«سلام خانم میشه چند دقیقه وقتتونو بگیرم؟ باور کنید من مزاحم نیستم، من از ظاهر شما خیلی خوشم آمده این شماره من... اگه ممکنه بامن تماس بگیرید، مطمئن باشید پشیمون نمیشید» این جملات جملات تکراری بسیاری از دختران و پسران ایرانی است که در اثر یک اشتباه مسیر زندگیشان تغییر کرده، یک تماس و یا نگاه آغاز رابطهای بدون شناخت با سرانجام مبهم و غیر قابل پیشبینی است. درواقع دوستیهای خیابانی و آشنا شدن دختران و پسران به دور از چشم والدین یکی از معضلات اجتماعی بهشمار میرود حال آنکه علل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جوامع باعث شده سن ازدواج بالا رود و جوانان کمتر تشکیل خانواده بدهند که البته دنیای ارتباطات نیز در شیوع این معضل نقش بسزایی دارد. البته انسان دارای نیازهای مختلف زیستی، اجتماعی، عاطفی و شناختی است. او نیازمند خوردن، آشامیدن و تعامل با دیگران است. برخی روانشناسان با بررسی نیازهای مختلف بشری و سطحبندی آن بر تأمین نیازهای عاطفی در دوران نوجوانی و جوانی تأکید فراوان دارند. اما مسئلهای که در اینجا میتواند مطرح باشد تأمین نیازهای عاطفی از طریق رابطه با جنس مخالف است که اصطلاحاً در جامعه ما از آن با نام «دوست دختر» و «دوست پسر» یاد میکنند. مقصود از دوستیهای دختر و پسر رابطهای نسبتاً صمیمانه، گرم و پنهانی است که از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن هدیه یا برقرار ساختن ارتباط تلفنی بین دختر و پسر ایجاد میشود. گسترش چنین روابطی تأثیر منفی در کانونهای خانوادگی دارد و پایههای خانواده که هستهای از تشکیلات اجتماع محسوب میشود را متزلزل کرده است. بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا در این باره گفتوگویی با پژوهشگر مطالعات زنان و ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید: زهرا میرزائی با بیان اینکه امروز فضای مجازی، شبکههای اجتماعی متعدد و ایجاد بستر ارتباط با فرهنگهای مختلف باعث شده تصور بر این باشد که دوستی با جنس مخالف در فضای خارج از خانه یعنی جامعه (دوستیهای خیابانی)، به امری معمول و عادی برای دختران و پسران بدل شود، گفت: متأسفانه شرایط در حال حاضر تا جایی پیش رفته که دیگر ترسی از این گونه روابط وجود ندارد، بلکه افرادی که در سالهای ابتدایی جوانی قرار دارند گمان میکنند اگر کسی روابط اجتماعی با جنس مخالف نداشته باشد غیر عادی است. وی در پاسخ به این سؤال که این نوع روابط چه آسیبهایی را برای دختران ما بهدنبال خواهد داشت، ابراز کرد: آنچه مسلم است اینکه طبیعتاً هم دختران و هم پسران ما از این گونه دوستیها آسیب خواهند دید. وی ادامه داد: اینکه افراد، نیازمند تعامل با دیگران و حتی جنس مخالف هستند در کل امری غیرعادی و مذموم نیست اما اینکه این ارتباطات چارچوب نداشته باشد مسئلهساز خواهد بود. دانشآموخته مطالعات زنان با بیان اینکه طبیعتاً همه افراد حق دارند در جامعه حضور داشته و با یکدیگر مراودات اجتماعی انسانی داشته باشند، گفت: بیشتر نوجوانان بهویژه دختران تصورشان از ارتباطات اجتماعی با جنس مخالف تأمین این ارتباط اجتماعی انسانی است اما وقتی فضا به سمت روابط جنسی میرود، آسیبهایی در پی خواهد داشت. (طرف مقابل از او مطالبه میکند که او نمیپسندد و هیچگاه فکر نمیکرده که طرف مقابل به او نگاه جنسی داشته باشد). میرزائی افزود: حال در نظر بگیرید دختری با تصور ایجاد ارتباط اجتماعی انسانی با جنس مخالف، با تعداد بیشماری از این افراد ارتباط برقرار میکند و آنها از او مطالبات متعدد جنسی دارند که برای او پریشانی به ارمغان خواهد آورد به طوری که در ذهن خود فکر میکند که به هیچیک از این افراد تعلق ندارد زیرا روابط آنها در قالب چارچوب نبوده پس همه آنها از او توقع دارند که به نیازهای جنسی آنها پاسخ دهد. وی با بیان اینکه دومین پیامد ارتباط خارج از چارچوب، ناامیدی و افسردگی است، تشریح کرد: دختران ما در این فرایند احساس میکنند در موازنه نابرابر قرار گرفتهاند؛ البته آنچه عنوان شد تنها بعد روانی مسئله و خارج از قواعد شرعی و چارچوبهای قانونی ما در جامعه اسلامی است. وی افزود: با در نظر گرفتن این قواعد میتوان گفت وقتی احکام شرعی ما برای ارتباط دو جنس، قاعده تشکیل خانواده