این روزها فضای سینمای کشور محل بحث و جدلهایی مختلفی شده است که در دراز مدت میتواند به رشد سینما کمک کند. برخی از منتقدان فضای حاکم بر اکرانها، گیشه و فروش سینماها را نقد میکنند و با انتقاد از سطحینگری و کیفت نازل برخی از آثار کمدی پر فروش میگویند: نباید چندان به فروش این نوع از فیلمها دلخوش کرد. از سوی دیگر برخی از کارشناسان بازگشت مخاطبان به سالنهای سینما را مثبت میدانند و در این بین سهم اصلی را به همین فیلمهای کمی میدهند. در واقع این فیلمها با تمام کیفت نازل و ساختارهای پیش پا افتاده توانستهاند مخاطبان را با سینماها آشتی دهند. با این همه محمد تقی فهیم منتقد شناخته شده سینمای کشور نگاه تازهای به موضوع دارد. فهیم میگوید، آثار کمدی و طنز مورد نظر منتقدان، سهم چندانی در اکرانها ندارند و در طول سال تعدادشان به تعداد انگشتهای یک دست نمیرسد، از نظر فهیم یکی از موضوعات اصلی سینمای کشور فیلمهایی است که با بودجههای دولتی ساخته میشوند. به طور مثال بنیاد فارابی در ساخت حدود ده فیلم از آثار جشنواره سال گذشته فیلم فجر، مشارکت داشته است. فیلمهایی که یا هیچ گاه به اکران نرسیدند یا سر از تلویزیون درآوردند. از نظر فهیم میدان اصلی سینمای کشور را این نوع از فیلمها تشکیل میدهند. هر ساله میلیاردها تومان برای ساخت فیلمهایی هزینه میشوند که عموما نمیتوانند مخاطب پیدا کنند. در واقع بودجه اصلی سینمای کشور صرف این بخش میشود که نه خروجی مطلوبی دارد و نه مخاطبی را جذب میکند. از نظر فهیم، در مقایسه این آثار ( آثار تولید شده توسط نهادهای دولتی) با سینمای کمدی، سینمای کمدی لااقل مخاطب دارد و تماشاگر را به سینماها میکشاند و جنبه سرگرمی و مفرح بودن را در اولویت قرار میدهند. از همین رو است که آنها را به روح سینما که سرگرمی و جذب مخاطب است نزدیکتر میداند. یکی از آثار مهمی که سال گذشته توسط بخش حاکمیتی هنر ساخته شده است، فیلم سینمایی «غریب» است. این فیلم محصول موسسه اوج است، «غریب» بعد از درخشش در جشنواره فیلم فجر و کسب جوایز متعدد، از ابتدای امسال اکران شد و قطعا اگر شرایط خاص کشور طی ماههای گذشته نبود، میتوانست خیلی بهتر دیده شود. درباره فیلم «غریب» گفتگویی با محمدتقی فهیم داشتهایم که در ادامه ارائه میشود: با توجه به سخنان شما در اهمیت فراهنری سینما و اثرگذاری شدید آن بر مردم، فیلم «غریب» را که درباره یکی از قهرمانان ملی کشور ساخته شده چگونه ارزیابی میکنید؟ غریب فیلم مهمی است و در کارنامه سازندگان آن عنقا و لطیفی بهترین کارشان است، اما فیلم مورد علاقه من نیست. این که میگویم فیلم مورد علاقه من نیست از روی سلیقه شخصی نیست، بلکه بر اساس ارزیابی اثر بر اساس معیارهای سینمایی این را میگویم. میشود این موضوع را هم در چارچوب نقد هنری و هم نسبت فیلم با تماشاگر( مخاطب) توضیح دهید؟ این دو جدا از هم نیست، یعنی مشکلات خود فیلم سبب میشود تا نتواند ارتباط لازمی را که باید با بیننده برقرار کند. من فیلم را به دو بخش فیلمنامه و اجرا تقسیم میکنم. فیلم در بعد اجرا توانسته تا حدی کار را دربیآورد، هرچند که ایرداتی دارد. خندههای حمیدیان اغراق شده است هرچند که در مجموع بازی قابل قبولی دارد یا احمدی از پس نقش برآمده اما لحظاتی اجرای گل درشتی دارد، اما در مجموع فیلم ضربه اصلی را از فیلمنامه میخورد و از این فیلمنامه اجرای بهتری نمیتوان انتظار داشت. بهتر است بر سر فیلمنامه درنگ کنیم که به نظر یکی از مشکلات اصلی سینمای امروز ماست. شما از چه جهتی پاشنه آشیل فیلم را فیلمنامه میدانید؟ مشکل اساسی فیلمنامه در دو بخش است یکی نوسانش میان ملودرام و حماسه است و دیگری شخصیت پردازی شهید بروجردی است. این دو جدا از هم نیست، شخصیت پردازی و داستان دو رکن اصلی فیلمنامه هستند. بله و دقیق فیلم از این نقطه ضربه خورده است. فیلم نمیتواند بروجردی را چونان یک شخصیت که قهرمان ملی بوده است تصویر کند چرا که میخواهد با ارجاع به بیرون فیلم خود را توضیح دهد. میشود کمی این موضوع را بیشتر واکاوی کنید؟ بله. ما یک محمد بروجردی داریم که یکی از قهرمانان ملی ما در جنگ بوده و یکی از شجاعترین و مبارزترین آنها، حال همزمان یک خوش رویی، لبخند و مهربانی هم داشته است، اما این در فیلم به فردی دچار نوسان بدل گشته که نمیتواند تصمیم بگیرد. از اساس به گونهای شده که انگار قرار است یک چریک پیش از انقلاب و یک فرمانده نظامی پس از انقلاب، حرفهای باب دل بخشی از منتقدان امروز نطام را بزند و انگار جاهایی از اساس از زمان و مکان رخداد فیلم خارج میشود رو به دوربین با بخشی از مخاطبان که امروز انتقاداتی دارند به زبان آنها پاسخ دهد و دلشان را بدست بیآورد. گمان نمیکنم این به خودی خود مشکل داشته باشد اما با یک اگر بزرگ این که در دل داستان و درام بنشیند. بله مرادم از آن که گفتم فیلم ضربه اساسی را از فیلمنامه میخورد از همین است. چرا که فیلمنامه در ذات خود دچار این تناقض درونی است. یعنی مشخص نمیکند که میخواهد یک ملودرام باشد درباره زندگی شهید بروجردی و جنگ در حاشیه باشد یا یک فیلم حماسی باشد که لحظاتی از زندگی شهید را هم نشان دهد. این بلاتکلیفی سبب شده که این به شخصیتپردازی برسد. یعنی این که فیلم میخواهد شخصیتی از قهرمان خود بسازد که فقط بخش مسیح گونه آن را برکشد، در نتیجه هرجا که میخواهد بر مخاطب اثر گذارد و چهرهای مهربان از شهید نشان دهد فیلم از مسیر اصلی خود خارج میشود و میرود بسوی یک ملودرام که آن هم واقعی نیست چرا که شخصیت مماس با زمانه خود نیست رفتارهایی برای 4 دهه بعد را نشان میدهد. به همین سبب از بخش حماسی هم در میماند چون در آن جا هم میخواهد که در ادامه آن شخصیتپردازی ناموفق حرکت کند بنابراین میرود به سمت اکشن تا حماسی! مشکل از اینجا ناشی میشود که فیلم از نشان دادن جلوه ایدئولوژیک شهید بروجردی دوری میکند تا بتواند با نشان دادن شماری شعارهای مد روز دل شماری از تماشاگران امروز را بدست بیاورد که در آن هم موفقیتی چندانی بدست نمیآورد چرا که دچار زمان پریشی میگردد. یعنی این که سخنان به هیچ وجه ربطی به سالهای نخست انقلاب ندارد و مخاطب این را میفهمد و شخصیت را کلاژ گونه و سرهمبندی شده در مییابد. میشود نمونهای موفق از این جدال را مثال بزنید که توانسته هم قهرمان را درست تصویر کند و هم ضد او را؟ فیلم چ حاتمیکیا. چ فیلم بسیار خوب اما متاسفانه مهجوری است. یکی از بهترین فیلمهای ما در این زمینه است. هم چمران فیلم واقعی است چرا که به درستی سیمای چریکی عارف را نشان میدهد که بهنگام محکم از اسلحه استفاده میکند و بهنگام عارفی شیفته حق میشود. از دگرسو ضد قهرمان فیلم هم درآمده آدمی است که با باورهای ایدئولوژیک خود زندگی در غرب را رها کرده به کوهستان زده اما دچار کژاندیشی شده است. به همین دلیل است که سکانس گفت و گوی این دو درخشان درآمده مانند دوئلی تمام عیار شده و حماسی که جای گلوله با کلمات ساخته میشود. برخلاف فیلم غریب که قطب منفی آن مانند مافیاهای آمریکای لاتین است تا یک چپ بیرحم.
|