کد خبر : 83967 تاریخ : 1403/4/4 گروه خبری : درهای دری |
|
فعال فرهنگی: «شعر»، نخستین لبیکگو به واقعه غدیر است |
«بخش نخست» |
سپهرغرب، گروه - فاطمه فراقیان : در آستانه عیدی هستیم که منسوب به جان جانان، پدر بزرگوارمان، امام علی (ع) است؛ بنابراین بر آن شدیم که در این شماره صفحه دُرهای دَری روزنامه سپهرغرب، ارتباط واقعه غدیر و امیرالمؤمنین با شعر و شاعران زبان فارسی را بیابیم. در این رابطه باید گفت دیوان شعرای شیعی و سنی لبریز از اوصاف حضرت علی علیهالسلام و ماجرای غدیر است؛ نام بردن از تمام ادیبانی که از چشم و چراغ شیعه سخن گفتهاند، در یک صفحه روزنامه نمیگنجد و کتابی عریض و طویل میطلبد و اشعار در مورد غدیر آنچنان در ادبیات فارسی پُربسامد است که میتوان بر آنها «غدیریه» نام گذاشت، اما بااینحال میتوان به بزرگانی همچون فردوسی، سنایی، عطار، مولوی، حافظ، سعدی، ناصرخسرو، کسایی مروزی، قاآنی، ملکالشعرا محمدتقی بهار و شهریار تبریزی اشاره کرد.
شعرای بزرگ عرب همچون حسان بن ثابت، کمیت اسدی، دعبل خزاعی و غیره نیز در این ارتباط حق مطلب را ادا کردهاند؛ اما از آنجا که در این صفحه تمرکز ما بر ادبیات فارسی است، به سراغ حامد حجتی، فعال فرهنگی ایرانی رفتیم که نشستهای شاعرانه «مدح امیر» در قم برگزار میکند تا با ما شیعیان علیدوست، از یار بگوید و خیال محبوبمان را گره بزند به ادبیات فارسی فاخرمان. این فعال فرهنگی سلام و رحمت برای ما و شما خوانندگانمان از خداوند مسئلت کرد و گفت: بنده حامد حجتی هستم، از حدود سال 73 کار خودم را در حوزه فرهنگی و ادبیات آغاز کردهام و تاکنون هم تلاش داشتهام که در ادبیات آیینی و دینی، حضور جدی داشته باشم؛ یکی از مباحثی که کمی تخصصیتر در آن فعالیت کردهام، شعر غدیر و امیرالمؤمنین بوده است که نتیجه آن برگزاری نشستهای شاعرانه مدح امیر است. * «سرایش شعر» نخستین رفتار فرهنگی، بعد از ماجرای غدیر حامد حجتی با بیان اینکه نشستهای شاعرانه مدح امیر درحال حاضر در قم بهصورت ماهانه برگزار میشود، اذعان کرد: در مورد رابطه شعر و واقعه غدیر باید بگویم سرایش شعر نخستین رفتار فرهنگی است که بعد از ماجرای غدیر صورت گرفته و برای فراگیر کردن و اطلاعرسانی این مهم بوده؛ سرودن شعر در رابطه با امیرالمؤمنین و عید غدیر افتخار بزرگی برای تمام شعرا است که حتماً باید به آن توجه کرد. * «غدیر»، مهمترین اتفاق تاریخی در جریان مسلمانی مسلمانان بعد از پیامبر حجتی با اشاره به اینکه نخستین گروهی هستیم که مختص برای غدیر خم گردهمایی شعر داریم و بنده این را به فال نیک میگیرم، ابراز کرد: غدیر مهمترین اتفاق تاریخی در دوره خودش بوده و همچنین شاید بتوان گفت مهمترین اتفاق تاریخی در جریان مسلمانی مسلمانان بعد از پیامبر است که توسط شعر قوام میگیرد و فراگیر میشود. * رسانهای قوی بهنام شعر وی با بیان اینکه بهواقع گذشتگان از تنها رسانهای که میتوانستهاند استفاده کنند تا چیزی را فراگیر کنند شعر بوده است، اذعان کرد: در دوره امیرالمؤمنین (ع) که ماجرای غدیر پیش میآید نیز از این رسانه استفاده میشود. این فعال فرهنگی با اشاره به اینکه بنابراین میتوان گفت شعر نخستین لبیکگو به موضوع غدیر بوده است، گفت: خوشا به حال آن شاعرانی که از آن روز تا به امروز در این ارتباط شعر گفته و میگویند و در این حوزه فعالیت میکنند. * بزرگانی مانند فردوسی، سعدی، مولوی و حافظ در مدح علی (ع) شعر دارند حجتی با بیان اینکه نکته جالبی که در رابطه با شعر غدیر میتوانم به آن توجه بدهم این است که بزرگترین شعرای فارسیزبان آنجایی که