افراد دارای وجهه مثبت در جامعه به گروههای متعددی تقسیم میشوند و بهترین ملاک برای ارزیابی و قضاوت درباره هر گروه و فردی، مراجعه به منابع وحیانی و عقل سلیم است؛ برای مثال با توجه به همین خزانههای ارزشمند، همه ما بدون استثنا در قِبال موضوعات مختلف مسئول هستیم و هرگونه بیتفاوتی، پذیرفتنی نبوده و مذموم است، اما همهروزه در اجتماع با کسانی مواجه هستیم که «با کاری کار نداشتن» را ارزش دانسته و به داشتن این حالت متأسفانه مباهات هم کرده و یا دیگران وجود چنین حالتی را در دیگر اشخاص ستوده و ملاک خوبی شخص میدانند! درحالی که چنین خصلتی در اکثر موارد زیانآور بوده و جامعه را به سوی بیتفاوتی و اضمحلال خوبیها سوق میدهد.
بلی، داریم استثناهایی و مواردی که این جمله صدق میکند؛ بهخصوص سرک کشیدن در زندگی اشخاص، آنهم در محیطهای شخصی و نه اجتماعی که باید موازین و حدودی را رعایت کرد؛ اما عمده ظهور و بروز افراد در اجتماعاتی است که کنش و واکنشهای ما قطعاً و فوراً بر زندگی و حتی منش دیگران اثرگذار است و در قوانین موجود و معقول هم برای عکسالعمل در قِبال آنها پیشبینی، چاره و رهنمود ارائه شده است و به اعتبار دیگری میتوان گفت در مسائل عدیده اجتماعی «به من چه یا به تو چه، معنا ندارد»! شاید برای شما هم پیش آمده باشد که از کسی سراغ فردی که مستمر جرم اجتماعی مرتکب میشود را میگیرید و از شاهد خلاف میخواهی که بهنوعی برای جلوگیری از تکرار مسئله ورود کند، اما میگوید «من آدمفروش نیستم!» و یا اینکه «شیطانی خوب نیست!» و حداقل اینکه «من نان کسی را نمیبرم!» درحالی که اینگونه افراد خلافکار ویژگی آدمی را ندارند که فروختنی در کار باشد یا شیطان کسی است که کار زشت مرتکب میشود و اشاعه میدهد، نه فردی که راه خلاف و جرم را میبندد و جای تأسف اینکه عمده همینگونه اشخاص بهاصطلاح آدمنفروش! صبح تا عصر غیبت از نوع حرام و گناه این و آن را میکنند که از عمل زشت زنا هم شدیدتر ارزیابی شده است. یکی دیگر از افتخارات نابهجا وقتی است که کسی میگوید من با سیاست کاری ندارم! گذشته از اینکه همین روش خود نوعی سیاست محسوب میشود، اما مگر میشود در دنیایی که تقریباً همهچیز با سیاست گره خورده است، با آن بیگانه بود و ماند؟ آری سیاسیبازی و سیاستزدگی قبیح و مضر است، اما داشتن بینش سیاسی با مبانی درست، از لوازم ضروری زندگی سالم است و یا اینکه در چند دهه اخیر عدهای حتی بعضاً برخی نخبگان به غلط افتخار میکنند که جزء هیچ حزبی نیستند! درحالی که اتفاقاً برخی خلأهای مشهود تخصصی اجتماعی ما، نداشتن احزاب نافع البته با لحاظ قانون و ارزشهای انقلاب شکوهمند اسلامی است. اگر ما احزاب کارآمد با افراد متعهد و متخصص داشته و تربیت کنیم، دیگر تا این اندازه احساس قحطالرجالی نمیکنیم. باید روزی برسد که دارای چند حزب قوی در راستای ارزشها و ملاکهای جمهوری اسلامی داشته باشیم تا پاسخگوی نیازهای چندبعدی جامعه ما بوده و به معنای درست آن آیندهساز باشند. نتیجه اینکه انفعال، بینظری به معنای غلط آن برای مسائل مختلف، سر به پایین انداختنهای نابهجا در جامعه، با خلافکار کاری نداشتن البته با لحاظ قوانین و مقررات، با کار کسی کار نداشتن و حتی دوای درد کسی نبودن با به خواب زدن عمدی خود در جامعه سالم، علاوهبر اینکه جای مباهات و افتخار ندارد، وبال و معضلی نابخشودنی در دنیای موقت و آخرت جاودانی است که قربانیها و هزینههای زیادی از جنبههای مختلف به جامعه تحمیل میکند، باشد که ما از اینگونه افراد نباشیم، انشاالله.
|