کد خبر : 78733 تاریخ : 1402/11/3 گروه خبری : فرهنگی |
|
حیرت مردم از پاسخ امام جواد (ع) در سن کودکی به یک تهمت ناروا |
|
یکی از رویدادهای مربوط به زندگانی امام جواد علیهالسلام، اتهامی بود که بر ایشان و پدر بزرگوارشان امام رضا علیه السلام وارد کردند. این تهمت سوگوارانه از سوی خویشاوندان آن حضرت و بر اساس حسادتها و کوتاه فکریها انجام شد. آنها در یک رفتاری گستاخانه گفتند او فرزند علیبن موسی نیست و استدلالشان این بود که تا به حال در میان ما امامی گندمگون وجود نداشت. ابن شهر آشوب در مناقب خود داستان را اینگونه نقل میکند در مکه آن جناب را نزد قیافهشناسان و نسبدانان بردند. همین که چشم آنها به امام جواد افتاد، به سجده رفتند، سر از سجده برداشته، گفتند: واى بر شما! چنین ستاره درخشان و ماه تابناک را نزد ما میآورید. به خدا سوگند این نازدانه داراى شرافت نسبى و نژادى پاک است که از صلب شایسته و رحمى پاک پروریده شده است. به خدا این نوباوه از اولاد پیامبر و امیرالمؤمنین است. آن وقت امام جواد 25 ماه از عمرش می گذشت. با زبانى تیزتر از شمشیر فرمود: ستایش خدا را که از نور خویش ما را آفرید و از میان مردم برگزید و ما را امین بر مردم و وصی خویش قرار داد. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَنَا مِنْ نُورِهِ وَ اصْطَفَانَا مِنْ بَرِیَّتِهِ وَ جَعَلَنَا أُمَنَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ وَحْیِهِ مردم! من محمّد ابن علیبن موسى کاظم بن جعفر بن محمّد الباقر بن علی سید العابدین بن حسین شهید ابن امیر المؤمنین علی بن ابى طالبم، پسر فاطمه زهرا دختر محمّد مصطفى هستم. آیا درباره نژاد چون من شک می کنید و به قیافهشناسان عرضه میدارید و بر جدم تهمت میزنید. من به خدا میدانم چه در دل و در خاطر پنهان کردهاید. به خدا از همه مردم من داناترم که کار مردم به کجا منتهى میشود. سخنى واقعى راست و درست است که از روى اطلاع میگویم. خداوند بزرگ مرا با خبر کرده پیش از تمام مردم و پس از آفرینش آسمانها و زمین ها. أَ فِی مِثْلِی یُشَکُّ وَ عَلَىاللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ عَلَى جَدِّی یُفْتَرَى وَ أُعْرِضَ عَلَى الْقَافَةِ إِنِّی وَ اللَّهِ لَأَعْلَمُ مَا فِی سَرَائِرِهِمْ وَ خَوَاطِرِهِمْ وَ إِنِّی وَ اللَّهِ لَأَعْلَمُ النَّاسِ أَجْمَعِینَ بِمَا هُمْ إِلَیْهِ صَائِرُونَ. أَقُولُ حَقّاً وَ أُظْهِرُ صِدْقاً عِلْماً قَدْ نَبَّأَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَبْلَ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ بَعْدَ بِنَاءِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ به خدا سوگند اگر چیره شدن اهل باطل و گمراهى کفار و حمله مشرکان و شکاکان و شقاوتمندان مانع من نمیشد، سخنى را اظهار میکردم که سبب تعجب گذشتگان و آیندگان شود. وَ ایْمُ اللَّهِ لَوْ لَا تَظَاهُرُ الْبَاطِلِ عَلَیْنَا وَ غَوَایَةُ ذُرِّیَّةِ الْکُفْرِ وَ تَوَثُّبُ أَهْلِ الشِّرْکِ وَ الشَّکِّ وَ الشِّقَاقِ عَلَیْنَا لَقُلْتُ قَوْلًا یَعْجَبُ مِنْهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ در این موقع دست خود را روى دهان گذاشت و گفت محمّد! ساکت باش چنانچه آبای کرامت سکوت کردند و صبر پیشه کن چنانچه پیامبران اولو العزم پیشه کردند؛ بعد این آیه را قرائت فرمود: «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ.» یَا مُحَمَّدُ اصْمُتْ کَمَا صَمَتَ آبَاؤُکَ وَ اصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ بعد متوجه مردى شد که پهلویش بود دست او را گرفت پیوسته از سر شانههاى مردم میرفت و آنها برایش راه میگشودند؛ گروهى از پیرمردان با شخصیت متوجه او بودند و میگفتند خدا میداند مقام رسالتش را به که بسپارد. پرسیدم این پیرمردان کیانند گفتند گروهى از بنىهاشم از اولاد عبدالمطلب هستند. این جریان به امام رضا رضا علیهالسلام رسید موقعى که در خراسان بود. فرمود: خدا را سپاس بعد جریان تهمتى که بماریه قبطیه همسر پیامبر اکرم زدند نقل کرد و فرمود خدا را حمد که فرزندم محمّد را پیرو پیامبر اکرم و فرزندش ابراهیم قرار داد. این سخنان امام جواد علیهالسلام در حالی مطرح شد که ایشان دو سال بیشتر نداشتند و این امر سبب حیرت آن معاندان و بد دلان شد؛ در دیدگاه اسلام، اهل بیت وحی علیهم السلام آنچنان که ما تصور میکنیم محدوده سنیشان حجاب علم و فهمشان نیست بلکه هر زمان که اراده کنند، میتوانند عالیترین معارف عالم هستی را بیان کنند. این نوع گویش امام در پاسخ به تهمتی که آن عده به آن خاندان مطهر زدند، نه تنها رفع اتهام کرد بلکه آشکارکنندۀ علم بی حد خاندان امامت و پاسخ کوبندهای به آن عده بود که امامت را محدود به رهبری سیاسی جامعه میدانستند. در واقع امام خواستند این تذکر را دهند که امام واقعی، امامی است که متصل به علم وحی باشد و حتی در کودکی این اتصال پیوسته برقرار باشد نه آنکه صرفاً مردم او را منصوب به امامت جامعه کنند.
|
لینک | |
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/78733 |