کد خبر : 84657 تاریخ : 1403/4/21 گروه خبری : تیک |
|
قدرت گفتمانی باید واقعیت موجود را به واقعیت آرمانی نزدیک کند |
|
حسن بشیر استاد رسانه و ارتباطات یادداشتی با عنوان «کشمکش گفتمانی و مناظرات اخیر» نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است. *مشروح این یادداشت به این ترتیب است؛ یکی از مباحث مهمی که در حوزه تحلیل گفتمان است، به قول پشو، اندیشمند فرانسوی «کشمکش گفتمانی» است. مقصود از این مفهوم، کشمکشهای دائمی گفتمانها با همدیگر است. هر گفتمانی به دلیل هویت و ماهیت وجودی و رویکردی آن، با گفتمانهایی که در همان حوزه یا موضوع هستند، دعوا، مرافعه و کشمکش دارند. معنای حقیقی کشمکش در اینجا واقعا چیست؟ اصلا مگر گفتمانها میتوانند دعوا و کشمکش کنند؟ معمولا کسانی که مدافع یا مخالف گفتمان هستند میتوانند با همدیگر دعوا کنند. بنابراین، "کشمکش گفتمانی" به چه معنا است. گفتمان ها، همانند ارتباطات بین فرهنگی (Cross-cultural Communication) که تاثیر، تعامل و تبادل بین فرهنگها و نه افراد فرهنگها است، گفتمانها نیز با همدیگر در تعامل یا تنافر، یا تاثیرگذاشتن، یا متاثر شدن، یا مبارزه و یا همزیستی با همدیگر هستند. این تاثیر و تأثر یا تبادل طرفینی، میتواند در جهت «تقویت گفتمانی» یا «تعارض گفتمانی» حرکت کند. در اینجا تعارض و کشمکش گفتمانی مورد توجه است. اگر چه در هر دو وجه «تقویت گفتمانی» یا «تعارض گفتمانی» مفاهیم مشترک وجود دارد. در حقیقت، در هر دو وجه گفتمانی، دالها با همدیگر در جهت تقویت یا تخریب و تعارض در جنگ و کشمکش هستند. دالهای یک گفتمان، اساس و ماهیت گفتمانی را تشکیل میدهند. گفتمانها با دالهای اساسی و مرکزی خود موجودیت پیدا میکنند. اینکه چگونه عناصر و دالهای شناور را بکار میگیرند، امر مهمی است اما در اینجا به اندازه دالهای مرکزی نقش اساسی ندارند. میتوانند توجیه کننده یا توضیح دهنده یا جهت دهنده گفتمان باشد اما آنچه که مهم است «دالهای مرکزی» است. گفتمانها حتی آنهایی که در یک حوزه یا موضوع خاص هستند، میتوانند به دلیل شیوه مفصلبندی دالهای اساسی و دالهای شناور و بکارگیری عناصر در "وقته" خاص خود، با همدیگر متفاوت باشند. در این حالت نیز گفتمانی که مدعی "قدرت معنایی" بیشتر است، تلاش میکند که به شیوه مسالمت آمیز گفتمان دیگر را به حاشیه براند تا خود جایگزین آن شود. این حرکت، میتواند تکمیل کننده گفتمان ضعیفتر در همان حوزه یا موضوع باشد، اما به هر حال این «حرکت جابجایی» الزاماً ایجاد میشود تا گفتمانی که به مرحله هژمونیک میرسد، به حیات خود ادامه دهد. اگر گفتمانی با گفتمان دیگر حتی در یک حوزه یا موضوع خاص باشد ولی، جهت گیری، رویکرد، و ساخت معنایی آنها متفاوت باشد، اگر چه برخی از دالهای مشترک را بکار میگیرند، ولی هر یک به صورت «خشن»، «دفاعی» و «هجومی» مایلند که رقیب را به حاشیه رانده و جانشین آن گردند. این حرکت دالها، بخوبی در این کشمکشها نشان داده میشوند. دالهایی که خصوصیت ذاتی آنها، معنایی