کد خبر : 86832 تاریخ : 1403/7/7 گروه خبری : جامعه |
|
اهمیت حضور شهرها در ارتباطات بینالمللی |
|
جهانی شدن و شهرنشینی گسترده در سراسر جهان، شهرها را در خط مقدم حکمرانی جهانی در یک سیستم چندجانبه طراحی و ایجادشده برای دولتها قرار داده است. شهرها تا حدی بهدلیل نارسایی یا ناکارآمدی اقدامات بین دولتی و به این دلیل که ماهیت دموکراتیک و ارتباط بیدرنگ با جمعیت، آنها را به ایفاکنندگان نقشهای قانونی تبدیل میکند، به اعمال قدرت روی میآورند. شهرها همچنین خانه بسیاری از مشکلات با ماهیت جهانی ازجمله انتشار گازهای گلخانهای، بیماریهای همهگیر و پایداری هستند. این امر آنها را در موقعیت منحصربهفردی برای مقابله با این چالشها قرار میدهد. به این ترتیب دیپلماسی شهری از تغییرات آبوهوایی گرفته تا همکاریهای توسعه، به یک شاخصه رایج در بسیاری از مسائل سیاست جهانی تبدیل شده است. ابزار اولیهای که شهرها از طریق آن عمل میکنند، شبکهسازی با صدها شبکه شهری جهانی است که منافع و ارزشهای حوزه خود را دنبال میکنند. سپس برای داشتن جایگاهی در امور تصمیمگیری جهانی، نظم بینالمللی مبتنی بر دولتها را به چالش میکشند و آن را تکمیل میکنند. در این میان مفاهیم و ساختارهای اساسی، روابط و حقوق بینالملل را گسترش میدهند. مطالعات مربوط به این ساختارها بهطور سنتی توجه کمی به شهرها بهعنوان ایفاگران نقشهای فراملی یا جهانی داشته است. بااینحال شهرها بهطور فزایندهای به بخشی شناختهشده از قلمرو بازیگرانی تبدیل میشوند که در کنار دولتها به مدیریت جهانی چالشهای مشترک کمک میکنند. برای مثال بیعدالتیهای جهانی نهتنها توسط دولتها، بلکه توسط شهرها نیز محکوم میشود و و مورد توجه قرار میگیرد. شهرها در پذیرش میلیونها پناهنده، ارائه کمکهای بشردوستانه، محکوم کردن جنگها با برپایی تظاهرات و بسیج بازسازی از طریق مشارکت شهر به شهر و بسیاری موارد دیگر، حیاتی عمل میکنند و دارای نمایندگی ویژهای هستند؛ زیرا بهطور عمده بخشی از سلسلهمراتب را ازنظر قانون اساسی و حقوق بینالملل تشکیل میدهند. در اصل شهرها و رهبری آنها قاطعیت بیسابقهای را در مشارکت در حکمرانی جهانی نشان میدهند. * توانمندسازی جهانی شهرها شهرهای سراسر جهان برای دههها در موقعیتی تکقطبی درحال افزایش بوده و به شهرهای جهانی تبدیل شدهاند. درنتیجه جهانی شدن برای مثال شهرهایی همچون نیویورک، لندن و توکیو، بهعنوان قطبی برای اقتصاد جهانی عمل میکند. درواقع جهانی شدن بهعنوان محرک اصلی افزایش اهمیت شهرها درنظر گرفته میشود و این امر مستلزم هجوم جریانهای سرمایهگذاری خارجی، مشاغل، کالاها، کارگران و ایدهها به شهرها بوده و درنتیجه آنها را به مکانهایی تبدیل میکند که جهانی شوند. از دیگر روندهای جهانی در پی افزایش شهرها، پدیده شهرنشینی است. تقریباً 6 از هر 10 ساکن زمین در شهرهای سراسر جهان زندگی میکنند و بهطور کلی روند شهرنشینی در سراسر جهان مشابه است، اما بزرگترین شهرها اغلب در آسیا قرار دارند؛ جاکارتا، دهلی، پکن، سئول