کد خبر : 67029
تاریخ : 1401/12/18
گروه خبری : دین و اندیشه

چرا بهشت و جهنم ابدی است؟

چرا نعمت و عذاب اُخروی با عبادت و گناه محدود دنیوی تناسبی ندارد؟
پاسخ چندان مشکل نیست. می­‌توان همین سؤال را در امور دنیوی تکرار کرد؛ چرا یک لحظه ضربه با چاقو بر چشم کسی تا آخر عمر او را نابینا می­‌کند؟ چرا خوردن سم یا نیش مارهای سمی طعمه را از کار انداخته و فلج می‌­کند؟ چرا در اثر انفجار بمب اتم در یک لحظه صدها هزار نفر ذوب شده، خاکسترشان بر باد می‌­رود؟ «اساساً به چه دلیل باید میان فعل و نتیجه آن تناسب زمانی برقرار باشد»؟ اگر فعلی در یک لحظه صورت می­‌گیرد آیا نتیجه آن هم باید آنی باشد؟ «آنچه ضرورت دارد این است که نتیجه عمل با نقش آن در تکامل یا انحطاط انسان در تناسب باشد؛ نه با زمانی که صورت می­‌گیرد». گاه عملی کوتاه نقش بسزایی در پیروزی یا شکست در مقایسه با عملی مطول دارد.
بازیکنان فوتبال را درنظر بگیرید؛ بسیار اتفاق می‌­افتد که در 90 دقیقه تلاش گُلی نصیبشان نمی­‌شود، چون ترکیب یا راهبرد نامناسبی را به‌­کار می‌­برند یا راهبرد خوبی دارند، اما در مقام عمل نمی‌­توانند آن­ را به‌­کار برند، اما در دقیقه آخر با کار تیمی مناسب و اجرای موبه‌­موی برنامه، نتیجه دلخواه را رقم می‌­زنند؛ بنابراین آنچه اهمیت دارد نوع عمل است و نه زمان آن.
در همین نمونه‌­ها نظیر درد و رنج‌­های اخروی را شاهد هستیم. گاه عملی در یک لحظه انجام می­‌شود، اما آثار و نتایج آن تا آخر عمر گریبان انسان را می‌­گیرد. سخن قرآن و ادیان الهی این است که حیات انسان پس از مرگ ادامه می­‌یابد و تبعات اعمال دنیوی در آخرت هم گریبان انسان را می‌­گیرد؛ چراکه «حیات ابدی بی­‌ارتباط با حیات دنیوی نیست، بلکه در امتداد آن و باطنش است».
اما این میزان به­‌تنهایی برای پاسخ کافی نیست. سؤال این بود که چرا نعمت و عذاب ابدی است؟ به­ زبان عامیانه انسان گنهکار یک­‌بار غلطی مرتکب می­‌شود، اما چرا غضب الهی دست‌­بردار وی نیست و نجات نمی­‌یابد؟ خطایی صورت گرفته و تمام شده است. چرا نتیجه­‌اش همیشه ادامه دارد؟ گویا آن عمل همواره حضور داشته و تکرار می‌­شود. اگر فردی الی­‌الأبد خطاکار باشد، به‌­لحاظ منطقی عذاب ابدی و تنبیه وی قابل توجیه است؛ اما عملی که در دنیا تمام می‌­شود، چرا باید برای درد اُخروی آن پایانی نباشد؟
   نیت، عمل باطنی
در روایات بر این نکته پافشاری شده که نیت یک کار مهم‌تر از خودِ آن است: «نیت المؤمِنِ خَیرٌ مِن عَمَلِه» (کافی، ج 2، ص 82). ارزشی که اسلام برای نیت قائل شده است، قابل مقایسه با هیچ عملی نیست. ارزش نیت بالاتر از عمل است. می­‌دانید چرا؟ چون نیت هم نوعی عمل است و بیشترین نقش را در سعادت انسان ایفا می‌­کند! لازم نیست انسان کاری را با اعضای بدن خویش انجام دهد تا بگویند عملی انجام داده است؛ افعال درونی هم جزء عمل محسوب می­‌شوند، ترس، طمع، حسادت و خساست عمل درونی ­هستند. ساعتی اندیشیدن از یک­‌سال عبادت بهتر است: «تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ سَنَةٍ» (بحارالأنوار، ج 68، ص 327)؛ درحالی­ که تفکر از درونی‌­ترین کارها محسوب می­‌شود. درست