و ازدواج را در نظر گرفته به دلیل جلوگیری از این پیامدها و آسیبهای روحی، روانی و اجتماعی بوده است. این کارشناس مسائل زنان با اشاره به اینکه خود فرد است که از پریشانی و تعدد روابط و عدم پایداری آنها آسیب خواهد دید، ابراز کرد: اینکه در فضای خانواده روابط بین دو جنس در قالب پدر و مادر و فرزندان تعریف شده نیز بر همین مبنا است. میرزائی با تأکید بر اینکه در این ارتباط چارچوبهای خاصی حکمفرماست و در پی آن ارتباطات از ضابطه خاصی پیروی میکنند تشریح کرد: حال آنکه در روابط اجتماعی خارج از خانواده این چارچوب و محدوده تعریفی نداشته و پایداری هم ندارد. وی افزود: مسئله بعدی که در شبکههای اجتماعی در پی گسترش اینگونه روابط به وفور قابل مشاهده است اینکه نوجوانان در پی ارتباطات متعدد احساس میکنند که هیچکس به آنها وفادار نیست، این امر یکی دیگر از پیامدهای شکلگیری احساس خیانت در دختران بهشمار میرود. وی در ادامه تصریح کرد: حتی در برخی ارتباطات واقعی دوستانه که اصلاً موضوعات جنسی مطرح نیست این حس وجود دارد که اگر دوستشان با افراد بیشتری در ارتباط است، در حال خیانت کردن به اوست که نشان میدهد حتی در مواردی که فرد احساس میکند روابط او کاملاً انسانی است هم این ارتباطات فارغ از جنسیت نیست زیرا فرد توقع دارد که جنس مخالف متعهد به رابطه با او باشد. این پژوهشگر با بیان اینکه بیشتر روابط خارج از چارچوب در صورت منتهی نشدن به ازدواج، پیامدهای عنوانشده را تجربه میکنند، اظهار کرد: نهایت آنچه بر سر دختران ما میآید، فروپاشی شخصیتی است که اگر افراد در سنین پایین وارد این فضا شده و از عقلانیت لازم برای مدیریت فضا برخوردار نباشند، صدمات جبرانناپذیری را تجربه خواهند کرد. میرزائی با بیان اینکه این آسیب تا آخر عمر به همراه این دختران خواهد بود و در آنها مسئله روانی شک را ایجاد میکند، گفت: درواقع این دختران در صورت تشکیل خانواده همواره به فرد مقابل شک خواهند داشت که نکند در خارج از خانه و خانواده دارای روابط خاصی باشد حال آنکه در جلوگیری از این اتفاق خانواده نقش اساسی را بر عهده دارد. وی ادامه داد: این افراد به ارتباطات اجتماعی نیاز دارند که یک نیاز معمول است بنابراین باید در چارچوب خانواده برای افراد تأمین شود؛ درست مثل وقتی که فرد گرسنه است و باید در منزل برای آن تغذیه فراهم شود وگرنه این نیاز را در خارج از خانه تأمین میکند. این پژوهشگر با تأکید بر اینکه وقتی فرد در فضای خانه نه صرفاً با اعضای خانواده بلکه فضایی که خانواده برای او در قالب روابط خانوادگی و دوستانه فراهم میکند بتواند به نیازهای اجتماعی و انسانی خود پاسخ دهد یقیناً به دنبال تأمین این نیاز در خیابان نخواهد بود، ابراز کرد: خانواده باید برای دختران این فرصت را فراهم کند که در فضای دوستان، خانواده و آشنایان بتواند در ارتباط با جنس مخالف و حضور پسران در جمع اظهار عقیده کند. میرزائی در بعد اجتماعی مدرسه و اولیا، مدارس را در جلوگیری از بروز این معضل نقشآفرین دانست و گفت: باید بستر و ارتباط تعامل در مدارس بین دانشآموزان و اولیا به حدی برسد که دانشآموزان در این بستر احساس امنیت کرده و در صورت تجربه چنین اتفاقی این موضوع را با مشاور در میان بگذارند و راهنمایی لازم را دریافت کنند. وی افزود: مسئله دیگر به حوزه آموزش بازمیگردد زیرا بسیاری از دختران ما هنوز به پیامدهای این کار واقف نیستند و در پی عدم دریافت آموزش به بهانه جلوگیری از عادیانگاری برای مواجهه و مقابله با شکست در ارتباطات، به ارتباطات متعدد دیگر تن میدهند حال آنکه در صورت آگاهیبخشی لازم میتوان از بروز بخش عمدهای از این معضلات جلوگیری کرد. معالوصف با توجه به آنچه گفته شد بر اثر عدم ایفای نقش خانواده در جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن هویت سالم، مثبت، پویا و سازنده، او لذت دوستی را عامل تسکین بحران بیهویتی خود میداند که پیشزمینه این مهم را میتوان فقر فرهنگی و نشناختن هویت واقعی جنس مخالف و شاید نشناختن قدر و ارزش خود دانست زیرا اگر دختران به قداست، ارزش، اهمیت و کرامت خود واقف شوند و در برخورد با جنس مخالف رفتاری توأم با متانت و بزرگمنشی داشته باشند فرصتی برای انحراف و آسیب بهوجود نمیآید.
|