و توکیو بیش از 10 میلیون نفر جمعیت دارند. در سالهای اخیر شهرنشینی در آسیا و اقیانوسیه بیشتر به چشم میخورد و پیشبینی میشود که کشورهای جنوب صحرای آفریقا و جنوب آسیا شاهد شهرنشینی سریع در سالهای آینده باشند. جهانی شدن و شهرنشینی با پدیده تکرارشونده دیگری که از دهه 1980 اتفاق افتاده است، یعنی تمرکززدایی یا غیر ملی شدن همراه است. دولتها از روی عمد و ناخواسته، کنترل مطلق بر قلمرو خود را به طیف وسیعی از ایفاگران نقش در حوزههای سیاست، اقتصاد، فعالیتهای اجتماعی و عرصه جهانی از دست دادهاند. در سطح ملی نیز انتقال قدرتها و مسئولیتها از دولت مرکزی به سطح محلی انجام گرفته است که البته خود شهرها این توسعه را بهدلیل مقرونبهصرفه بودن و دسترسی، پذیرفتهاند. * چرایی قدرت گرفتن شهرها شهرها توانستهاند قدرت را بهدست بگیرند و آن را تقویت کنند، اما این سؤال مطرح میشود که چرا آنها از این فرصت برای درگیر شدن در امور جهانی استفاده کردهاند؟ یکی از دلایل این اقدام موقعیت شهرها در میان ایالتها و شهروندان آنها است. شهرها اصلیترین آلایندهها و تولیدکنندگان گازهای گلخانهای و مکانهایی هستند که نابرابری اقتصادی در آنها قابل مشاهده است. رویدادهای فراملی در آنها رشد میکند و در خط مقدم مبارزه با همهگیریها قرار دارند. شهرها مکانهایی هستند که حقوق و خدمات اولیه افراد در آنها تحقق پیدا میکند و بهداشت، آموزش، مسکن یا حفاظت از محیطزیست را به واقعیت تبدیل میکنند. دلیل دیگر برای درک قدرت شهرها این بوده که ممکن است هر شهر نماینده ارزشها یا سیاستهای متفاوتی باشد که از سوی دولت آن دنبال نمیشود. درواقع آنچه در سطح ایالتی تصمیمگیری میشود، همیشه مطابق با نیازهای شهرها نیست. نمونه واضح این امر اعلام خروج آمریکا از توافقنامه آبوهوایی پاریس توسط دونالد ترامپ و امتناع صدها شهردار از این تصمیمگیری است. * دیپلماسی شهری و سایر ابزارهای نفوذ دیپلماسی شهری به راههایی اشاره دارد که شهرها از طریق آن منافع خود را در سطح بینالمللی پیش میبرند. شهرها چندین ابزار را برای تأثیرگذاری بر دستور کار جهانی و تصمیمگیری، بهویژه از طریق شبکهسازی با شهرهای دیگر، دارند؛ این امر میتواند بهصورت دوجانبه، چندجانبه، ملی، منطقهای یا فراملی صورت گیرد. اکثر شبکههای شهری در سطح ملی و بیش از 200 شبکه شهری در سطح جهانی فعالیت میکنند. شهرها بهطور سنتی با شهرهای دیگر همکاری دوجانبه دارند و بسیاری از آنها به ایجاد پیوندهای «دوستی» یا «خواهرخواندگی» با شهرهایی در کشورهای دیگر میپردازند. این تعاملات به شبکههای حتی بزرگتر اعم از جغرافیایی یا مبتنی بر مسئله گسترش پیدا کرده است که نشان میدهد شبکهسازی ابزار اولیهای است که شهرها از طریق آن عمل میکنند. شبکهسازی از یکسو امکان همکاری شهر به شهر را در مورد موضوعات ملموس فراهم میکند، از سوی دیگر شهرها را قادر میکند تا منافع خود را با صدای مشترک در صحنه بینالمللی دنبال کنند و آنها را نسبت به عملکرد انفرادی قدرتمندتر