قبل از انقلاب هم وجهه فرهنگی او غالب بوده و بعد از پیروزی جنگ نیز اقدامات او نشان میدهد تا چه حد به مسائل فرهنگی و اجتماعی برای بقای جامعه و انسانها، توجه میکند. سردار شهید حسین همدانی، مرد پُرآوازهای که طی جنگ تحمیلی حضور پُررنگی در سِمتهای مختلف داشته و از عناصر تعیینکننده مناسبات دفاع مقدس بود، بعد از جنگ وارد میادین اجتماعی و فرهنگی شده و در این عرصهها کارهای منحصربهفرد و ماندگاری را رقم زد. * شهادت مزد 40 سال هجرت و جهاد او بود او سالها بعد همزمان با اشغال سوریه توسط داعش، در جنگ این کشور حضوری مؤثر پیدا کرد و در ادامه فعالیتهای مستشاری خود در 16 مهرماه 94، در مبارزه با گروه داعش حین انجام خدمت، به شهادت رسید و مزد 40 سال مجاهدت و هجرت خود را از دستان خدای مهربان گرفت. از او بسیار گفته و شنیده شده و کتب درخشانی نیز به چاپ رسیده است، اما هنوز ابعادی از شخصیت این مرد بزرگ که دل در گرو خداوند داشت و به تعبیر مولا علی علیهالسلام جمجمهاش را به خدا سپرده بود، وجود دارد که کمتر به آنها پرداخته شده است و دوست و دشمن را متحیر میکند. آنچه میخوانید به بهانه سالگرد شهادت او، حاصل گفتوگو با «محسن صیفیکار» درخصوص مقطعی از زندگی شهیدهمدانی است. صیفیکار، نویسنده حوزه ادبیات پایداری، دبیر آموزشوپرورش و از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که اگرچه در زمان جنگ نام شهیدهمدانی را بهعنوان یکی از فرماندهان بزرگ شنیده بود، اما مشخصاً بعد از جنگ و در دهه 80 بهصورت مستقیم و غیر مستقیم روی تدوین آثار، ثبت و ضبط تاریخ جنگ همدان با ایشان آشنا میشود و بعدها با علاقهای که به شخصیت همهجانبه او پیدا میکند، کتابی بهنام «حدیث حاضر غایب» از زندگی این شهید والامقام تألیف میکند. بزرگی شهیدهمدانی و شخصیت منحصربهفرد او در کلام صیفیکار نه از روی مبالغه، بلکه از سر شناخت و معرفت است، اگرچه همواره اذعان میکند او نمیتواند تمام آنچه از شهیدهمدانی دیده و شنیده را بیان کند. نویسنده حوزه ادبیات پایداری در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه شهیدهمدانی پس از سالهای دفاع مقدس از پا ننشست و زندگی او وارد فاز جدیدی در عرصه فرهنگ شد، عنوان کرد: نگاهی به زندگی این شهید بزرگوار نشان میدهد که یک سردار فرهنگی بوده و اصل شخصیتاش فرهنگی است که در جنگ به اقتضای شرایط، تفنگ در دست گرفته بود. قبل از انقلاب هم وجهه فرهنگی او غالب بوده و بعد از پیروزی جنگ نیز اقدامات او نشان میدهد تا چه حد به مسائل فرهنگی و اجتماعی برای بقای جامعه و انسانها، توجه میکند. * ارتقای تحصیلی رزمندهها محسن صیفیکار با اشاره به ذوق و احساس خدادادی شهیدهمدانی و حس پدرانه او نسبت به رزمندگان دوران دفاع مقدس، خاطرنشان کرد: یکی از اقدامات مهم ایشان در سالهای پس از جنگ، تسهیل مراحل ادامه و ارتقای تحصیلی رزمندههایی بود که جنگ مانع تحصیل آنان شده بود؛ تحصیلات عالیه بسیاری از مسئولان نظامی اکنون مرهون این نگاه شهیدهمدانی و حمایت او است. * باید آنچه برایش جنگیدهایم، باقی بماند این نویسنده همدانی با تأکید بر اهمیت زیرساختهای فرهنگ در جامعه، بیان کرد: اگر فرهنگ یک جامعه بر طریق صحیح نباشد، همهچیز مضمحل خواهد شد؛ نگاه سردار بزرگ اسلام به این حوزه نیز ویژه بود که تمام تلاش خود را برای ثبت و ضبط گنجینههای دفاع مقدس بهکار گرفت تا با نگارش حوادث جنگ در چندین جلد کتاب، آنچه برایش جنگیدهایم، باقی بماند. صیفیکار گفت: طرح «راویان» نیز در سراسر کشور با هدف ثبت و ضبط رویدادها انجام میشد که براساس آن تعدادی از افراد آموزشدیده در کنار فرماندهان سپاه بودند تا تمام آنچه رخ میدهد را یادداشت کنند. * شهیدشهبازی پرورشیافته قرآن بود و حاجحسین عاشق شهبازی وی در ادامه افزود: اقدام دیگر شهیدهمدانی اهتمام ویژه به قرآنآموزی و نهجالبلاغه بود؛ او بهشدت به شهیدشهبازی ارادت داشت، محمود شهبازی هم پرورشیافته دامن قرآن و نهجالبلاغه بود. * «کانون بسیج جوانان»، نه «کانون جوانان بسیجی» این معلم همدانی تصریح کرد: شهیدهمدانی یکسال پس از جنگ و