یک سؤال ساده و مهم؛ چرا مردم نسبت به وضعیت محیط زیست و صیانت از آن بیتوجه هستند؟ زمانی اطلاعات کمی در مورد وضعیت محیط زیست وجود داشت و رسانهها توجه زیادی به این موضوع نمیکردند ولی در حال حاضر این شرایط تا حدودی تغییر کرده، اما چرا هنوز هشدارهای زیستمحیطی شنیده نمیشود؟ چرا با برگزاری دهها همایش و انتشار صدها مطلب و خبر در مورد خطر آتشافروزی در محیطهای طبیعی، عدهای بازهم بدون در نظر گرفتن ملاحاظات زیستمحیطی با افروختن آتشی کوچک برای چای دم کردن و کباب درست کردن، آتشی بزرگ به خرمن محیط زیست میزنند؟ چرا در پی بروز اتفاقات محیط زیستی همچون آتشسوزیها با اینکه به کمک اهالی بومی و مناطق اطراف نیاز است اما در بسیاری از موارد خود را عقب کشیده و کاری نمیکنند درست مثل آنچه چندی پیش در آتشسوزی منطقه حفاظتشده خانگرمز و سوختن 300 هکتار از اراضی این منطقه تجربه کردیم. بنابراین در این شماره از صفحه محیط زیست برآن شدیم تا در گفتوگو با دوتن از کارشناسان محیط زیست به این چراییها پاسخ داده و به ارائه راهکار بپردازیم که در ادامه میخوانید: استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه لزوم مشارکت مردم در حفاظت و صیانت از محیط زیست به این امر منوط است که این اصل در سازمان حفاظت از محیط زیست از حد حرف خارج شده و بهصورت عملیاتی مورد توجه قرار گیرد، گفت: متأسفانه تنها کاری که انجام شد این بود که دفتری به این نام در سازمان باز و برای مدتی مباحث استفاده از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد مطرح شد اما بعد از مدتی به معنای واقعی کارکرد خود را از دست داد، هرچند دفتر همچنان در سازمان مستقر است اما بین آنها با ظرفیتهای مردمی در جلب مشارکت ارتباط واقعی وجود ندارد. دکتر غلامرضا نبیبیدهندی با تأکید بر اینکه همواره مشارکت و لزوم برنامهریزی برای تحقق آن از سوی سازمان حفاظت از محیط زیست در حد حرف بوده و شاهد عملیاتی شدن آن نبودهایم، تصریح کرد: برای مثال امروز در شهرهای مختلف روزانه شاهد اجرای طرح و پروژههای متفاوتی مرتبط با حوزه محیط زیست هستیم، از مسائل مرتبط با حیات وحش گرفته تا حوزه صنعت؛ اما تنها چیزی که ملاک نیست مشارکت مردمی است. وی اذعان کرد: بنابراین تا زمانی که اهالی منطقه را در اجرای پروژهها سهیم ندانیم نمیتوان در صورت بروز حوادث محیط زیستی انتظار داشت که مشارکت لازم را برای رفع خطر داشته باشند. این استاد دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه راهکار تقویت همراهی و مشارکت مردم در صیانت و حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی چیست؟ ابراز کرد: متأسفانه بیشتر کارها یا برنامههای عنوانشده در این راستا، پوپولیستی است؛ مثلاً در حال حاضر سازمان حفاظت از محیط زیست در حرف مدعی حمایت از مشارکتهای مردم در قالب سازمانهای مردمنهاد است اما در عمل اینگونه نیست. نبیبیدهندی خاطرنشان کرد: از طرفی در این راستا یکی از مهمترین موانع بهویژه در حوزه حفاظت از محیطهای طبیعی، به بهروزسانی نکردن قوانین مرتبط با این بخش بازمیگردد؛ برای مثال امروز در بسیاری از مناطق حفاظتشده شاهد از دست دادن گونههای مختلف حیات وحش هستیم اما قانونی مبنی بر بررسی این موضوع و بازنگری در قوانین مرتبط با آن وجود ندارد. در ادامه استادیار دانشگاه تهران نیز با بیان اینکه در راستای حفاظت از محیط زیست آنچنان که باید شاهد مشارکت مردمی نبودهایم گفت: مسئله این است که مشارکت و لزوم آن از جانب مردم تا حدودی طی این سالها مورد توجه قرار گرفته اما وقتی مسئولان باید در مسئولیتپذیری و