است که تمایلات درونی و تصمیمات باطنی منشأ بسیاری از رفتارهای ظاهری است، اما خود نیز نوعی عمل محسوب می­‌شوند؛ درنتیجه، اعمال باطنی بهترین اعمال و منشأ رفتارهای ظاهری ­هستند. «ازنظر فلسفی، تنها اعمالی که حقیقتاً اختیاری محسوب می­‌شوند، اعمال باطنی ­هستند و تنها عمل حقیقی انسان، نیت او است». اثبات عقلی این امر نیازمند مباحث فلسفی دشواری است؛ بنابراین به توجیهاتی از روایات که درخور فهم عمومی است، اکتفا می‌­کنیم.
   تناسب اجر اخروی با نیت
در روایات آمده است علت اینکه شقاوتمندان تا ابد در جهنم و اهل سعادت تا ابد در بهشت اقامت می‌­گزینند، این است که گنهکار اگر حیاتش در دنیا الی‌­الابد تداوم یابد، همچنان به خطاهای خویش ادامه می‌­دهد و مؤمن نیز رویه خویش را الی­‌الابد در پیش خواهد گرفت؛ اما به‌­دلیل محدودیت دنیا چنین توفیقی نصیبشان نمی‌­شود؛ بنابراین، نیت چنین عملکردی را در درون خود می­‌پرورانند. «نیت بهترین عمل بلکه اصلی­‌ترین عمل اختیاری انسان است». انسان بدون عمل نه تکامل می‌­یابد و نه انحطاط پیدا می‌­کند؛ یعنی اگر انسان بخواهد تغییری (چه مثبت، چه منفی) در وجود خویش ایجاد کند، باید کاری انجام دهد. وقتی شرایط برای چنین عملی فراهم نباشد، آنچه برایش می‌­ماند، نیت چنین عملی است.
بنابراین، «میان عمل و نتیجه اُخروی آن تناسب صددرصد برقرار است» و «ثواب و عقاب اُخروی متناسب با نیت انسان است». راه خلود در بهشت آن است که نیت انسان این باشد که اگر هزار سال هم زنده باشد، عمرش را در راه خدا صرف کند و دلیل سُکنای ابدی گنهکاران در جهنم این است که اگر هزار سال هم زنده باشند، به خدا پشت کرده و خواسته خویش را بر خواست خدا ترجیح می‌­دهند؛ پس «کسی را به‌­دلیل یک خطا یا چندسال گناه الی‌­الابد به جهنم نمی‌­برند» (هرچند این امر را نمی‌­توان تجویزی برای گناه قرار داد؛ چراکه کم پیش می­‌آید که انحراف یک­‌شبه اتفاق بیفتد)؛ همان‌طور که در روایات وارد شده است که یک قطره اشک برای اباعبدالله‌­الحسین (ع) آتش جهنم را خاموش کرده و هزاران گناه را می‌­شوید. «ابدی بودن عذاب به­‌جهت نیت معصیت، ابدی است و نه معصیت ابدی».
خلاصه آنکه «پاداش و کیفر الهی براساس نیت باطنی انسان­‌ها است». خداوند نیازی به امتحان ابدی انسان‌­ها ندارد؛ حیات محدود دنیوی برای کشف نیت باطنی آن‌ها کافی است. البته خداوند نیازی به امتحان محدود انسان‌­ها برای اطلاع از باطن آن‌ها نیز ندارد؛ چراکه او «عالِمُ الغَیبِ وَالشَّهادَةِ» (تغابن، 18) است و امتحان محدود در دنیا لازمه رشد اختیاری انسان­‌ها است. اگر انسان‌­ها در دنیا با اختیار قدم برندارند و سختی­‌ها و ناملایمات را به­ جان نخرند، گوهر وجودشان صیقل نمی­‌خورد، اما آنچه که درنهایت موجب سعادت یا شقاوت ابدی آن‌ها می‌­شود، نیت آن‌ها است؛ بنابراین انسان می‌­بایست قصد کند اگر هزار سال عمر کرد، یک دروغ هم نگوید و یک‌­بار هم دل کسی را نرنجاند و هیچگاه از صراط مستقیم الهی منحرف نشود. چنین شخصی قطعاً اهل سعادت است؛ هرچند گاه از صراط مستقیم منحرف شود.

  لینک
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/67029