امروز ایران و جهان با چالشهای اقلیمی همچون فرسایش خاک، بیابانزایی، ریزگرد، فرونشست زمین، سیل و غیره روبروست و نتیجه همه اینها کمتوجهی به جنگلکاری و پوشش گیاهی بوده، دنیا به این نتیجه رسیده که برای برونرفت از وضعیت موجود زیستمحیطی باید به درختکاری و گسترش فضای سبز و پوشش گیاهی روی آورد زیرا پوشش گیاهی همچون پوست برای بدن است که اگر تقویت شود جلوی نفوذ عوامل شیمیایی بیش از حد به زمین را گرفته و آن را در مقابل آسیبهای مکانیکی مثل حرارت و تابش خورشید محافظت میکند. به دیگر سخن مراتع با مساحتی 55 درصد مساحت کل ایران، در تأمین تولیدات دامی، امنیت غذایی، حفاظت از اکوسیستمهای طبیعی، اشتغالزایی، افزایش درآمد روستاییان و عشایر، تقویت سفرههای آب زیرزمینی، جلوگیری از مخاطرات طبیعی نقش بسزایی را ایفا میکند تا جایی که از آن بهعنوان عامل کلیدی توسعه پایدار کشورها یاد شود. با این وجود شواهد نشان میدهد پوشش مراتع طی سالهای گذشته تاکنون با روند تخریبی فزایندهای مواجه شده که این امر صدمات جبرانناپذیری را برای جوامع انسانی بههمراه دارد. بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا در این باره گفتوگویی را با دبیر سابق مجمع کنوانسیون تنوع زیستی کشور ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید: هادی کیادلیری با بیان اینکه اگر بخواهیم درباره حفاظت از گونههای گیاهی که وظیفه دستگاهها و سازمانهای متولی است صحبت کنیم باید بگویم این امر در قانون در اولویت وظایف تعریفشده قرار دارد، گفت: در قانون حفاظت، احیا و سپس توسعه پوشش گیاهی مطرح شده است. وی با بیان اینکه در وهله نخست میبایست تعریف درستی از مرحله حفظ و احیای پوشش گیاهی ارائه کنیم، اظهار کرد: برخلاف عرصههای غیر طبیعی و دستکاشت وقتی واژه حفاظت را بهکار میبریم اینگونه نیست که ما دست به تخریب بزنیم تا بتوانیم از آنها حفاظت کنیم. دانشآموخته جنگلداری با ابراز اینکه در جنگل و مراتع طبیعی حفاظت از پوشش گیاهی به معنای جلوگیری از صدمات بالقوهای است که شاید بهصورت بالفعل درآمده و آسیبزا باشند، تصریح کرد: این امر از آن جهت برای حفاظت از پوشش گیاهی اهمیت دارد که اگر این صدمات بهصورت بالفعل درآیند بهدلیل محدودیت زیستمحیطی امکان مقابله با آنها دشوار است. کیادلیری با تصریح اینکه اگر در بیشتر مواقع در موضوعات حفاظتی از این اکوسیستمها هم با شکست مواجه میشویم به همین موضوع بازمیگردد، افزود: در حوزه پوششگیاهی و حفاظت از آن، ما وقتی به فکر حفاظت میافتیم که برای محیط و فضای محیط زیستی مسئله و مشکلی ایجاد شود، این امر معنای حفاظت را نمیدهد درست مثل زمانی که شما یک خودرو نو دارید و تاکنون به آن آسیبی وارد نشده و از آن حفاظت کنید. در نظر بگیرید با کسی تصادف کرده و خودروی مذکور خراب شود بنابراین در این مرحله دیگر بردن خودرو به تعمیرگاه معنای حفاظت نمیدهد بلکه بهدنبال تعمیر و سالمسازی آن هستیم. وی افزود: در منابع طبیعی و موضوع حفاظت از آن نیز شرایط به همین منوال است یعنی ما با دو وجه مواجهیم نخست اینکه با حفاظت نگذاریم این صدمات بالقوه به بالفعل درآیند و بعد در بعد سالمسازی مناطقی که دچار آسیب شدهاند ورود کنیم که برای شفافتر شدن موضوع میتوان به وضعیت جنگلها هیرکانی و زاگرس اشاره کرد. این دانشآموخته دکتری جنگلداری با بیان اینکه در حال حاضر در جنگلهای هیرکانی بیشتر موضوع حفاظت معنا پیدا میکند چراکه وضعیت این جنگلها نسبت به جنگلهای زاگرس بهتر است، اذعان کرد: در زاگرس بنا به شدت آسیبهای واردشده حفاظت معنا پیدا نمیکند بلکه طرح و برنامهریزیها باید به سمت سالمسازی و احیا بروند. کیادلیری با اشاره به اینکه با این تفاسیر باید نوع برخورد ما با این دو جنگل متفاوت باشد اظهار کرد: در دنیا برای این امر در گام نخست نسبت به طبقهبندی عوامل صدمهزننده از عوامل طبیعی گرفته تا انسانی اقدام میشود. وی با بیان اینکه در این مرحله با احصا و طبقهبندی عوامل آسیبزا همچون آتشسوزی، آفات و بیماریها، دام مازاد و تغییر کاربریها نیز مورد توجه قرار میگیرد، اذعان کرد: بخشی از این عوامل بازگشت به قوانین دارد یعنی قوانین