کد خبر : 78891
تاریخ : 1402/11/8
گروه خبری : فرهنگی

بهره‌گیری از عناصر فرهنگ عامه مهم‌ترین شاخصه اقتباس در مستوران است

به بهانه پخش فصل دوم مستوران که با الهام از کتاب مستوران نوشته محمد حنیف ساخته شده با الهه عطاردی پژوهشگر فرهنگ مردم و کارشناس ارشد ادبیات نمایشی و محقق مرکز تحقیقات صدا و سیما گفت‌وگو کرده ایم

فیلمنامه سریال را خود حنیف نوشته و سید علی هاشمی آن را کارگردانی کرده است. داستان مستوران برگرفته از افسانه‌های کهن ایرانی و محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است که روز‌های شنبه تا چهارشنبه از شبکه یک پخش می‌شود.

***اساسا اقتباس از ادبیات مکتوب چه اهمیتی در تولیدات تلویزیونی و سینمایی دارد؟

ادبیات مکتوب در تمام فرهنگ‌ها به عنوان میراث ارزشمند فرهنگی شناخته می‌شود و مجموعه‌ای از اشعار، داستان‌ها، مثل‌ها، حکایت‌ها و روایت‌های کهن را در برمی گیرد. پیوند دنیای رسانه با این جهان سراسر معنا که روایت را با خیال آمیخته و داستان را بر پایه اندیشه و خرد حکیمانه پیش می‌برد از سینما و تلویزیون رسانه‌هایی کارامد و موثر ساخته است. بدیهی است که بهره بردن از محتوای غنی و پیام‌های اخلاقی و آموزشی ادبیات کهن در عین حال که سرگرم کننده اند بخشی از اهداف آموزشی و آگهی بخشی رسانه را نیز محقق میسازند و ازسویی مقدمات آشنایی مخاطب را با گنجینه ارزشمند ادبی و پیشینه کهن تاریخی خود فراهم می‌سازند. بازگشت به ریشه‌های کهن فرهنگی، غبارزدایی از حافظه تاریخی و بازخوانی خرد و حکمت پیشنیان در قالب درام و نمایش که بر هویت ایرانی و اسلامی ایرانیان تاکید دارند از جمله نکاتی است که ضرورت اقتباس از آثار کهن ادبی را بیان می‌کند.

امروزبه همان دلیل که از ابنیه تاریخی محافظت می‌کنیم و همانطور که با احداث موزه‌ها بینندگان را تشویق می‌کنیم تا سرگذشت گذشتگان را با نگاه در نقش‌های سفالینه‌ها و اشیا جستجو کنند، به همان اندازه وظیفه داریم با اقتباس از آثار ادبی در قالب‌های نو و با زبان جدید زمینه آشنایی مخاطب را با گذشته فرهنگی فراهم سازیم.

اقتباس از آثار ادبی کهن فقط به معنای ترجمان تصویری متن نیست و عناصر متعددی از جمله زبان به عنوان مولفه‌ای نمایشی نقش مهمی در آن ایفا می‌کند. نوع ادبیات و زبان به کار گرفته در این آثار که بازتابی از ادوار تاریخی است خود بستری بالنده را فراهم می‌سازد تا زبان فارسی به عنوان شاخصه‌ای هویت بخش و معنادار، معرفی و به این واسطه بسیاری از واژگان، عبارتها، مثل‌ها و... از ورطه فراموشی نجات یافته و ازسویی بر دانش و فهم گفتاری و ادبی مخاطب بیفزاید.

ادبیات کهن مملو از چهره قهرمانانی است که در لابلای اوراق بازمانده از سده‌ها و هزاره‌ها خفته‌اند. الگوهایی که در قالب اسطوره‌ها به حیات خود ادامه می‌دهند، اما پنهان از چشم و دور از دسترس در غفلت نسل‌های بعدی خود به ورطه فراموشی فرو افتاده اند. در غیاب این اسوه‌های اخلاقی و دینی است که جا برای ابرقهرمانانی بیگانه باز شد که کمترین نسبتی با پیشینه فرهنگی ما ندارند. از این رو می‌توان بازخوانی متون کهن با نگاه نمایشی و با هدف احیای چهره‌های فرهنگی و شخصیت‌های داستانی در دوران کنونی بیش از هر زمان دیگری ضروری دانست و بر آن تاکید داشت.

