به احتمال زیاد در فضای رسانههای ارتباطی به جملاتی با این محتوا برخوردهاید که ما معمار زندگی خود هستیم و در این مسیر حرف دیگران و محیط در نوع رفتار و شکل ساختمان شخصیتی ما بیاهمیت است. به بیان سادهتر تو هر طور دوست داری فکر کن، به هر نحوی که میپسندی رفتار کن، هرگونه که مایلی بپوش و... و اینکه دیگران چه میگویند اصلاً مهم نیست. چنین محتوایی در آغاز به مخاطب حس خوب آزادی را تلقین میکند که از نیازهای اساسی انسان است. پس قطعاً به مزاج فرد شیرین آمده و جذب چنین مطلبی میشود. جالب اینکه این مفهوم با شیوههای گوناگون و به مقدار بسیار زیاد تکرار میشود تا آنجا که فرد به این باور عمیق میرسد که او محور است و دیگران هیچ اهمیتی در زندگی او ندارند. این دیگران نهتنها شامل محیط اجتماعی فرد، بلکه شامل حتی نزدیکترین انسانهای زندگی او مانند والدین نیز میشود! حال سؤال این است که پادزهر عصر «من- من- من» چیست؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به تعریفی از مفهوم فردگرایی و در مقابل آن جمعگرایی پرداخت. *فردگرایی و جمعگرایی چیست؟ فردگرایی و فرهنگ آن بر نیازها و هویتهای فردی اشخاص تأکید میکند. بر اساس این فرهنگ، انسانها آزاد و خودمختار هستند. رفتارهای اجتماعی در فرهنگ فردگرایی بر مبنای ترجیحات و نگرشهای شخصی هر فرد تبیین میشود. حال آنکه جمعگرایی بر نیازها و اهداف جمعی تأکید میکند. در جوامع جمعگرا هنگام انتخاب بین نیازهای فردی و جمعی، نیازها و اولویتهای جمعی انتخاب میشوند و از افراد انتظار میرود خواستهها و تمایلات فردیشان را که با اهداف جمع مطابقت ندارند کنار بگذارند. *فردگرایی؛ درست یا غلط؟ البته اینکه ما هدفی برتر برگزینیم و در راه رسیدن به آن از هیچ کوشش و تلاشی نگذریم و از حرفها و گفتههای نامربوط دیگران اثر نگیریم، بسیار خوب است و قابل ستایش اما اینکه ما در هر مکان و زمانی و با هر شرایط فرهنگی و اجتماعی، هرگونه بخواهیم رفتار کنیم و استدلال ما این باشد که من اینطور دوست دارم و به کسی ربطی ندارد، قطعاً ناشایست است. چنین مسیری نهایتاً به تقویت فردیتگرایی و خودمحوری فرد منجر شده و بهمرور بین او و افراد اطراف فاصله ایجاد میکند که به عقیده روانشناسان همین مسئله آسیبهای بسیاری را برای فرد به همراه دارد. در همین راستا یک روانشناس درخصوص آسیبهای فردگرایی افراطی میگوید: اگرچه متأسفانه در حال حاضر عدهای بعد اجتماعی انسان را در نظر نمیگیرند و قابلیتها را فقط بهطور مطلق به خود فرد نسبت میدهند اما این مسئله آسیبهای روحی و روانی بسیاری را با خود به همراه دارد. نجمهسادات مشهدی؛ میافزاید: افسردگی، اضطراب، انزواطلبی، کاهش اعتماد بهنفس و اراده و... تنها بخشی از آسیبهایی است که از فردگرایی افراطی حاصل انسان میشود، زیرا نادیده گرفتن بعد اجتماعی انسان سبب میشود تا فرد نتواند به این بعد که یکی از اهداف اصلی خلقت بوده، برسد و چون جامعه نیز گسترهای از افراد است، این مسئله رفتهرفته جامعه را نیز بیمار میکند. *علاقه اجتماعی، سنجه سلامت روان وی ادامه داد: هرچند رسانههای ارتباط جمعی و برخی محتواهایی که در آنها ارائه میشود، بهواسطه نقش فعالی که در زندگی فرد ایفا کرده و مخاطب را جذب خود و محتوای خود میکند، افراد جامعه را به سمت خودمحوری افراطی و فردیتگرایی سوق میدهد و به نوعی تغییر نهفقط سبک زندگی، بلکه سبک نگرش را رقم میزند و از این گذر افراد بالطبع اجتماعی را افرادی در خود فرو رفته و خودبین میکند اما انسان دو بعد فردی و اجتماعی دارد و اگرچه یکسری از کارها بعد فردی دارد اما برخی از همان کارها هم باید در بعد اجتماعی ما فعال باشد. این روانشناس گفت: این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است بهطوری که آدلر مطرح میکند، کسی دارای سلامت روان است که دارای علاقه و روابط اجتماعی باشد. به گفته وی در حال حاضر یکی از علل اصلی گرایش افراد به سمت فردگرایی منفعتطلبی است. درواقع در حال حاضر افراد بهدنبال روابطی هستند که در آنها سود و منفعتی برای خود بیابند و در غیر اینصورت تمایلی به برقراری ارتباط ندارند. وی راهکار جلوگیری از رشد افسارگسیخته فردگرایی در جامعه را افزایش بینش و آگاهی مردم نسبت به تشخیص محتواهای درست و نادرست از یکدیگر از طریق آموزشهای بهروز میداند. *ویژگیهای فردگرایی 1- وابستگی به دیگران اغلب ناپسند است 2- ارزشها و هنجارها، مبنای فردی دارد 3- ارزشهای فردی بر سایر ارزشها تقدم دارد 4- مردم اغلب بر منحصربهفردبودن خود تأکید میکنند 5- کسب لذت فردی، در اولویت است 6- قوانین و ارزشهای فردگرایانه بیشتر طرفدار دارد *نویسنده زهرا حامدی
|