هرچند همه ادیان الهی مقام ارزشمندی برای مادر قائلاند و به او احترام میگذارند، اما اسلام بیش از دیگر مکاتب به این مسئله توجه کرده و به مادر عظمت بخشیده است. جایگاهی را که اسلام برای مادران مشخص کرده، بسیار فراتر از جایگاهی است که برای دیگران حتی پدر قائل شده؛ چراکه مادر، مربی انسان و در حقیقت پرورشدهنده جامعه است و میتواند فرد و جامعه را به سعادت برساند و یا به شقاوت و بدبختی بکشاند چراکه یکی از کارکردهای نقش مادری، تربیت فرزند است که در مکتب اسلام به گفته آیتاله قائمی به معنای احیای فطرت خداآشنای آدمی و پرورش ابعاد وجودی او در جهت حرکت بهسوی کمال بینهایت است؛ به طوری که امام علی (ع) نیز در نامه 31 نهجالبلاغه به این نکته اشاره میکنند: «انّما قلب الحَدثِ کالارض الخالیه ما ألْقِیَ فِیها مِن شَیْءٍ قَبِلَتْهُ» (قلب نوجوان چنان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود) و درباره ویژگی تربیت دوران کودکی میفرمایند: «العلمُ فی الصِغَر، کالنقش فِی الحجر» (علمآموزی در کودکی همانند نقش بر روی سنگ پایدار است) چراکه امروزه، تربیت فرزندان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا دشمنان، فرزندان ما را نشانه رفته و در قالب جنگ نرم و ارائه الگوهای کاذب، در صدد سست نمودن عقاید و هویتزدایی از آنان هستند یکی از روشهای مقابله با شبیخون فرهنگی، تربیت روشمند فرزندان است. بر این اساس در ادامه دیدگاه شیخ مجتبی فرحناکی؛ استاد حوزه و دانشگاه را در خصوص سبک مادری در خاندان ائمه اطهار را میخوانید: در خصوص سبک مادری در خاندان ائمه اطهار از منش تربیتی حضرت زهرا بانوی دو عالم باید الگو گرفت بهترین دلیل الزام این است که حضرت موعود در بیانات خود عنوان میکنند فی إبنَةِ رسُولِ اللهِ (صل الله علیه و آله) لِی أسوَهٌ حَسَنَهٌ. این سخن از کسی است که عالم هستی مشتاق اوست و او را بهعنوان اسوه قبول خواهند کرد، بهراستی چه زیبا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجهالشریف) این کلام گهربار را فرمودهاند که برای من بهترین الگو دختر رسول خداست حال آنکه قرآن بهصراحت اسوه را پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه و آله) میداند آنجا که میفرماید: لَقَد کانَ لکُم فی رسولِ اللهِ أسوهٌ حسنهٌ لمَن کانَ یَرجُو اللهَ و الیومَ الاخر و ذَکَر الله کَثِیراً «مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى است، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند». آنچه برای هر فرد مهم است و او را معرٌف خواهد بود موضوع الگوگیری و الگوپذیری است که نقش بسزایی را در شخصیت فرد ایفا میکند، چهبسا با یک الگوی صحیح، زندگی انسان تغییر کند و زمینه اعتلای فرد را موجب شود و یا اینکه الگوی نامناسب، زمینه انحطاط و سقوط یک فرد و بلکه بالاتر جامعهای را فراهم میآورد؛ بههمین جهت در اسلام بر این نکته تأکید شده که انسان زندگی و راه و روش بندگان صالح خداوند را سرمشق و الگوی خود قرار دهد. قرآن سبک پیامبر (صل الله علیه و آله) را الگو معرفی میکند و حضرت حجت روحی له الفدا دختر پیامبر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را بهترین الگو میداند. میان این دو منافاتی نیست بلکه هر دو یکی هستند. حال سؤال این است که چرا حضرت مهدی (عج) مادرش فاطمه زهرا (سلامالله علیها) را اسوه و الگوی خود معرفی میکند؟ خصوصیت ویژه دختر پیامبر که ملاک راه و روش امام معصوم قرار گرفته چیست؟ و چرا ما باید ایشان را الگوی والدین در تربیت فرزندان و بهویژه مادران بدانیم؟ برای پاسخ به این سؤالات باید روش و سیره آن بزرگبانوی جهان اسلام که در زندگی کوتاه خود تبلور بندگی و عبودیت خداوند بود و به مقام قرب الهی دست یافت را مورد کنکاش قرار داد. گرچه این حضرت در همه جنبهها یک الگوی کامل است اما درخصوص مادری بهعنوان یک نیاز مهم امروزی، این حضرت در کنار همه محبتها و دلسوزیها، به درسهای خوب تربیتی نیز اشاره کردند؛ بهعنوان مثال نقل است حضرت زهرا (س) بهدلیل اهمیت شبهای قدر بهویژه شب 23 ماه مبارک رمضان، در روز بچهها را میخوابانید تا کاملاً استراحت کنند و غذای کمتری به آنان میداد تا بدینگونه زمینه و موقعیت بهتر و مطلوبتری از نظر جسمی و روحی برای شب زندهداری داشته