***یک اقتباس خوب تصویری چه ویژگی‌های دارد؟

در هر اثر با یک لایه بیرونی و یک لایه درونی روبرو هستیم. در لایه‌های بیرونی بهره گیری از مولفه‌های درام در ایجاد جذابیت مهم است؛ بنابراین نخستین گام آشنایی با ارکان قصه گویی است. روایت و داستان اثر نیز وقتی منجر به جذب مخاطب می‌شو‌د که با فن آوری نوین و به کارگیری صحیح عناصر فنی همراه باشد. اما در زیرمتن و لایه درونی اثر انتقال ایده، اندیشه و محتوای اثر است که نقش برجسته تری را در یک اقتباس موفق ایفا می‌کنند. اقتباس را نمی‌توان ترجمان تصویری واژه به واژه اثر دانست، اقتباس در دوره معاصر کارکرد‌هایی بسیار وسیع داشته و دایره مفهومی آن بسیار گسترده‌تر شده است، از این رو در مواجهه با حوز‌های مانند فرهنگ عامه یا ادبیات مکتوب، هر نکته و اشارتی که بر لایه‌های زیرمتن بیفزاید، فضا را بسازد، و از مکان‌ها و زبان آشنازدایی کند، ساختار روایت در افسانه‌های شرقی را بشناسد و تفاوت آن را با سایر گونه‌های درام فهم کند و آن را در همه ابعاد تصویری به نمایش درآورد، اقتباس موفقی است.

***سریال مستوران را دیده‌اید؟ این اثر از منظر اقتباس ادبی چگونه است؟

مستوران با فاصله‌ای چشمگیر از آخرین تولیدات تلویزیونی که بر پایه روایت‌های شفاهی و آثار کهن ادبی ساخته شدند پا به عرصه تولیدات رسانه گذاشت. از این منظر «مستوران» یادآور خاطره‌های شیرینی است که از سریال‌هایی مانند «روز و روزگاری» یا «هشت بهشت» و در سال‌هایی دورتر «مثل آباد» به یاد مانده است. مستوران تلاش می‌کند تا قصه پرکششی را در بستر تاریخی نقل کند و با تبعیت از ساختار روایت‌های شفاهی، عناصر درام را پایه ریزد. بر همین اساس برای شروع هر قسمت به سنت نقالان و پرده خوانان بیت شعری خوانده میشود و با شنیدن صدای خاطره انگیز راوی به استقبال حوادث بعدی می‌نشینیم؛ اما این همه قصه نیست، ناگهان جادو و حوادث خارق‌العاده از راه می‌رسند، سیمرغ بر پهنه آسمان می‌خروشد و یکی ازمشهورترین شخصیت‌های داستان‌های عامیانه که کودکی باهوش و خردمند است و حالا در قاب تلویزیون جان گرفته گم می‌شود تا ما در نقطه آغازین درام قرارگیریم.

بدین ترتیب بهره گیری از عناصر فرهنگ عامه مهم‌ترین شاخصه اقتباس در مستوران است. نوع اقتباس در مستوران با توجه به نوآوری‌هایی که در متن دارد حاکی از تسلط نویسنده به وجوه مختلف ادبیات عامیانه و بهره گیری از ظرفیت‌های پنهان و آشکار آن است و بر این مهم تاکید دارد که عناصر نمایشی در ادبیات مکتوب تا چه اندازه قابلیت به تصویر کشیده شدن بر پرده سینما یا قاب تلویزیون را دارند.

***نقاط قوت و ضعف این سریال را چه می‌دانید؟

ساخت و تولید «مستوران» را فرصتی می‌دانم که به خوبی از آن بهره گرفته نشد. پیچیدگی پروسه تولید سریال‌ها در تلویزیون و نوع نگاه متولیان امر که گویا به حداقل‌ها راضی بوده اند، آسیب‌هایی را متوجه سریال کرده است تا به نتیجه مطلوب نرسد. ایده درخشان متن، ترکیب ژانرها، بهره بردن از عناصر قصه‌های شفاهی، افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی و به نمایش درآوردن آن‌ها رویکردی است که نویسندگان برای اقتباس از آن‌ها سود برده اند، اما ضعف در اجرا و جلوه‌های بصری که در مقایسه با نمونه‌های موجود حرفی برای گفتن ندارند سبب شده است تا نوآوری در نگارش متن و زاویه دید متفاوت و جدیدی که برای اقتباس انتخاب شده است دیده نشود. اگرچه به نظر می‌رسد ابهام در روایت قصه، نادیده گرفتن تفاوت ریتم در ادبیات و تولیدات تلویزیونی و سینمایی، تعریف انگیزه‌های نه چندان متقاعد کننده برای شخصیت ها، چشم پوشی از خلق لحظه‌های جذاب، انتخاب روایت خطی و از همه مهم‌تر فقدان قهرمان نیز متن را دچار مخاطره ساخته است.

***تلاش مستوران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در سریال مستوران تلاش شده تا قصه‌های کهن ایرانی در قاب تلویزیونی برای مخاطب به نمایش درآید. این تلاش چرا مهم است؟ و بر این اساس افسانه‌ها و قصه‌ها از دل تاریخ برآمده اند و سرشتی جادویی دارند که آن‌ها را از تعلق داشتن به یک دوره تاریخی منزه می‌سازند. قصه‌ها جهان شمول اند، پند‌های حکیمانه را به قصد تربیت و آموزش در خود مستتر دارند و پیام خود را به یاری حکایت‌های شیرین نقل می‌کنند. از عمر رسانه‌های تصویری کمی بیشتر از صد سال می‌گذرد و تلویزیون با این که عمر کمتری دارد، اما همواره به عنوان رسانه‌ای تاثیرگذار شناخته میشود که تولید اثار مبتنی بر آثر ادبی در آن پیشینه طولانی دارد.

بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از ملت‌ها با تاسی بر تولیدات نمایشی تلویزیونی مانند فیلم و سریال برای خود پیشینه‌ای فرهنگی تعریف می‌کنند و با قصه پردازی درباره تاریخی که وجود ندارد آن را دوباره خلق می‌کنند تا از این طریق بر هویت فرهنگی خود تاکید ورزند و بر حسب اتفاق این آثار که به مدد قصه پردازی‌های درست و قوی ساخته می‌شوند، با استقبال فراوان حتی از سوی مخاطب کشور‌های دیگر نیز روبرو می‌شوند.

گام اول تلویزیون به سمت اقتباس از ادبیات شفاهی که پس از سال‌ها با ساخت و تولید مستوران محقق شد، اقدامی ستودنی است به ویژه آن که فضای حاکم بر تولید به گونه‌ای است که متولیان امر در تولیدات تلویزیونی کمتر تن به مخاطره می‌دهند و در نتیجه به نظر می‌رسد ساخت قصه‌های سطحی و کلیشه‌ای در اولویت قرار گرفته‌اند. آثاری که در بهترین حالت از قصه‌های بیگانه الهام می‌گیرند و در نهایت و به تدریج باعث فاصله گرفتن مخاطب با تلویزیون شده اند.

نگاه واقع بینانه به پدیده مستوران این جسارت را می‌طلبد تا به خودکاوی سیاست‌های فرهنگی در چند سال گذشته بپردازیم. ضمن آن که دلایل عدم استقبال مخاطب از سریال را بررسی کنیم، ضعف‌های موجود در تولید را جدی گرفته و با تربیت نویسندگان متخصص در این رشته و استفاده از ظرفیت‌های پژوهشی، امکانات و مقدمات نگارش متن با رویکرد‌های ادبی و اقتباسی را فراهم آوریم. این نگاه دیرهنگام به گنجینه فاخر ادب کهن هنگامی به نتیجه می‌رسد که به ضرورت و لزوم اقتباس از آثار ادبی ایمان آورده شود تا با تدوام این مسیر، زمانی فرا رسد که تولیداتی از این دست در سبد فرهنگی مخاطبان قرار گیرد.

در آفاق قصه‌های ایرانی، شاهنامه با قهرمانانش، هفت گنبد با حکایت‌های الوانش، اسکندرنامه‌ها و جسد‌های سرگردانی که به دنبال گور خود می‌گردند، کبوتر‌هایی که با هم سخن می‌گویند و دختری که از ترنج به دنیا می‌آید و چهل شبانه روز بر پیکر معشوقش سوگواری می‌کند تا شیشه عمر دیو را بشکند، طراری که از پس توبه عیار می‌شود و ایمانی که محک می‌خورد، همیشه حضور دارند و امروز به مدد ساخت سریال‌هایی مانند مستوران است که میت وان غبار از چهره آن‌ها پاک کرد و دوباره در قامتی نو به حیات دعوتشان کرد.

***لحن شاعرانه‌ای که محمد حنیف در قصه پردازی مستوران به کار می‌برد تا چه اندازه در اقبال مخاطب اثر دارد؟

ادبیات کهن با حکمت، عرفان و اشراق است که معنی پیدا میکند. بخش عظیمی از ادبیات کهن ایران را حکایت‌ها و داستان‌های عارفانه دربرگرفته که بالطبع زبان و لحنی شاعرانه را دنبال می‌کنند. از همین رو یکی از مخاطرات به تصویر کشیدن متونی از این دست احتمال چیرگی متن شاعرانه در اقتباس ادبی است که باعث می‌شود متن در حوزه ادبیات باقی بماند. انتخاب لحن و زبان در اقتباس ادبی از چالش برانگیزترین بخش‌های نگارش برای نویسنده است. ازسویی فاخر بودن زبان بر دشواری کار می‌افزاید و از سوی دیگر فهم و درک مخاطب از زبان است که باعث می‌شود نویسنده از خواسته‌های خود عقب نشینی کند.

شاعرانه بودن یک اثر تصویری از دل نمادها، زبان، شخصیت‌ها و کنش آن‌ها زاده می‌شود. افزون بر آن که فضاسازی و زبان تصویری که ازسوی کارگردان به کار برده می‌شود نیزبه تصویر ماهیتی شعرگونه می‌بخشد. انتخاب لحن نیز به نظر از این مجموعه جدا نیست و به اقتضای متن و سبک نویسنده خلق می‌شود. در فصل دوم مستوران با توجه به روایتی عاشقانه و رازآلودگی آن نیز این انتخاب لحن به درستی انجام گرفته است.

  لینک
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/78891