عصبانیت اپوزیسیون انقلاب و نظام اسلامی از اینکه درست در شب دهه فجر امسال، امریکاییها برای نخستینبار در بیانیههای تهدیدآمیز خود علیه ایران از «همه گزینهها روی میز است» استفاده نکردند، نشان میدهد با اینکه از آغاز انقلاب، هیچگاه همه گزینهها علیه ایران «بهواقع» روی میز امریکا نبود، که اگر بود، انقلاب اینجایی که اکنون ایستاده است، نایستاده بود، اما دشمنان ایران به همین پروپاگاندای لفظی امریکا نیز بسیار دل بسته بودند و حذف آن از ادبیات امریکا برایشان گران تمام شده است. امریکا البته حفظ آبرو کرده و با تغییر در بیانیهنویسی خود، برای مخاطب حداقل شعور را قائل شده است، زیرا در شرایطی که هر روز یکی از ناوهای امریکایی و انگلیسی با موشکهای یمنی در منطقه استراتژیک دریای سرخ متوقف میشود، سخن گفتن از «همه گزینهها روی میز است» خندهدار به نظر میرسد. امریکا اکنون به اعتراف رئیس سازمان سیا از «برتری بلامنازع» تاریخی خود عدول کرده و بیشتر با ایجاد کانالهای واسط از جبهه مقاومت پرسش میکند که «چه گزینههایی روی میز دارید؟!» این تغییر بزرگ در آستانه دهه فجری دیگر، قطعاً پیام مستقیمی برای دنیا دارد. درست چهار ماه از عملیات غرورآفرین «طوفانالاقصی» میگذرد که در پرتو آن هیمنه پوشالی رژیمصهیونیستی به عنوان چهارمین قدرت بزرگ نظامی دنیا در کمتر از چهار ساعت فروریخت؛ عملیاتی که با طراحی و اجرای رزمندگان مقاومت اسلامی و حماس با کمترین امکانات توانست چنان ضربهای را به ساختار دفاعی، امنیتی و اطلاعاتی آن وارد سازد که پسلرزههای آن همچنان موجودیت این رژیم را بیش از پیش متزلزل کرده است. این سو، اما سران مستأصل رژیمصهیونیستی، نه تنها به هیچ یک از اهداف اعلامی خود، یعنی تسلط بر غزه و حذف حماس نرسیدهاند که به شکل خزنده در حال عقبنشینی از مواضع پیشین خود هستند. رژیم درمانده صهیونیستی البته با نسلکشی گسترده از فلسطینیان، دستکم برای جلب رضایت داخلی دست به حملات وحشیانهای علیه مردم عادی غزه اعم از زنان و کودکان زده است که حملات موشکی به مراکز بیمارستانی و قتلعام مردم بیدفاع با جنگندههای خود از جمله این رفتارهای وحشیانه است. رژیمصهیونیستی اگر چه حیثیت و اعتبار خود را نزد افکار عمومی جهانی و همپیمانان و متحدان غربیاش هم از دست داده، اما طی این مدت کوشیده است با توسعه دامنه جنگ و خونریزی از غزه به دیگر مناطق محور مقاومت، پای بازیگران فرامنطقهای از جمله امریکا را به این معرکه باز کند تا راه تنفسی برای خود بگشاید، این در حالی است که امروز پایتختهای اروپا و امریکا برخلاف گذشته نه صحنه حمایت از رژیمصهیونیستی که میدان خونخواهی از فلسطینیان بیگناه شده است، از این رو دولتهای حامی اگر هم تمایل به کشاندن دامنه جنگ به فراتر از آنچه اکنون جاری است، داشته باشند، اولاً از ترس افکار عمومی مردم خود و ثانیاً از تبعات غیرقابل پیشبینی این منازعه جرئت و جسارت ورود به جنگی دیگر را ندارند. اگر روزی «انتفاضه سنگ» تنها ابزار دفاعی مقاومت مردم فلسطین و مجاهدان آن بود، اکنون موشکهای نقطهزن در یمن، عراق، لبنان و حتی فلسطین عرصه را بر اشغالگران صهیونیستی و حامیان منطقهای آنها روزبهروز تنگتر کرده است. راز عصبانیت تلویزیون اینترنشنال که این روزها رسماً و آشکارا به مرکز تئوریزهکردن خشونت و جنگ در منطقه به نفع رژیمصهیونیستی تبدیل شده، در همین نکته نهفته است. میهمان برنامه این تلویزیون در تحلیل مواضع اخیر مقامات امریکایی، با اظهار تأسف از اینکه دولت بایدن پس از روی کار آمدن، در چارچوب طراحیهای جمهوری اسلامی ایران (به زعم او) در منطقه بازی کرده است، میگوید: «دولت بایدن از روزی که در کاخ سفید مستقر شده از یک ابهام و سردرگمی رنج میبرد. آنها در چارچوبی که جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش در منطقه (بخوانید محور مقاومت) طراحی کردهاند، بازی میکنند. آنچه من دوست داشتم بشنوم، این بود که آیا ارادهای برای برهم زدن این چارچوب وجود دارد یا نه؟ ممکن است به قول یک ضربالمثل انگلیسی آنها بخواهند کارتهای بازی را مقابل سینهشان نگه دارند و چیزی نگویند، ولی به نظر من اگر این عملیات انجام شود، باید حداقل بین 50 تا 60 روز ادامه داشته باشد که ظرفیتهای گوناگون در سطوح مختلف را هدف قرار دهد.» مجری اینترنشنال هم در تأیید مواضع میهمان برنامه میگوید: «این همان ایالاتمتحده امریکاست که زمانی دائماً میگفت همه گزینهها در مقابل جمهوری اسلامی ایران روی میز است، ولی الان به کرات میبینیم از رئیسجمهور گرفته تا وزیر دفاع میگویند که ما به دنبال افزایش تنشها در منطقه نیستیم.». اما آنچه قدرت تحلیل درست وقایع را از اینترنشنال و دیگر بنگاههای همسو با رژیمصهیونیستی گرفته است، نه در «انفعال» امریکا که در «اقتدار» محور مقاومت نهفته است. امروز محور مقاومت به چنان رشد و بالندگی رسیده است که با قدرت دفاعی و از همه مهمتر ایمان و اعتقاد مجاهدان خود، همه گزینهها را از روی میز امریکا برداشته است. عملیات طوفانالاقصی و پس از آن سلسلهعملیاتهای مقاومت در لبنان، فلسطین، یمن و عراق علیه منافع نامشروع امریکا و رژیمصهیونیستی ناشی از همین اقتدار است و همه این پیروزیهای چشمگیر در پرتو الگوگیری از نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران است که در سال 1357 آغاز شد و اکنون در 45 سالگی آن شاهد توسعه روحیه ضداستکباری در منطقه و جهان هستیم. امروز حذف گزینههای روی میز، پس از مقاومت، افکار عمومی جهانی به سران امریکا و حامیان رژیمصهیونیستی تحمیل و دیکته کرده است. اگر تا دیروز به مدد رسانهها و تبلیغات گسترده، نوعی مظلومیت دروغین و تصنعی تاریخی برای رژیمصهیونیستی ساخته و پرداخته شده بود، امروز «هولوکاست» واقعی در باریکه غزه بیدفاع اتفاق افتاده است و این حقیقت را دیگر نه میتوان سانسور کرد و نه تغییر داد. رژیمصهیونیستی امروز نه «تنها دموکراسی خاورمیانه» که یگانه رژیم خونریز در منطقه غرب آسیاست که طی 120 روز، قریب 27 هزار نفر از مردم بیگناه فلسطین را به خاک و خون کشیده است.
|