کد خبر : 70213
تاریخ : 1402/3/24
گروه خبری : فرهنگی

شبکه خارجی تلویزیون و کنشگری در فضای تغییر کریدورهای قدرت در جهان

افول هژمونی و قدرت جهانی آمریکا، یکی از موضوعات و مسائلی است که در سال‌های اخیر، توجه ویژه‌ای را از سوی نهادهای تحقیقاتی و اندیشکده‌ای چه در شرق و چه غرب عالم به خود معطوف کرده است.
در این راستا، ناظران و تحلیلگران زیادی با اشاره به متغیرهای اصلی قدرت در جهان که ریشه در حوزه‌های اقتصادی، فناوری، نظامی، فرهنگی و غیره دارند، این‌طور می‌گویند که روندهای جاری در عرصه بین‌المللی حاکی از این هستند که تا اواخر دهه حاضر و به‌صورت عینی‌تر تا سال 2050 میلادی، دیگر نمی‌توان از هژمونی و قدرت آمریکا و به طور کلی جهان غرب سخن گفت و تا آن زمان، شاهد جهانی چندقطبی خواهیم بود که در قالب آن، قدرت‌های نوظهوری نظیر چین، روسیه، آفریقای جنوبی، هند و همچنین قدرت‌های منطقه‌ای همچون ایران، از فضای کنشگری قابل توجهی برخوردار خواهند بود.
البته که نتیجه منطقی این تحلیل و تفسیرها نیز این است که آمریکا دیگر اهرم‌های سنتی قدرت خود که قدرت نظامی و یا هژمونی دُلارند را همچون گذشته در اختیار نخواهد داشت و بایستی خود را با واقعیت‌هایی که چندان برای آن خوشایند نیستند، آماده کند.
با این همه، شاید یکی از محوری‌ترین مسائلی که اغلب نهادهای تحقیقاتی و اندیشکده‌ای در اقصی‌نقاط جهان توجه ویژه‌ای را به آن معطوف کرده و می‌کنند این باشد که طیف گسترده کشورهای در حال توسعه، از قطب‌های سنتی قدرت در نظام بین‌المللیِ غرب محور کنونی فاصله می‌گیرند و پیوندهای خود را با باشگاه قدرت‌های نوظهور جهان که البته رقیب و یا مخالفان نظم بین‌المللیِ غربی هستند، بیش از پیش تحکیم و تقویت می‌کنند.
مسئله‌ای که البته نمودهای عینی خود را در شرایط کنونی در قالب اقبال قابل توجه ملت‌های منطقه آمریکای لاتین یا آفریقا به سیاستمدران و احزاب مخالف با آمریکا و کشورهای اروپایی، به‌وضوح نشان می‌دهد و همین موضوع نگرانی‌های جدّی را در راهروهای قدرتِ کشورهای غربی ایجاد کرده است.
حال در این فضا، اینطور به‌نظر می‌رسد که قدرت‌های نوظهوری نظیر ایران که اتفاقاً گفتمان سیاسی آن‌ها در عرصه بین‌الملل حامل پیام‌های مهم و معناداری نیز برای ملل آزادی‌خواه جهان است هم از ظرفیت‌های قابل توجهی جهت توسعه روابط با طیف گسترده کشورهای در حال توسعه برخوردار باشند.
از این رو، باید توجه داشته باشیم که استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای و فرهنگی در نوع خود از جایگاهی مهم و قابل توجه جهت تسهیل مراودات و روابط کشوری نظیر ایران با کشورهای در حال توسعه در فضایی که کریدورهای قدرت جهان در حال تغییر است، برخوردار است.
از این منظر، رسانه‌های برون‌مرزی کشورمان نظیر «هوسا تی وی» که جامعه هدفِ کشورهای آفریقایی را در دستورکار دارد، از اهمیت قابل ملاحظه‌ای برخوردار هستند. به طور خاص شبکه هوسا تی وی از سه منظر می‌تواند به توسعه قدرت نرم و نفوذ ایران در میان ملل آفریقایی کمک کنتد.
