حسین کاظمیان گفت: شورآفرین در سال 83 تأسیس شد و ما در ابتدا کار به شکل تمام و کمال با کتابهای تاریخی تألیفی کار خود را آغاز کردیم. سوال پیش میآید که چرا تآلیف از سمت ناشران مورد استقبال قرار نمیگیرد؟ جواب این سوال واضح است؛ زیرا مراحل تولید و تحقیق آن بسیار هزینهبر است و با در نظر گرفتن شرایط فعلی صنعت نشر، ناشر توان انجام این کار و تقبل هزینهها را ندارد، پس رفته رفته به سمت ترجمه سوق پیدا میکند. ترجمه زود بازده است، پیش تولید آن زمان کمتری میبرد، هزینه کمتری برمیدارد. وی افزود: در بخش دیگر این قضیه مشکل اصلی با مخاطب است، در این سالها چون سازمانها و شرکتهایی که امکان اسپانسرینگ و تامین هزینه را داشتند کنار رفتند، کتاب خوب تألیفی قابل اعتبار و استناد منتشر نشد. هر چه جلوتر رفتیم مخاطب با کتابهای ضعیف و ضعیفتر روبرو میشد، پس کمکم از کتابهای ایرانی دست کشید و به سمت کتابهای خارجی رفت و به کتاب تألیفی بیاعتماد شد. کاظمیان بیان کرد: در سالهای پیش از انقلاب، رمانی از احمد محمود به اسم یک نویسنده عراقی منتشر شد که نشاندهنده این موضوع است و از همان موقع ما مشکلاتی در این موضوع داشتیم. پیشنهاد من این است، مؤسساتی که امکانات اسپانسرینگ دارند با ناشران خصوصی همراه شوند، پیش تولید را مؤسسات و تولید را ناشران بر عهده بگیرند. حتی نسبت به ناشران دولتی نیز بیاعتمادی مطرح است، بعضا استادی به وسیله ناشر دولتی کتابی چاپ کرده که حتی در خود دانشگاهها هم نمیتوان آن را تدریس کرد. وی تصریح کرد: در تمامی حوزهها همچون هنر و ادبیات با افزایش کتاب ترجمه و کمبود تألیف دچار خودباختگی فرهنگی شدهایم و هویت هنری خود را از دست دادهایم. ژاپن با جمعیت و وسعت جغرافیایی بسیار محدود در این مدت سه نوبل ادبی برنده شده است. به نظر من بزرگترین مشکل، کثرت ناشران است، در کشور ناشران دولتی و دانشگاهی، بسیار زیاد داریم ولی باید ناشران خصوصی تقویت شوند. این سوال بیپاسخ است که اساسا چرا هر واحد دانشگاه یک انتشارات دارد؟ دستاورد این اتفاق کتابهای بیکیفیت و کمتیراژ است. اگر کار تألیفی خوب به چاپ برسد، قطعا استاد دانشگاه از آن حمایت میکند. مدیر انتشارات سانی گفت: ما زمانی عبدالحسین زرینکوب داشتیم، در حال حاضر هم شفیعی کدکنی داریم، این افراد کم نیستند. اما بعضی اساتید دانشگاه میخواهند برای خود بنگاه اقتصادی ایجاد کنند. حسین کاظمیان بیان کرد: ما در موضوع تألیف کتاب همیشه از جامعه گله میکنیم در صورتی که مردم محتوای خوبی دریافت نمیکنند. باعث تأسف است که پرفروشترین فیلم سینمای ایران «فسیل» است. نمیگویم که مردم شاد نباشند ولی هجو پسند نباشند. ما امروزه در حال تولید آثاری هستیم که قبل انقلاب به عنوان «فیلم فارسی» شناخته میشد. ما نمیتوانیم از مردم گله کنیم وقتی خودمان سلیقه آنها را عوض کردهایم. بزرگترین و موفقترین فرهنگ ایران، «فرهنگ سخن» است که توسط یک ناشر خصوصی منتشر شده و باز هم این سؤال را به میان میآورد که ناشر دانشگاهی و دولتی ما چه دستاوردی برای ما داشته است.
|