متعاقب سخن خطیب جمعه که مقررات دستوپاگیر ادارات را یکی از مشکلات عمده کشور ارزیابی کردند، شهروندی قابل اعتماد نقل میکرد جهت گرفتن انشعابی مستقل برای منزلام در مجموعهای آپارتمانی، به شرکتی خصولتی مراجعه و درخواست خدمتی کردم، گفتند شما باید تصویر و اسناد بهاصطلاح مثبته همسایگان را دراینباره ارائه کنید، بنده هم که پیشبینی چنین درخواستی را داشتم، مطلوب آنان را (البته با کشوقوسهایی) از شرکا گرفته بودم و همراه داشته که ارائه کردم، گفتند شما باید تصویر اسناد سایر مغازهها و مسکنهای مجاور را هم بیاورید! عرض کردم بنده فتوکپی تمام شرکای خدمت مورد درخواست را ارائه کردم، از دیگرانی که هیچگونه ارتباط اسنادی با این خدمت مورد نظرم ندارند، چگونه مدرک بگیرم؟! به فرض که موضوع بهنوعی هم مرتبط شود، بعید است بتوانم همه آنان را با خواستم همراه کنم و اگر چنین لزومی باشد (که منطقی به نظر نمیرسد) این همکاران شما هستند که باید بهعنوان متولی رسمی از سایرین چنین همکاریای را طلب کنند و نه بنده که تقریباً هیچگونه آشنایی و ارتباطی با آنان ندارم و یا برای انجام چنین کاری روزها باید وقت بگذارم تا احیاناً آنها مرا یاری کنند! البته اگر شک نکنند که این مدارک را برای چه بهرهبرداریای میخواهم.
در مواجهههای قهری زندگی روزمره جامعه ما، آنهم در تعامل با مجریان مقررات، کمتر کسی است که بهنوعی با اینگونه موانع در عرصهها و لایههای مختلف برخورد نکرده باشد و بعضاً عدهای نهچندان کم، از مطالبه برخی خدمتها اساساً منصرف میشوند و تصویر بد و نارضایتیهای دورهای در اذهانشان رسوب میکند؛ بهنحوی که متأسفانه با دیدن برخی ناکارآمدیها و موانع بیمنطق، تحقیقاً به غلط، عمده متولیان امور اداری و یا قوانین را وبال ارزیابی میکنند. گاهی هم کاملاً مردم حق دارند؛ مثلاً زمانی که قیمت میوهای کیلویی 16 هزار تومان اعلام میشود و شهروند در شهری مثل همدان به سر گذر خیابان شهدا مراجعه و با کیفیت بسیار خوب محصول و کالای مورد نظر را بهراحتی حداقل 20 درصد ارزانتر پیدا میکند و میخرد، چه تصویری از قیمتگذار در ذهنش نقش میبندد؟!
از طرفی دیگر مسائل و مشکلات متولیان و مدیران هم بهدلیل وجود غیر قابل انکار همین فاصلهها با میدان و ستادهای تصمیمگیری، مورد درک صحیح اکثریت مردم واقع نمیشود و نتیجه و ثمره این است که مقررات منطقی با پشتوانههای صحیح هم مورد استقبال شهروندان قرار نمیگیرد و آن میشود که امروزه در سطح شهرها اکثر تصمیمات نافع و حتی بعضاً بهترین آنها، معطل یا بعضاً به سخره گرفته میشود.
با وصف موجود، تنها راهکار مفید کمتر شدن فاصله مردم در سطح میدان عینی امور مختلف با مدیران و متولیان تصمیمساز و تصمیمگیر و وضعکنندگان، مقرراتی است که انتظار دارند از طرف شهروندان مورد توجه قرار گرفته و در رفتار و تعاملشان اثر مثبت و همگرایانه داشته باشد؛ به تعبیر دیگر نباید مقررات طوری تدوین شود که برخی بهدرستی بگویند فلان مسئول با موضوع بیگانه است و فقط پشت میز نشسته و دستورهای ناپخته میدهد؛ البته اذعان داریم که بخش عمدهای از مقررات و حتی رفتارهای مدیران عقلانی و دارای حساب و کتاب است، اما قبول بفرمایید وجود غیر قابل تکذیب برخی مطالبات بیمنطق یا زحمتآفرین و درعینحال بیهوده، برای عدهای از شهروندان خوبیها، خدمات نافع و داشتهها را زیر سؤال میبرد.