باید گونهای طراحی شوند که اجازه تخریب و آسیب به این پوشش گیاهی و اکوسیستم را ندهد اما متأسفانه ما در کشور با قوانینی در حوزه امنیت غذایی مواجهیم که خود در راستای واگذاری اراضی طبیعی گام برمیدارد، مثلاً قوانین مرتبط با حوزه واگذاری معادن و واگذاری اراضی شیبدار برای کشت که در آن بیبرنامگی برای حفاظت از اکوسیستم طبیعی موج میزند. این استاد دانشگاه با بیان اینکه بخش بعدی به مباحث فنی و تکنیکال بازمیگردد، تصریح کرد: این امر با توجه به نوع آسیبهای بالقوه و بالفعلشده در بخشهای مختلف حرفی مجزا برای گفتن دارد مثلاً در خصوص آتشسوزی، مانیتورینگهایی که در سراسر دنیا بهکار گرفته میشود در حال بهروز شدن هستند، یا در خصوص آفات و بیماریها موضوع پیشبینی و پیشآگاهیها بهعنوان فنون خاص خود مطرح است. کیادلیری با بیان اینکه سیستم باید به سمتی برود که در بدو امر نسبت به آسیبهای بالقوه پیشآگاهی لازم را بهدست آوریم اظهار کرد: با به دست آوردن پیشآگاهی این قابلیت را خواهیم یافت که بتوانیم وضعیت را پیشبینی کرده و در نهایت از بروز آسیب پیشگیری کنیم. وی با بیان اینکه با پیشآگاهی حتی در صورت عدم توان در پیشگیری حداقل سیستم کنترلکننده برای هریک از عوامل آسیبزا شناسایی میشود و در آینده در جلوگیری از بروز آسیب بیشتر مؤثر خواهد بود، تشریح کرد: از طرفی این عوامل آسیبزا به دو دسته تقسیم میشوند عواملی که در کوتاهمدت امکان کنترل آنها وجود ندارد پس برای مقابله با آنها نیازمند برنامهریزی بلندمدت هستیم و عوامل آسیبزا که کنترل آنها با برنامهریزی کوتاهمدت نیز محقق میشود. این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که چگونه نسبت به احیا و تقویت گونههای گیاهی باید اقدام شود؟ تشریح کرد: اصولاً احیا در نقاطی صورت میگیرد که اکوسیستم بهنوعی تخریب شده که با مطالعه دقیق باید در این نقاط گونههای مناسب به لحاظ اکولوژیکی کاشته شود. کیادلیری عنوان کرد: در مرحله سوم در راستای تقویت نیز موضوع توسعه جنگل و پوشش گیاهی مطرح میشود که خود امری تخصصی است. وی با تأکید بر تخصصی بودن احیا و پس از آن تقویت پوشش گیاهی در منابع طبیعی و محیط زیست، گفت: حتی در خصوص کاشت یک درخت باید از نحوه انتخاب آن تا نحوه کاشت و داشت بهصورت تخصصی مورد توجه قرار گیرد تا بتوان گفت عملکرد ما مثمر ثمر واقع خواهد شد. این استاد دانشگاه عنوان کرد: همه این عوامل در حفظ نگهداری و تقویت پوشش گیاهی در جوامع توسعهیافته مورد توجه قرار میگیرد اما در ایران بنا به محدودیتها هم در منابع و هم زیرساختها از این چرخه عقب هستیم. کیادلیری اظهار کرد: اگر بخواهیم وضعیت مدیریت جنگلها و پوشش گیاهی مراتع را به دو دوره سنتی و مدرن در ایران تقسیم کنیم باید بگویم تا سال 1340 یک مدیریت سنتی و عرفی بر این محیطها حاکم بود و مردم بر حسب نیازهای معیشتی خود نسبت به برداشت از عرصهها آن هم بهصورت غیر علمی اقدام میکردند اما از آن سال به بعد با ملی شدن جنگلها و تصویب قوانین مرتبط و ایجاد دستگاهها و سازمانهای مرتبط با آن، کار مدیریت بهصورت علمی در ایران آغاز شد. وی در ادامه تصریح کرد: با بروز برخی اتفاقات شدت و سرعت تخریب محیط زیست، مراتع و پوشش گیاهی نسبت به گذشته بیشتر شد زیرا همزمان با این قانونگذاریها رشد جمعیت به مراتب بیشتر و نیازها افزایش یافت که متعاقب آن استانداردهای زندگی مردم نیز دچار تحول شد و مردم برای سایر نیازهایشان به جز نیازهای معیشت نیز به جنگلها و مراتع وابسته شدند. وی ادامه داد: در واقع در گذشته توسعهنیافتگی مشکلساز بود اما در حال حاضر توسعهیافتگی بیقاعده مشکلساز شده است. این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه عواملی همچون، وابستگی بالای معیشتی خانوارها به دامداری و بهرهبرداری از مراتع، نبود تنوع در راهبردهای معیشت خانوارها، حضور اندک بهرهبرداران در تصمیمات مربوط به مراتع و عدم توجه برنامهریزان به این موارد در تهیه و اجرای طرحهای حفاظت، منجر به ناکارآمدی مدیریت علمی طی چند دهه گذشته شده است اذعان کرد: این طرحها زمانی میتوانند مؤثر واقع شوند که تجدید نظری در آنها صورت گیرد.
|