حجتالاسلام فاکر خراسانی و... در قم و اقدامات نهایی آنان در خلع سلاح یک پلیس شهربانی در شهر قم ساواک به این موضوع حساس شد که در نتیجه بازجوییها و تحقیقات ساواک گوشه بیشتری از این ارتباط هویدا شد. با کشف ارتباط اعضای گروه و روحانیت، شورای تامین قم تصمیم به مقابله جدی با روحانیت مبارز که عمدتاً شاگردان و دوستداران رهبر انقلاب در تبعید بودند گرفت. با آشکار شدن ارتباط این گروه با روحانیت 25 نفر از یاران امام و چهرههای شاخص مانند آیات عظام مشکینی، جنتی، صانعی، گرامی، یزدی، مومن، ربانی شیرازی و... تبعید شدند. این موضوع که شاید شدیدترین برخورد حاکمیت با یاران امام بعد از قیام 15 خرداد 42 بود در نتیجه اقدامات اعضای گروه ابوذر نهاوند در قم صورت گرفت. تبعید این افراد به اقصی نقاط ایران علاوه بر این که موجب گسترش بذرهای انقلاب در جایجای کشور شد خود آن افراد را نیز در کوران حوادث آبدیدهتر و برای انقلابیگری در سالهای باقیمانده تا پایان رژیم پهلوی مصممتر ساخت. به گزارش خبرگزاری فارس، با دستور مستقیم شاه به تیرباران 6 تن از چهرههای بارز گروه ابوذر و دستگیری و زندانیشدن اکثر کسانی که با آنها در ارتباط بودند، اقدام مسلحانه گروه پایان یافت اما این گروه که در سال 1351 با الهام از تعالیم رهاییبخش اسلام و تحتتاثیر شرایط آن روز ایران، از جمع تعدادی دانشآموز بهوجود آمد، تنها با فداکاری و گذشت از جان خود، شروع به مبارزه علیه رژیم پهلوی کرد که خاتمه کارشان واکنشهای بسیاری را در داخل و حتی خارج از کشور برانگیخت. مشعلی که آنها برافروخته بودند، تا بهمن 1357، توسط گروه ابوذر 2 که از دوستداران و طرفداران آنان بهشمار میآمدند، همچنان برافروخته باقی ماند. هرچند گروه ابوذر زود کشف شد و ظاهرا نتوانست به بسیاری از برنامههای خود جامه عمل بپوشاند، اما پیامدها و تاثیراتی که پس از دستگیری و شهادت اعضای آن در نهاوند و جامعه ایران پدید آمد، تا حد زیادی آمال و اهداف گروه را محقق ساخت.
|