اولاً، هوسا تی وی با نشان دان توانمندی‌ها و پیشرفت‌های قابل ملاحظه ایران در حوزه‌های مختلف حکمرانی می‌تواند ایران را به‌مثابه یک الگوی موفق از کشوری که توانسته خود را از یوغِ امپریالیسم غرب نجات دهد و در عین حال، به پیشرفت نیز برسد معرفی کند. مسئله‌ای که حداقل برای کشورهای در حال توسعه آفریقایی، حامل معانی قابل توجهی است و می‌تواند جذابیت‌های زیادی را برای آن‌ها جهت توسعه روابط با ایران ایجاد کند.
البته که این نوعِ کنشگری هوسا تی وی می‌تواند برخوردی مؤثر در مقابله با جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای گسترده جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای غربی و متحدان منطقه‌ای آن‌ها علیه کشورمان در قاره آفریقا و تلاش‌های آن‌ها جهت برجسته‌سازی تصویری سیاه از کشورمان نیز باشد.
ثانیاً، شبکه هوسا تی وی با افشاگری و تولید برنامه‌های آگاهی‌بخش در مورد دستورکارهای پنهان جهان غرب و متحدان آن‌ها در قبال کشورهای آفریقایی می‌تواند زمینه را جهت تخریب و تضعیف سازوکارهای استعمارگرانه و فریبکارانه قدرت‌های غربی در جهان غرب که هنوز به شیوه‌ای پنهان به بهره‌کشی غرب از کشورهای آفریقایی دامن می‌زنند، فراهم کند و از این طریق روند تضعیف نظم جهانیِ غرب محور را بیش از پیش تسهیل کند. مسئله‌ای که در نوع خود می‌تواند زمینه‌های لازم جهت استقرار یک نظم عادلانه‌تر بین‌المللی را نیز فراهم سازد.
ثالثاً، هوسا تی وی با تولید برنامه‌های تحلیلی و عمیق می‌تواند گزاره‌هایی که گفتمان‌های غربی سعی دارند به صورت اصولی مسلم به خوردِ کشورهای آفریقایی بدهند را مورد واکاوی قرار داده و حتی زیر سؤال ببرد. به طور خاص در این زمینه جهان غرب باید پاسخگو باشد که چرا دهه‌ها استعمار و حضور فعال آن در آفریقا، به دستاوردهای ملموس و قابل تأملی برای ملل آفریقایی ختم نشده و نتوانسته رشد و توسعه‌ای که غرب همواره ادعا کرده را برایب آفریقایی‌ها به ارمغان بیاورد؟
آیا همین که مدل توسعه غربی و اساسا نگاه غربی‌ها به قاره آفریقا سال‌هاست که هیچ دستاورد مؤثری را برای ملل آفریقایی به همراه نداشته و حتی هنوز هم سیاستمداران غربی نظیر دونالد ترامپ نگاهی تحقیرآمیز و بعضاً توأم با توهین را در رابطه با کشورهای آفریقایی نمایندگی می‌کنند بدان معنا نیست که غرب به آفریقا جز یک نگاه بالادستی ندارد و صرفاً آن را ابزار پیشبرد منافع و برنامه‌های کلان خود می‌بیند؟ در این چارچوب، جهان غرب به طور خاص باید پاسخ دهد که برای آفریقا چه کرده که اکنون وجود و حضورِ کنشگران و بازیگرانی نظیر ایران یا چین در قاره آفریقا را خطری برای ملل آفریقایی معرفی می‌کند؟
البته که کنش رسانه‌ای شبکه‌ای نظیر هوسا تی وی در این رابطه سبب شده تا دغدغه‌هایی جدّی در غرب در این رابطه ایجاد شود و انتظار می‌رود که ادامه راه شاهد برخوردهای قهری و غیرقانونی از سوی امپریالیسم رسانه‌ای و تبلیغاتی غرب با رسانه‌هایی نظیر هوسا تی وی باشیم. کما اینکه همین حالا نیز در این زمینه فعالیت‌های زیادی انجام گرفته و می‌گیرد.

  لینک
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/70213