به مدح و ثنای امیرالمؤمنین میپردازند از واقعه غدیر به بهترین شکل و با زیباترین بیان صحبت میکنند و شعر میسرایند، افزود: بزرگانی مانند فردوسی، سعدی، مولوی و حافظ به شکل مشخص در مدح علی (ع) شعر دارند و در موضوع غدیر میتوان نکاتی را در شعر آنان پیدا کرد؛ برای مثال در دیوان شمس تبریزی از مولوی آمده: «تا صورت پیوند جهان بود، علی بود تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود آن قلعهگشایی که در قلعهی خیبر برکند به یک حمله و بگشود، علی بود آن گُرد سرافراز که اندر ره اسلام تا کار نشد راست نیاسود، علی بود آن شیر دلاور که برای طمع نفس بر خوان جهان پنجه نیالود، علی بود شاهی که ولی بود و وصی بود، علی بود سلطان سخا و کرم و جود، علی بود هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس هم صالح پیغمبر و داوود علی بود هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم ایوب هم یوسف و هم یونس و هم هــود علی بود مسجود ملایک که شد آدم، ز علی شد آدم چو یکی قبله و مسجود، علی بود آن عارف سجّاد، که خاک درش از قدر بر کنگره عرش بیفزود، علی بود هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن هم عابد و هم معبد و معبود، علی بود آن لحمک لحمی، بشنو تا که بدانی آن یار که او نفس نبی بود، علی بود موسی و عصا و ید بیضا و نبوت در مصر به فرعون که بنمود، علی بود عیسی به وجود آمد و فیالحال سخن گفت آن نطق و فصاحت که در او بود، علی بود خاتم که در انگشت سلیمان نبی بود، علی بود آن نور خدایــــی که بر او بود، علی بود آن شاه سرافراز که اندر شب معراج با احمد مختار یکی بود، علی بود آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن کردش صفت عصمت و بستود، علی بود چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم از روی یقین در همه موجود، علی بود این کفر نباشد، سخن کفر نه این است تا هست علی باشد و تا بود، علی بود سرّ دو جهان جمله ز پیدا و ز پنهان شمس الحق تبریز که بنمود، علی بود» به نظر بنده این شعر فاخر نقطه عطفی در این زمینه است. فردوسی نیز میسراید: «...که من شهر علمم علیم در است درست این سخن قول پیغمبر است گواهی دهم کاین سخنها ز اوست تو گویی دو گوشم پر آواز اوست علی را چنین گفت و دیگر همین کز ایشان قوی شد به هر گونه دین نبی آفتاب و صحابان چو ماه به هم بسته یکدگر راست راه منم بنده اهل بیت نبی ستاینده خاک پای وصی حکیم این جهان را چو دریا نهاد بر انگیخته موج از او تندباد چو هفتاد کشتی بر او ساخته همه بادبانها برافراخته یکی پهنکشتی بهسان عروس بیاراسته همچو چشم خروس محمد بدو اندرون با علی همان اهل بیت نبی و ولی خردمند کز دور دریا بدید کرانه نه پیدا و بن ناپدید بدانست کو موج خواهد زدن کس از غرق بیرون نخواهد شدن به دل گفت اگر با نبی و وصی شوم غرقه دارم دو یار وفی همانا که باشد مرا دستگیر خداوند تاج و لوا و سریر خداوند جوی می و انگبین همان چشمه شیر و ماء معین اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و علی گیر جای گرت زین بد آید گناه من است چنین است و این دین و راه من است بر این زادم و هم بر این بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم دلت گر به راه خطا مایل است تو را دشمن اندر جهان خود دل است نباشد جز از بیپدر دشمنش که یزدان به آتش بسوزد تنش هر آنکس که در جانش بغض علیست از او زارتر در جهان زار کیست؟...» در مثنوی مولانا نیز آنجا که میگوید: «زین سبب پیغامبر با اجتهاد نام خود وان علی مولا نهاد گفت هر کو را منم مولا و