عملکرد خود در عرصه محیط زیست به مردم پاسخگو باشند ولی نبودند، یقیناً شاهد دوری جستن آنها از فضای همراهی بوده و هستیم. دکتر مهدی اسماعیلی بیدهندی ادامه داد: مسئله این است که نباید مشارکت در حفاظت از محیط زیست را تنها به خاموش کردن آتشسوزیهای طبیعی یا انسانساخت در طبیعت محدود کرد و در پی آن انتظار داشته باشیم که وقتی صحبت از مشارکت در حفاظت از محیط زیست میشود فقط این مصادیق را مطرح کنند. وی تصریح کرد: مردم از طریق رسانهها در جریان مجوز دادن سازمان حفاظت از محیط زیست به طرحهای مخرب محیط زیست یا مواردی که پیوستهای زیستی آنها شفاف و برای مردم ملموس نیست هستند؛ بنابراین وقتی میبینند در چنین طرحهایی سازمان به وظیفه خود عمل نمیکند یا نهادهایی مثل وزارت نیرو از دادن حقابه به تالابها و مواردی از این دست کوتاهی میکنند و یا اینکه دستگاه دیپلماسی ما که باید پیگیر مطالبات و حقوق محیط زیستی ملت و کشور در عرصه بینالمللی باشد آنچنان که باید و شاید مؤثر عمل نمیکند (مثل تأمین حقابه تالاب هیرمند)، این ذهنیت بهوجود میآید که شاید محیط زیست و حفاظت از آن بیشتر جنبه سیاسی و شعارزدگی داشته و موضوعی است که فقط به لحاظ وجود این سازمان در ساختار حقوقی حکمرانی کشور ما به آن توجه میشود. این استادیار دانشگاه، در ادامه افزود: متأسفانه همانگونه که عنوان شد این تفکر در مردم بهوجود آمده که دولتها فقط ظاهر کار را حفظ میکنند که بگویند چنین سازمانی وجود دارد که برخی حرفها را باید بزند اما در عمل کاری قرار نیست انجام دهند، همین باعث میشود که همراهی لازم را در حفاظت از محیط زیست نداشته باشند. اسماعیلی بیدهندی با بیان اینکه در همدان هم بهنظر میرسد این ذهنیت برای مردم شکل گرفته و باعث همراهی نکردنشان شده گفت: علاوه بر این در بسیاری از موارد دلیل دیگر همراهی نکردن این است که مردم، سازمان حفاظت از محیط زیست و دولت را متولی این امر میدانند و معتقدند این سازمان برای انجام این کارها بودجههای دولتی در اختیار دارد؛ بنابراین درمواقع اینچنینی خود باید اقدام کند و مردم هم اگر که توانستند در قالب یک کار حمایتی پای کار بیایند، آنها خود را در جایگاه مسئولان نمیبینند. وی افزود: این موضوع ریشه در فرهنگسازی نکردن دارد که میبایستی در طول چند دهه گذشته انجام میشد اما حفاظت از محیط زیست و اهمیت آن در زندگی شهروندان ایرانی هنوز نهادینه نشده یعنی یک باور قلبی نیست. این استاد محیط زیست، خاطرنشان کرد: چون این باور نهادینه نشده به یک فرهنگ هم تبدیل نشده؛ بنابراین ممکن است در حرف برای حفاظت محیط زیست ارزش قائل باشند اما به وقت عمل همین افراد بیشتر رویکرد نظارتی پیدا میکند و حتی در جایی که باید اعتراض کرده و کنشگری داشته باشند این روند را پیشه نمیکنند چون هنوز به این باور قلبی و یقین نرسیدهاند که حفاظت از محیط زیست ارتباط مستقیمی با زندگی آنها و نسلهای بعد از خودشان داشته، درواقع هنوز اصل 50 قانون اساسی که حفاظت از محیط زیست را وظیفه همگانی میداند را در سپهر سیاسی خود تمرین نکردهاند. معالوصف با توجه به آنچه گفته شد؛ برای اینکه در راستای حفظ محیط زیست انسانی متعهد و مسئول باشیم باید بدانیم محیط زیست چیست و چه ارزشی دارد که باید برای ما محترم باشد و درک خود در این راستا بالا ببریم. میتوان بیشتر رفتارهای ضد محیط زیستی را در مردم دید که بهدلیل نداشتن آگاهی انجام میدهند. در رویکرد دولتها نیز متأسفانه سواد محیط زیستی در لحاظ کردن اصل پایداری در شکلگیری روندها وجود ندارد یعنی اساساً فهم عمومی در مسئله محیط زیست بهوجود نیامده است.
|