طلاق عاطفی وقتی بهوجود میآید که رابطه زن و شوهر سرد میشود. آنها به ظاهر زیر یک سقف کنار هم زندگی میکنند و از نظر دیگران زوج هستند اما در واقع دیگر پیوند عاطفی بینشان وجود ندارد. در این رابطه ضعف ارتباط عاطفی زن و شوهر منجر میشود به سردی تمامی روابطی که یک زوج میتوانند با هم داشته باشند مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی گفتاری. هر دو خط قرمزهایی را برای همدیگر مشخص کردهاند و هرکدام در خلوت خود دیگری را متهم میکند. دکتر جعفر دارابی؛ روانشناس میگوید: طلاق عاطفی میتواند تدریجی باشد یا ناگهانی اتفاق بیفتد. طلاق عاطفی از یک حقیقت سطحی محافظت میکند. ازدواج ما دستنخورده میماند، زیرا هنوز متأهل هستیم. دکتر علیرضا شریفی؛ مشاور خانواده هم درباره دلایل طلاق عاطفی میگوید: یکی از دلایل آن عادی شدن زن و شوهر برای یکدیگر است. یعنی بعضی از افراد در بلندمدت تغییر خاصی از نظر ظاهر، روش و منش، تفریح و ارتباط با شریک زندگی خود ایجاد نمیکنند و مانند یک آب راکد میمانند و آب راکد قاعدتاً میگندد. عدم شناخت انسانها نسبت به نقش خود در روابط زن و شوهری و نقشی که طرف مقابل دارد و ناتوانی در واقعبینانه نگاه کردن به نقش طرف مقابل هم نقش زیادی در طلاق عاطفی دارد. یعنی ما گاهی برای همسر خود نقشی قائلیم که در واقع نقش غلطی است و یا همسر ما در توانش نیست که آن خواستهها را که مقداری نامتعارف است برآورده کند. بعد از این که چندبار تجربه شد که فرد در برآورده کردن این خواستهها ناتوان است آرام آرام دچار طلاق عاطفی میشود. عامل سوم و اثرگذار بر طلاق عاطفی ناآگاهی زن و شوهرها در مقوله پاسخدهی به نیازهای جنسی همدیگر است. مشکلات و رخدادهای بیرونی مانند مشکلات اقتصادی و یا شوکهایی که از جامعه ممکن است به کانون خانواده وارد شده و باعث شود افراد تا حدی از هم فاصله گیرند هم چهارمین عامل مؤثر بر این مسئله است و در نهایت خواستهای نامتعارف با فرهنگ بومی پنجمین عامل است. مثلاً خانمی با یک آقا که کاملاً زندگی سنتی دارد ازدواج کرده است. این خانم بر اساس اطلاعاتی که از قوم و خویش و سریالهای تلویزیونی و اینترنت بهدست میآورد توقع دارد که همسرش مثلاً ولنتاین را بشناسد و در این روز به او هدیه دهد. در حالی که مرد این موارد را نمیشناسد. چون خانم این توقعات و انتظارات را دارد باعث میشود که آرام آرام فرد زده شود و همسرش نیز این تغییرات را حس میکند و جدایی و دوری را باعث میشود. بچهها باز هم قربانی هستند اگر خانوادهای فرزند داشته باشند، اثرات و نتایج منفی این طلاق عاطفی بیشتر خودش را نشان میدهد. بچهها به خوبی این سردی رابطه بین پدر و مادر را متوجه میشوند و کمکم این مسئله روی رفتار و زندگی آنها تأثیر میگذارد. تغییر عادات غذایی، کماشتهایی، ایجاد احساس گناه در فرزند، پناه بردن بچهها به تماسهای تلفنی طولانی با دوستان و چت کردن و وبگردیهای افراطی، افزایش ضعف درسی بچهها به علت از دست دادن تمرکز، پرخاشگری، رفتار منفی، اضطراب و استرس، مهمترین تأثیراتی است که طلاق عاطفی روی بچهها میگذارد و شاید از اینها بدتر، ممکن است بچهها با این شرایط خانهرو به بزهکاری و خلافکاری بیاورند؛ صدماتی که جبرانناپذیر است. نخستین هشدارهای طلاق عاطفی طلاق عاطفی نشانههایی دارد و اینطور نیست که به یک باره سر از زندگی ما در بیاورد و همهچیز را بهم بریزد. اگر این نشانهها را بدانیم با حس کردن اولین