دوست ابن عم من علی، مولای اوست»، صراحتاً به موضوع غدیر اشاره شده است. وی با اشاره به اینکه همچنین زمانی که به تاریخ ادبیات نگاه میکنیم و نخستین اشعاری که در تاریخ بهدست ما رسیده را میبینیم (مربوط به حدود قرن چهارم) شاهد مدح امیرالمؤمنین در آنها هستیم، ابراز کرد: این مسئله نشان میدهد که ایرانیان و فارسیزبانان به علی (ع) ارادت ویژه داشتهاند؛ بر همین اساس گویا «کسایی مروزی» (متولد 341 قمری) قدیمیترین شاعری است که از وی شعر در مدح حضرت امیر به ما رسیده؛ این شعر از او است: «مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد؟ جز شیر خداوند جهان، حیدر کرّار این دین هدی را به مثل دایرهای دان پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار علم همه عالم به علی داد پیمبر چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار» و این شعر که میگوید: «فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضای پاکدین فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضلتر اوست فضل آن رکن مسلمانی، امامالمتّقین فضل زینالاصفیا، داماد فخر انبیا کآفریدش خالق خلقآفرین از آفرین ای نواصب، گر ندانی فضل سرّ ذوالجلال آیت قربی نگه کن و آن ِ اصحابالیمین قل تعالو ندع بر خوان، ور ندانی گوش دار لعنت یزدان ببین از نبتهل تا کاذبین لا فتی الّا علی برخوان و تفسیرش بدان یا که گفت و یا که داند گفت جز روحالیمین؟ آن نبی، وز انبیا کس نی به علم او را نظر وین ولی، وز اولیا کس نی به فضل او را قرین آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم بدیع وین امام امت آمد، وز همه امت گزین آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام وین معین دین و دنیا، وز منازل بی معین از متابع گشتن او حور یابی یا بهشت وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین ای به دست دیو ملعون سال و مه مانده اسیر تکیه کرده بر گمان، برگشته از عینالیقین گر نجات خویش خواهی، در سفینه نوح شو چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندر پسین گر نیاسایی تو هرگز، روزه نگشایی به روز، وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین، بی تولّا بر علی و آل او دوزخ تو راست خوار و بیتسلیمی از تسنیم و از خلد برین هر کسی کو دل به نقص مرتضی معیوب کرد نیست آن کس بر دل پیغمبر مکّی مکین ای به کرسی بر، نشسته آیتالکرسی به دست نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین گر به تخت و گاه و کرسی غرّه خواهی گشت، خیز سجده کن کرسیگران را در نگارستان چین سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت سیر شد منبر ز نام و خوی تگسین و تگین منبری کآلوده گشت از پای مروان و یزید حق صادق کی شناسد وانِ زین العابدین؟ مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین؟ کان همه مقتول و مسموماند و مجروح از جهان وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین ای کسایی، هیچ مندیش از نواصب وز عدو تا چنین گویی مناقب دل چرا داری حزین؟» این فعال فرهنگی در ادامه با بیان اینکه بنابراین درمییابیم که علی (ع) در ادبیات فارسی جایگاه والا و نقش پُررنگی دارد و ارادت به امیرالمؤمنین و توجه به غدیر در ادبیات ما سترگ، قابل احترام، ستایش و مباهات است، اظهار کرد: در همین شعر اخیر حکیم کسایی میبینیم که لقب امیرالمؤمنین آمده که این عنوان را روز غدیر پیامبر (ص) به علی (ع) داده است. * ادامه دارد |
لینک | |
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/83967 |