است که با گفتمانهای دیگر مفصل بندی شده و پیوند اساسی پیدا کرده است و تداعی آنها با بینامتنیت بخوبی مورد تصور میباشد. در مناظره دوم جلیلی با پزشکیان در دور دوم انتخابات، کشمکشهای گفتمانی بخوبی بازنمایی شده بودند. دالهای بکار گرفته شده، مفصل بندیها با دولتها و رویکردهای دیگر، پیوندسازی میان گفتههای افراد وابسته به هر دو طرف بیانگر، اوج کشمکش گفتمانی است. جلیلی در راستای مفصل بندی خود با رئیسی، در تلاش بود که دالهای، خلوص، خدمت، تقوا، ساده زیستی، دیانت، مردمی بودن و غیره را به عنوان شبکه معنایی گفتمانی خود صورت بندی کند. در مقابل، پزشکیان در صدد بود که با خواندن متونی از نهج البلاغه، دینداری خود را بیشتر ثابت کند. گویی نوعی از «تردید گفتمانی» در اینجا حاکم است که با مفصل بندی با نهج البلاغه، میتواند هژمونی معنایی را بازسازی کند. در همین راستا «گفتمان نقد» و تولید «ادبیات نقادانه» به عنوان «مرکزیت گفتمانی» را مورد توجه قرار میداد تا بتواند منتقدان و معارضان در نظام را وارد «حوزه گفتمانی» خود کند. جلیلی با اتخاذ شیوه «گفتمان تهاجمی» که در مناظرات قبلی وی کمتر دیده میشد، در تلاش بود که «صحنه گفتمانی» را تغییر و به جای «انتقاد» به «نقد گفتمانی» بپردازد. به عبارت دیگر، وی تلاش میکرد که در هر حوزه ای از گفتمان رقیب، ایجاد اختلال و تزلزل کرده و «تضعیف گفتمانی» را مورد توجه و تاکید قرار دهد تا بتواند با تزریق دالهای خود که بر مبنای برنامه ریزیهای مختلف صورت گرفته بود «غلبه گفتمانی» را برای خود محقق سازد. هر دو کاندیدا، در تلاش بودند که گفتمان خود را بر گفتمان دیگری هژمونیک کرده و آن را به حاشیه برانند. کشمکش گفتمانی، در این مواقع، اگر چه به مخاطب نگاه میکند، اما در اینجا بیشتر از آنکه به طرف مخاطب توجه شود، تلاش میشد در مقابل همدیگر باشند و به همدیگر چشم بدوزند، در تلاش بودند که از همدیگر فهمی جدید برای حمله و کشمکش داشته باشند، اگر چه هدف آنها آن جذب مخاطب به گفتمان خود بودند. در اینجا است که خوانند و مخاطب، در میان این کشمکش ها، باید «قرائت منصفانه» و «سواد گفتمانی» کافی داشته باشد. اینکه کشمکشهای گفتمانی، نشان دهنده تفاوت گفتمانی است، امری بدیهی است، اما آنچه که در نهایت به عنوان "نقشه معنایی" از دو گفتمان در ذهن مخاطب میماند، «شیوههای مفصل بندی» و «روشهای بینامتنیتی» است که رقیبان دو گفتمان از خود نشان داده اند. قدرت گفتمانی، زمانی به مرحله هژمونیک میرسد که هر یک از نقشههای معنایی توانسته باشند که «واقعیت موجود» را به «واقعیت آرمانی» نزدیک کنند و شرایط جدیدی را با منطق همه فهم و فراگیر تولید کنند. گفتمانی که در واقعیت موجود، چه گذشته و چه حال، میماند نمی تواند منعکس کننده برنامه آینده باشد و به همان اندازه واقعیت آرمانی اگر نتواند گذشته و حال را به خدمت برنامه آینده در آورد نمیتواند زمینهساز گفتمان هژمونیک شود. |
لینک | |
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/84657 |