باشند؛ ایشان به حدی در این کار جدی و قاطع بود که امیرالمؤمنین (ع) در این باره میفرمود: «فاطمه (س) نمىگذاشت کسى از اهل خانه در شبهاى قدر به خواب رود به آنان غذاى کم مىداد و از روز قبل براى احیاى شب قدر آماده مىشد و مىفرمود: محروم کسى است که از برکات این شب محروم باشد؛ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ ع لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا یَنَامُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ تُدَاوِیهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَهَا.» (مفاتیح) حال در نظر بگیرید مادری که برای فرزندان کوچک خود که هنوز به سن تکلیف نرسیدهاند این گونه برای انجام مستحبات زمینهچینی میکند، برای انجام واجبات زمینهچینی و تلاش او چگونه خواهد بود، البته این کار در همه جنبههای آموزشی و تربیتی کارساز است. بنابراین بهنظر میرسد منش تربیتی حضرت زهرا (س) بر پایه برنامهریزی و فرهنگسازی بوده بنابراین اگر من پدر و یا مادر بهدنبال اخلاقمدار کردن فرزندان و دینداری آنها هستم، باید در ابتدا زمینه لازم را برای تحقق این مهم در خانه و جامعه در کودک نهادینه کنم. برای نمونه اگر امروز سوار اتوبوس شوید متأسفانه شاهد خواهید بود که افراد کهنسال و ناتوان بهدلیل نبود صندلی خالی سرپا ایستادهاند اما در مقابل کودک و نوجوان ما کنار دست والدین خود نشسته است و حتی در صورتی که بخواهد بلند شود والدین مانع میشوند و حتی با عصبانیت میگویند بر سرجایت بشین، این در حالی است که تا چند سال پیش اگر در اتوبوس فرد کهنسالی سر پا بود پدر و مادر کودک و نوجوان ما علیرغم اینکه راحتی فرزندشان برای آنها در اولویت است اما به لحاظ تربیتی و آموزشی در مواجهه با افراد مسن و احترام به آنها فرزندان را از نشستن روی صندلی بر حذر داشته و فرد موردنظر را روی صندلی مینشاندند. البته در خصوص آموزش و تربیت علاوه بر برنامهریزی و ایجاد پیشزمینه، مقید بودن والدین به مبانی دینی و اخلاقی در اجرا خود لازمه غیر قابل انکاری است زیرا در دنیای امروزو بهویژه در جامعه ما گرچه همه والدین بهصورت تئوری بهدنبال تربیت درست فرزندان خود هستند اما در عمل دغدغهمند نیستند حال آنکه از مؤثرترین روش تربیت فرزندان، رفتارهاى درست والدین است زیرا چشم و گوش کودکان و نوجوانان، چون دریچهای باز است و بهخوبی میبینند و میشنوند و ذهنشان، چون آیینهای است که هر چیزی در آن انعکاس مییابد؛ با این تفاوت که آیینه، تصویر اشیا را در خود نگه نمیدارد؛ ولی ذهن کودکان و نوجوانان، اینها را در خود نگه میدارند و الگو قرار میدهند. بنابراین، والدین باید مراقب باشند تا بین گفتار و عملشان تناقض به وجود نیاید. برای مثال در طی روز مادران در خانه بارها و بارها در مواجهه با مسائلی همچون غذا و نوع آرایش، وسیله خریداری شده از فامیل و آشنا نظرخواهی کنند و یا اینکه پدر خانواده در خصوص کار فلان تعمیرکار و یا همکار و خرید کت و شلوار با دوستان و همکاران صحبت میکند اما دریغ از مطرح بودن و یا شدن یک مسئله اخلاقی و دینی و کنکاش درباره درستی و یا غلط بودن آن؛ بنابراین تا زمانی که مسئله تربیتی به یک دغدغه برای والدین تبدیل نشود نمیتوان انتظار داشت که در تربیت فرزندان درست عمل کنیم. تا موضوع «تربیت فرزند» به دغدغهای در ذهن مادر تبدیل نشود، نمیتواند فرزند خویش را بهدرستی تربیت کند. مادرانی که دغدغه تربیت فرزند ندارند؛ یا از تربیت فرزندان خویش بازمیمانند یا تربیت فرزندان خود را ناتمام میگذارند یا آنها را نادرست تربیت میکنند. بنابراین، پیش از اقدام به تربیت فرزند، مادر باید در این خصوص دغدغه داشته باشد چراکه دغدغه تربیت فرزند، مادر را نسبت به فرزندان خویش مسئولیتپذیر کرده و او را به کسب آگاهی درباره تربیت فرزند وا میدارد و مانع از دست دادن فرصتها برای تربیت فرزند میشود. البته همانگونه که اشاره شد، تربیت فرزندان اهمیت دارد؛ اما این امر بر اساس آموزههای دینی، از اهمیت وافری برخوردار است؛ زیرا عمقبخشی آموزههای دینی در نهاد کودکان و نوجوانان، آنان را از آسیبهای خطرآفرین و انحرافهای اخلاقی و اجتماعی حفظ میکند، از این رو، والدین باید به تعلیم و تربیت امور دینی فرزندان خود اهمیت دهند؛ وگرنه مسئول آینده آنان خواهند بود.
|