هشدارها میتوانیم با آن مبارزه کنیم و نگذاریم زندگیمان هر روز تلختر و تلختر شود. این نشانهها را از نگاه دکتر بهنام اوحدی، روانپزشک، بخوانید: 1 ـ کاهش چشمگیر وقت گذاشتن برای همدیگر و ملاقاتها و سرگرمیهای دونفره 2 ـ کاهش وابستگیها، دلبستگیها و گیراییهای همسران در رابطه با یکدیگر 3 ـ افزایش سرگرمیهای برون زناشویی و تمرکز بر مسائل بیرون خانواده 4 ـ بیرون از چارچوب خانواده مطرح کردن رازهای پوشیده و پنهان زندگی زناشویی از سوی یک یا هر دو همسر 5 ـ کاهش انجام بحثهای سازنده و چالشها و بارشهای مغزی راهبردنما و راهکارآفرین بین همسران 6 ـ کاهش نگاه، نوازش و… میان همسران که نشان از افت و از دست رفتن وابستگی و وفاداری عاطفی ـ احساسی میان همسران دارد 7 ـ بیباور شدن همسران نسبت به هم و کاهش اعتمادشان به دیگری در رابطه با پشت سر گذاشتن دشواریها و پیشامدهای پیشبینی نشده 8 ـ درماندگی در پیدا کردن راه حل پس از مشاجرات و ستیزهای زناشویی و خانوادگی 9 ـ وقت گذاشتن بیش از اندازه برای فرزندان و جایگزین و سپر ساختن آنها با هدف دوری کردن از همسر 10 ـ رسیدگی گزافهآمیز به نیازها و دشواریهای پدر و مادر و پرهیز از پرداختن به رابطههای زناشویی و خانوادگی 11 ـ کاهش ستایش از دستاوردهای همسر و افزایش نکوهش خطاها و اشتباهات او 12 ـ افزایش مقایسه همسر با همتایان و همکاران او در آشنایان و بیگانگان و به رخ کشیدن کامیابیها و سرفرازیهای آنها در برابر ناکامیها و شکستهای همسر 13 ـ پرداختن بیش از اندازه به خاطرات گذشته و نوستالژیهای دوران کودکی، نوجوانی و جوانی به جای اندیشیدن به مخاطرات پیش رو 14 ـ افزایش ساعات خواب و استراحت در بستر و کاهش لحظات شور و هیجانآفرینی 15 ـ افزایش پرداختن به برنامههای ورزشی، سریالها و فیلمهای تلویزیون، جدا شدن از همسر و تنها به بستر رفتن در نیمههای شب 16 ـ مراجعه انفرادی به مشاور خانواده و زوج درمانگر و پرهیز از چارهاندیشی دونفره نزد آنها 17 ـ مطرح ساختن خواستها و گلایههای خود بهعنوان سخنان مشاور و زوجدرمانگر هنگام مراجعه تکی (انفرادی) و سرکوفت زدن به همسر با دستاویز کردن واژگان خودساخته 18 ـ افزایش سفرهای داخلی و خارجی تکی (انفرادی) یا همراه ساختن همسر در مسافرتهای کاری، اداری و تجاری به جای سفرهای دونفره تفریحی و رمانتیک 19 ـ افزوده شدن دشنامها و توهینهای رکیک به همسر و خانواده او و همچنین ضرب و شتم به مشاجرات زناشویی و خانوادگی 20 ـ طفره رفتن از انجام تمرینها و تکلیفهای دونفره مشاور و زوجدرمانگر و به فردا و فرداها واسپردن آنها. دست و پا نزنید اگر نخستین نشانههای هشداردهنده طلاق عاطفی را در زندگیتان حس کردهاید و البته همسر و زندگیتان را دوست دارید و نمیخواهید همه چیز بهم بریزد، بهدنبال راه حل و درمان آن باشید. همه روانشناسان مراجعه به مشاور خانواده را توصیه میکنند. مشاوران میتوانند توصیههایی کنند تا رابطه شما و همسرتان بهتر شده و خیلی چیزها را از نو بسازید. در واقع باید این مشکل ریشهیابی و بعد حل شود چون یک شبه و یکروزه به وجود نیامده است. درمانهای مقطعی، چشمپوشی کردن و بهکار بستن توصیههای غیر کارشناسی، فقط آرامش قبل از طوفان را میسازد و ممکن است بعد از مدتی مشکلات و در نتیجه طلاق عاطفی دوباره به زندگیتان برگردد. دست و پا زدن در تعلیق نتیجهای جز اصطکاک و از بین بردن جسم و روان شما و فرزندانتان ندارد. پس حتماً از مشاور کمک بگیرید.
|