موسیقی اصیل و سنتی ایرانی سالها است که کمی تا قسمتی به حاشیه رفته و متن را به دیگر انواع خود واگذار کرده است، هرچند بخش زیادی از این واگذاری به ذائقه مخاطب و تجاری شدن بسیاری از ساختارها ازجمله موسیقی، مربوط است. به دیگر سخن تا چند دهه پیش موسیقی اصیل و ایرانی در زندگی مردم نقشی پُررنگ داشت، اما اکنون جایگاه خود را از دست داده؛ بهطوری که فاصله آنچه اینروزها بهعنوان موسیقی اصیل میشنویم با آنچه در قدیم وجود داشت، از زمین تا آسمان است. بهگونهای که گاهی بهتر میبینیم که وسط پخش یک موسیقی آن را خاموشکرده و حتی اجازه ندهیم فرزندانمان به آن گوش فرا دهند و این درحالی است که اساتید نامداری بهویژه در همدان در این حوزه فعالیت دارند. بر این اساس بر آن شدیم تا گفتوگویی را با علی آقامحمدی، استاد موسیقی سنتی و درعینحال رئیس انجمن موسیقی استان همدان ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید: استاد موسیقی سنتی با بیان اینکه متولد سال 1359 در همدان است، گفت: فعالیت در عرصه موسیقی را از حدود سال 1374 آغاز کردم و طی نزدیک به 28 سال گذشته در عرصه موسیقی سنتی یعنی نوازندگی تار و سهتار، فعالیت داشته و دارم. علی آقامحمدی با تأکید بر اینکه ساز تخصصی من سهتار است، اظهار کرد: سالها پیش کارم را نزد استاد مرادیان، از نوازندگان صاحبنام موسیقی سنتی در همدان آغاز کردم. وی ادامه داد: پس از دوسال با راهنمایی استاد مرادیان برای تکمیل آموزش از کلاس استاد تهرانی بهره بردم. آقامحمدی با اشاره به اینکه افتخار 20 سال شاگردی استاد کیوان ساکت را در رزومه کاری خود دارم، تشریح کرد: از این استاد بزرگوار نوازندگی تار و سهتار را آموختم؛ البته نوازندگی تار را پیشتر آموخته بودم و تنها برای رفع اشکال از محضر این استاد بزرگوار بهره بردم. این استاد موسیقی با بیان اینکه برای تئوری هارمونی نیز از محضر دکتر فرید عمران استفاده کردم، تشریح کرد: در حوزه تلفیق شعر و موسیقی نیز افتخار آن را داشتم که از راهنمایی و آموزش استاد حسین دهلوی برای مدتی بهرهمند شوم. وی با تأکید بر اینکه جواب آوات را نیز نزد استاد احمد ابراهیم به مدت چهار ماه آموختم، ابراز کرد: اگر بخواهم چگونگی ورود خود به عرصه موسیقی را بیان کنم، باید بگویم اگر هنر در وجود آدمی باشد، یقیناً در هر عرصهای که آن را دنبال کند، موفق خواهد بود؛ بنابراین لازم است بدانید که من کارم را در عرصه هنر با نقاشی و کاریکاتور اغاز کردم. آقامحمدی افزود: در خاطرم هست که سالها پیش یعنی اوایل دهه 70 کنسرت موسیقی بیکلامی در تالار فجر درحال برگزاری بود و من در آن شرکت کردم، برایم جذاب بود که موزیسینها میتوانند هنر خود را روی سِن به نمایش بگذارند؛ بنابراین بعد از مدتی این خصوصیت که آدمی دوست دارد هنر خود را به منصه ظهور برساند، مرا ترغیب کرد که بهصورت جدیتر در عرصه هنر ورود کنم و بر آن شدم برای اینکه بتوانم هنرم را به بهترین شکل عرضه کنم، وارد موسیقی شوم. وی با اشاره به اینکه موسیقی تنها زبان مشترک مردم دنیا است که نیازی به ترجمه ندارد، خاطرنشان کرد: تمایز این هنر با سایر هنرها را نیز میتوان به همین خصلت نسبت داد. این موسیقیدان همدانی با اشاره به اینکه موزیسینها بهنوعی سفیران فرهنگی هر کشور هستند و هنر آنها بهعنوان غذای روح آدمی مورد استقبال قرار میگیرد، ابراز کرد: ازنظر من کسی در این دنیا وجود ندارد که بتواند بدون موسیقی زندگی کند. آقامحمدی با بیان اینکه هیچگاه از خاطرم نمیرود که کارم را در عرصه موسیقی با گوش کردن به یک قطعه موسیقی بیکلام با هنرمندی