میکند. بخشی از دیپلماسی شهری شامل داشتن دفاتر امور خارجی یا روابط بینالملل درون مرزهای خود میشود. شهرها با افتتاح نمایندگی و انتصاب سفیران در خارج از کشور، همچنین تهیه پیشنویس استراتژیهای اجرایی در مورد نحوه برخورد با قدرتهای خارجی، منافع خود را ارتقا میدهند. برای مثال چندین شهر با هدف نظارت بر تصمیمات و قوانین اتحادیه اروپا، ترویج ارزشهای حوزه انتخابی خود یا ارائه اطلاعات و توصیهها، نمایندگیهای فردی در بروکسل دارند یا زمانی که صحبت از استراتژیهای روابط خارجی به میان میآید، 21 شهر بزرگ فنلاند دارای شبکهای هستند که در آن سیاستهای خود در چین را هماهنگ میکنند. این همکاری با هدف پیشبرد علاقه شهرها به چین است، اما بهصراحت بیان کرده که ممکن بوده ارزشافزودهای برای همکاری در سطح ملی فنلاند و روابط چین و فنلاند به همراه داشته باشد. تقلید از دولتها بهعنوان تابع حقوق بینالملل نیز ازجمله ابزارهای مورد استفاده شهرها در نشان دادن اهرم قدرت است. شبکههای شهری بهطور غیر رسمی به معاهدات یا سایر اسناد حقوقی بینالمللی متعهد میشوند یا به دنبال پیوستن به سازمانهای بینالمللی هستند، اما تنها شهرها نیستند که یکطرفه تلاش میکنند به نهادهای بینالمللی دسترسی پیدا کنند، بلکه بهدلیل اهرم فشاری که دارند، در ساختارهای نهادی و فعالیتهای سازمانهای بینالمللی نیز مورد استقبال قرار میگیرند. دولتهای محلی بهطور عمده منتخب و از دانش محلی و ارتباط با جمعیت خود برخوردار هستند که این امر شهرها را از دید سازمانهای بینالمللی به شرکای مؤثر و قانونی تبدیل میکند. نتیجه این تعاملات یک رابطه عملگرایانه است که در آن شهرها با مشارکت در سیاستگذاری و تصمیمگیری، اجرا و به رسمیت شناختن آن بهعنوان اهداف سیاستهای سازمانهای بینالمللی، بهطور مستقیم به آنها تکیه میکنند. دیپلماسی شهری و مشارکت بینالمللی در امور جهانی بهطور فزایندهای رواج دارد، بااینحال موانعی بر سر راه به حداکثر رساندن ظرفیتی دیده میشود که تعامل بینالمللی میتواند داشته باشد. این موانع بیشتر به تضمین ظرفیت، تخصص و بودجه لازم برای شهرها مربوط میشود. بر این اساس، فراتر از علاقه افراد به دیپلماسی شهری، به کارکنان تحصیلکرده بیشتری نیاز است؛ کمبود بودجه نیز بهعنوان یک محدودیت برای دیپلماسی شهری شناخته میشود. * دستور کار جهانی شهرها مسائل سیاستی بسیاری در مرکز اقدامات جهانی شهرها قرار دارد، چراکه شهرها نسبت به دولتهای ملی، تأثیر بیشتری بر چالشهای جهانی دارند. سازمانهای بینالمللی شهرها را شرکای طبیعی میدانند که آمادگی بهتری نسبت به دولتها برای اجرای سیاستهایی دارند که به سازمانهای بینالمللی برای انجام وظایف خود کمک میکند؛ بنابراین شهرها بدون شک جایگاهی اساسی در بحث و تصمیمگیری درباره امور جهانی دارند و واضح است که چالشهای جهانی را نمیتوان تنها توسط دولتها مدیریت کرد و بهشدت حضور شهرها در این رابطه ضروری است. |
لینک | |
https://sepehrgharb.ir/Press/ShowNews/86832 |