تعامل و همکاری ایران با کشورهای گوناگون در برخی حوزههای صنعتی، تجاری، اقتصادی، سیاسی و حتی ورزشی یا علمی در جریان است، این موضوع نیازی به بررسی و پژوهش وسیعی ندارد و واضح و شفاف است که کشور ما در این حوزهها فعالیت میکند و با وجود تحریمها به مبادلات و همکاریهای خود با دولتهای گوناگون ادامه میدهد، اما آیا این روند در حوزههای هنری مانند سینما نیز وجود دارد؟ نگاهی اجمالی این پاسخ را به ما میدهد که خبری از همکاری برای تولید و اکران نیست و نهایتاً ما در جشنوارههای خارجی حضور داریم و البته جوایزی نیز به دست آوردهایم، اما آیا این مقدار برای تحول و قدرت یک سینما کافی است؟ البته این سؤال میتواند پاسخ مثبت برای کشورهایی مانند آمریکا که بزرگترین کشور تولید فیلم است داشته باشد، یا هند که پرجمعیتترین کشور دنیاست آنقدر مخاطب دارد که میتواند نیاز گیشه خود را تأمین کند، اما جالب است که همین دو کشور نیز با این وجود در تعامل وسیعی برای سینمای خود هستند چه از نظر اکران و چه تولید مشترک. مجید مجیدی با فیلمهایش جوایز زیادی برای سینمای ایران آورده است که آخرین آن از جشنواره فیلم ونیز برای روحالله زمانی در فیلم «خورشید» بود. اما عجیب است که سینمای ایران بهطور کلی از عرصه تعامل و تبادل با جهان بهدور است، نه خبری از اکرانهای خارجی است و نه ما در خارج از کشور اکران گستردهای داریم، نه برنامهای برای تولید مشترکی با دنیا داریم و نه دنیا با ما تولید مشترکی دارد، اما در همین حال انواع و اقسام کالاها و اقلام در بخشهای لوازم خانگی، صوت و تصویر، خودرو، رایانهها، تلفنهای همراه، لباس و خوراک و بهطورکلی یک فهرست بلندبالاست که به کشور ما بهصورت قانونی وارد میشود و ما نیز انواع صادرات خود را با کشورهای گوناگون داریم، پس اگر بخواهیم تحریم را عامل این فاصله بعید میان ایران و جهان در حوزه سینما بدانیم باید گفت که سخت در اشتباهیم، این در حالی است که روزگاری سیل فیلمهای خارجی در کشور ما در حال اکران بود آن هم در روزگاری که کشور ما زیر بمباران جنگی و سیاسی دولتهای غربی قرار داشت. قصد آن را نداریم که علتهای عدم همکاری و تعامل ایران با جهان را در عرصه سینما برشماریم و آنها را یک به یک بررسی کنیم، اما باید اصلیترین علتی که احتمال دارد عامل آن دانسته شود، واکاوی میشد، علاوه بر آن اگر هم فرضیه تحریم عاملی باشد برای فاصله همکاری ایران با سینمای جهان چرا ما با کشورهای همسایه و یا دوست مانند روسیه، چین و یا ترکیه و پاکستان و یا کشورهای شمال دریای خزر ارتباط نداریم؟ بنابراین باید نوعی «خودبسندگی» را عامل این فاصله دانست، خودبسندگیای که میگوید همین مخاطب داخلی با اندک فروشی که داریم کافی است زیرا اساساً سود خود را در تولید و نه در گیشه میداند، سینمایی که مخاطب برایش چندان اهمیت ندارد و دنبال این است که از محل پول سرمایهگذارانی که برایشان بازگشت سرمایه مهم نیست، پولی به جیب بزند. در این سینما مردمی که به هنر هفتم علاقه دارند، از دیدن فیلمهای خارجی در سینمای خود محرومند و جای فیلمهای مملکت خود را در بازار فیلمهای جهان همواره خالی میبینند و تنها دلخوشی آنان جایزههایی است که گرفتهایم. در این میان تولید مشترک دیگر یک امر بهمراتب دورتر و غیر قابل تصور است. ایران با هزاران شهر و روستا و مناظر بسیار دیدنی و جذاب جایی بکر برای فیلمسازان دنیاست و شواهد نشان میدهد که در صورت امکان و بدون شک آنان حاضر به سرمایهگذاری برای تولید فیلم در ایران هستند اما... ما نیز با صدها وجه مشترک با کشورهای اطراف در زمینههای فرهنگی، دینی، جغرافیایی، تاریخی و... بهسختی وارد عرصه تولید مشترک شدهایم، موارد معدودی چون بازمانده، بهوقت شام، جنگ 33روزه و... که بیشتر در زمینههای استراتژیک هستند، این بسته کوچک را شامل شدهاند، البته در سالهای اخیر تولیدات کمدی با شرق آسیا و جنوب آمریکا داشتیم یا در انیمیشن پسر دلفینی در همکاری با روسیه انجام شده است اما بدون شک این تعداد از کار بسیار کمتر از آن چیزی است که میتواند باشد. جان کلام آنکه این مسیر شدنی است اما گویا بیرغبتی و نوعی کسالت از درون سینمای ایران باعث شده است که سینمای ما به این سمت خیز برندارد. عدم این تحرک باعث شده است سینمای ما خسته و افسرده باشد و تحول و تغییر در آن بهسختی رخ دهد، باورمان این است که حرکت برای همکاری و تعامل با دنیا در سینما میتواند این پیکر فرسوده و خسته را فروبریزد و حال خوبی را به سینما وارد کند، تنها همت و اراده نهتنها مسئولان بلکه هنرمندان را باید بههمراه داشته باشد. باور اشتباه و غلط اکران فیلم خارجی مساوی است با ضرر به تولید ملی، بیشتر از آنکه نگرانی فیلمساز و تهیهکننده را برای سرمایه ملی نشان دهد، نشانه ترس آنان است از عدم استقبال مردم از فیلمهایشان در قیاس با فیلم خارجی، چاره که روشن است، مانند آنها جذاب بسازید تا مردم فیلمهای شما را هم تماشا کنند. محمدباقر صنیعیمنش
|