استاد پایور و استاد حسین تهرانی آغاز کردم، تأکید کرد: بعدها کارم را در ساز سهتار، تار، آهنگسازی و تشکیل ارکستر و حضور در اجراهای داخل و خارج کشور و نیز حضور در جشنوارههای استانی، ملی و بینالمللی دنبال کردم. این استاد موسیقی با اشاره به حال حاضر فضای آموزش موسیقی سنتی، گفت: حوزه آموزش شرایط خوبی ندارد، بسیاری از مدرسین موسیقی از کیفیت بالای آموزشی برخوردار نیستند و مناسبات پشت پرده نیز در امر آموزش از توانایی تدریس مربیان بیشتر میشود؛ به دیگر سخن امروز در کشور با وجود ایجاد فرصتهای بیشتر برای هنرجویان با توجه به گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی جهت دسترسی به اساتید، متأسفانه هنرمندان جوان آن ذوق و حوصلهای که ما برای آموختن بیشتر داشتیم را ندارند. این هنرمند همدانی افزود: به خاطر دارم بنده برای بهرهمندی از یک ساعت کلاس درس اساتید تهرانی (بنا به معدود بودن اساتید و درعینحال عدم شناخت آنها) رنج چندینساعت سفر با اتوبوسهای بنز از همدان را به جان میخریدم. اما امروز هنرجویان موسیقی آن حوصله و ذوق را ندارند؛ بهطوری که همواره با مراجعه به آموزشگاهها نخستین سؤالی که میپرسند این است که ما چه زمانی میتوانیم ساز مورد نظر خود را بنوازیم و یا به دیگر سخن باید در چند جلسه آموزشی شرکت کنیم؟ این درحالی است که موسیقی و آموختن آن بینهایت است و ما هیچگاه از اساتیدمان چنین سؤالاتی را نمیپرسیدیم. وی با اشاره به اینکه در همدان در جشنوارههای استانی، ملی و بینالمللی فراوانی طی این سالها چه در قالب ارکستر و گروهنوازی و چه در قالب تکنوازی شرکت کرده و در آنها حائز رتبههای برتر بیشمار شدهام، تأکید کرد: نکته مهم دیگر در حوزه آموزش به موضوع مدرسان و مربیان بازمیگردد؛ بهطوری که متأسفانه برخی از مدرسین دارای صلاحیت لازم برای تدریس نیستند. این استاد موسیقی با تأکید بر اینکه فرآیند گرفتن گواهی درحال حاضر به دو طریق است، ابراز کرد: درحال حاضر برخی افراد تنها با پنج سال سابقه فعالیت در موسیقی، موفق به کسب مدرک مربیگری از وزارت ارشاد شدهاند؛ اما در مقابل افرادی با سابقه چندینساله تنها به این خاطر که از سبک فلان ممتحن تبعیت نمیکنند، مدرک نمیگیرند. وی خاطرنشان کرد: بغرنجتر اینکه برخی از این افراد حتی از فرآیند مذکور نیز پیگیر دریافت کارت مربیگیری و تدریس نشدهاند، بلکه از طریق سازمان فنی و حرفهای زیرمجموعه وزارت کار اقدام و مدرک لازم را دریافت کردهاند و درحال حاضر به دایر کردن آموزشگاه موسیقی پرداختهاند. سرپرست گروه فارابی با اشاره به چگونگی شکلگیری ارکستر فارابی، ابراز کرد: همدان ارکستر نداشت، سال 1385 تصمیم گرفتم گروهی را در قالب ارکستر مجلسی تشکیل دهم و در این گروه تلاش کردیم آرامآرام به استانداردهای جهانی ارکستر نزدیک شویم. آقامحمدی با بیان اینکه بیش از 18 سال سابقه تدریس دارد، اذعان کرد: خوشبختانه از طریق انجمن به دنبال برگزاری یک جشنواره ملی بهنام جشنواره ملی پور سینا در همدان هستیم که مقدمات آن فراهم شده و انشاالله مردادماه در همدان برگزار خواهد شد. معالوصف؛ با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد موسیقی سنتی نیز همچون دیگر بخشهای هنری با وجود لطافت مورد نیاز در عرصه آموزش، گرفتار فرآیند آموزشی خشک سازمان فنی و حرفهای شده که این مهم خود خطر بالقوهای برای این هنر به حساب میآید. زیرا در این صورت هرکس با گذراندن چندماه دوره آموزشی، خود را مدرس قلمداد کرده و اقدام به دایر کردن آموزشگاه خواهد کرد و این یعنی افول فرهنگ در چنگال خشن فضای اقتصادی!
|