ایران در کمربند خشک و نیمهخشک قرار دارد و در سالیان اخیر نیز درگیر خشکسالی و کمبارشی بوده است و نسبت به وسعتی که دارد میزان جنگلها و فضای سبز آن بسیار کم است این درحالی است که بسیاری از آنها نیز تخریب شدهاند. با گسترش خشکسالی و کاهش منابع آبی زیرزمینی برخی از دشتها بهعنوان مناطق ممنوعه برای بهرهبرداری از منابع آبی معین شدهاند چراکه بهرهبرداری بیش از حد از منابع آبی موجب فرونشست زمین میشود و تبعات بسیار زیادی دارد اما در این میان با وجود ممنوعیتها و محدودیتهای اعمال شده، مسئله انتقال آب از دشت رامیان مطرح شده که به علت بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب، آبخوانهایش در معرض خطر نابودی است و به عنوان دشت ممنوعه شناخته شده، همچون سایر طرحهای انتقال آب، واکنشهای مختلفی را به دنبال داشته است. دکتر وحید جعفریان درباره نقش و نحوه مدیریت منابع آب در تشدید فرایند فرسایش بادی و توفانهای ماسهای و گرد و غبار و با تاکید بر ضرورت تدوین و اجرای الگوهای جامعنگر و یکپارچه مدیریت سرزمین اظهار کرد: در حال حاضر گردش اطلاعات بین بخشی و ساختارهای انسجامبخشی و هماهنگی بین دست اندرکاران متعدد مدیریت پایدار سرزمین چندان کارآمد نبوده و پیامد این امر میتواند به تخریب سرزمین در آسیبپذیرترین زیست بومها از جمله مناطق بیابانی منجر شود. وی با اشاره به بهرهبرداری بیش از ظرفیت منابع آب زیرزمینی و تاثیر آن درتخریب جنگلهای بیابانی کشور گفت: در شرایط اقلیمی فعلی ایران بعید میدانم دیگر دشتی داشته باشیم که جزو مناطق ممنوعه نباشد. دشتهای مناطق بیابانی دشتهایی هستند که مدتهاست با افت شدید منابع آبی زیرزمینی مواجه شدهاند. در مطالعات موردی مشاهده شده است که در طول یک دهه سطح ایستایی آبهای زیرزمینی از میزانی که سالهای گذشته داشت حداقل 10 متر کاهش یافته است. این میزان به مراتب خارج از توان سازگاری پوشش گیاهی وابسته به آبهای زیرزمینی در رخسارههای مناطق بیابانی است. بهطور مثال درختان عظیم کهور ایرانی در منطقه شهر ریگان در شهرستان نرماشیر و در استان کرمان که چندین قرن قدمت داشتهاند تنها طی یک دهه به دلیل ناتوانی در تطبیق خود با تغییرات سریع منابع آب تقریباً به طور کامل نابود شدهاند. این مسئول افزود: افت قابل توجه سطح ایستایی آبهای زیر زمینی و عدم تامین نیاز آبی دشتهای سیلابی واقع در حاشیه مناطق کویری و بیابانی بهعنوان یک عامل ریشهای، بسیاری از رویشگاههای طبیعی و دست کاشت مناطق بیابانی را تهدید کرده و زمینههای آسیب پذیری این عرصهها در مواجهه با سایر عوامل نظیر طغیان آفات و امراض تشدید میشود. جعفریان بهرهبرداری نامتوازن از آبهای زیرزمینی، پایین بودن بهرهوری آب و فقدان برنامه توسعه محلی مبتنی بر آمایش سرزمین را ازجمله علل اصلی این مسئله برشمرد. وی تأکید کرد: این مسائل نشاندهنده جدی بودن مسئله افت آبهای زیرزمینی و عدم تامین حقآبههای اکولوژیک دشتهای سیلابی است و اگر به ریشه و علت این اتفاقها بهدرستی توجه نشود، اقدامات جبرانی و احیای آنها نمیتواند پایدار باشد. وی در پایان درباره راههای مقابله با بیابانزایی تصریح کرد: فعالسازی کارگروه ملی مقابله با بیابانزایی بهعنوان یک ساختار قانونی بین بخشی و بهره گیری از ظرفیتهای قابل توجه عملی و مشارکت دادن واقعی جوامع محلی در فرایند طرحهای اقتصادی جایگزین اقدامات تخریبکننده همچنین تدوین برنامههای پشتیبان مدیریت پایدار سرزمین از جمله ظرفیتسازی، ارتقای آگاهی و زمینهسازی و تسهیل سرمایهگذاری بخش خصوصی در برنامه هفتم توسعه میتواند روند مقابله با بیابانزایی و تخریب سرزمین را متوقف کند.
|