در سال 69 با هدف ارتقای رشد کمی و کیفی جوانان، با همت سردار حسام کانون بسیج جوانان را در کشور افتتاح کرد؛ یک مرکز فرهنگی که نام آن «کانون بسیج جوانان» بود، نه «کانون جوانان بسیجی». بعدها این طرح به کل کشور سرایت کرد و متشکل از کلاسهای آموزشی، هنری، ورزشی و تحصیلی با نگاه ویژه به مبانی انقلاب و اسلام بود. * راه ناتمام در تحقق بانکداری اسلامی صیفیکار گفت: یکی از اقدامات مهم شهیدهمدانی، تأسیس یک صندوق قرضالحسنه بود که با پول خود مردم اداره میشد؛ صندوقی که میتوانست بانکداری اسلامی را در کشور توسعه دهد، اما عدهای شایعهپراکنی کرده و متأسفانه نگذاشتند این اقدام پُربرکت استمرار داشته باشد، اگرچه بسیاری از مردم همدان از همانجا وام گرفته و زندگی خود را مرتب کردند. * ترمیم مناطق محصور در مین برای زراعت کشاورزان وی یادآوری کرد: تشکیل «قرارگاه سازندگی غرب» بعد از جنگ، اقدام دیگر شهیدهمدانی بود که به ترمیم و بازسازی مناطق جنگی و پاکسازی زمینها از مواد منفجره میپرداخت تا مردم زراعت و کشاورزی خود را در زمینها ادامه دهند. * شهیدشمسیپور همانجا رشد کرد این معلم همدانی با اشاره به اینکه شهیدهمدانی در مقطعی از زندگی خود طی سالهای قبل از انقلاب کُشتیگیر بوده و به ورزش اهتمام داشته است، گفت: افتتاح باشگاه ورزشی فجر در همدان و پرورش افرادی مانند شهیدشمسیپور، اینگونه انجام شد. صیفیکار اضافه کرد: افتتاح نخستین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در استان همدان نیز با پیگیریها و دلسوزیهای ویژه شهیدهمدانی و دوستانش صورت گرفت که رتبه خوبی نیز در کشور دارد؛ توجه به این نکته ضروری است که تا آن زمان بنیاد حفظ آثار فقط در استانهای جنگی بود، اما شهیدهمدانی با مشقت فراوان برای نخستینبار سنگبنای آن را در همدان گذاشت. * باغموزه دفاع مقدس با خون دل شهیدهمدانی پا گرفت وی به تأسیس باغموزه دفاع مقدس بهعنوان یک پروژه ملی در همدان نیز اشاره کرد و با توجه به تلاشهای شبانهروزی شهیدهمدانی در ایجاد این مجموعه، او را یک فرد تمامنشدنی و خستگیناپذیر خواند. این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: توجه به تاریخ جنگ استان همدان یکی دیگر از کارهای سردار همدانی بود. استان همدان به لطف وی در این بخش هم پیشگام بوده و حاصل آن ثبت خاطرات و روایتها در پنج جلد کتاب است. * متأسفم که بگویم برخی از کارها بعد از رفتن شهیدهمدانی ضعیف شد صیفیکار بالندگی مجمع پیشکسوتان همدان با هدف توجه به نامآوران دفاع مقدس و فراموش نکردن آنها پس از سالهای جنگ را نیز یادگار شهیدهمدانی توصیف کرد و افزود: متأسفم که بگویم برخی از این کارها بعد از رفتن شهیدهمدانی ضعیف شد. شهیدهمدانی یک کوه بود مثل الوند؛ بدون سروصدا و ادعا، اما محکم، قاطع و خستگیناپذیر که امور را پیریزی و پیگیری میکرد. * فرمانده بود اما برای آوردن آزادهها به مرز رفت وی ابراز کرد: یکی دیگر از اقدامات او این بود که در جریان بازگشت آزادهها به میهن، به مرز رفت تا آنها را بیاورد؛ شهیدهمدانی فرمانده سپاه بود و این کارها را افراد دیگر هم میتوانستند انجام دهند، اما او احساس دِین میکرد و تکلف نداشت. * شهیدهمدانی گفت ما سِمت و مسئولیتمان را به آزادهها میدهیم این نویسنده ادبیات پایداری ادامه داد: فرمانده و جمعی از اعضای سپاه همدان در پاسگاه تیلهکوه اسیر میشوند و این اسارت 10 سال طول میکشد؛ در جریان بازگشت آزادهها او با همکاران خود برای پس دادن مسئولیتها صحبت کرده و نامهای به محسن رضایی فرمانده وقت سپاه مینویسد که با بازگشت آزادهها، ما مسئولیت خود را به ایشان تحویل میدهیم. البته آقای رضایی مخالفت میکند، اما میگوید اگر سردار همدانی این کار را نمیکرد، بعید بود. این کارها انسان را به فکر فرو میبرد که شهیدهمدانی چه شخصیت عظیمی داشته، آیا ما حاضریم بهراحتی از جایگاهی که در آن قرار داریم، کنارهگیری کنیم؟ * آنقدر میدوید که مشکلات دیگران حل شود وی گفت: برگزاری کنگره شهیدان، رسیدگی به حال و احوال محرومان، رفع گرفتاری هر کسی که با او فقط یک تماس میگرفت، توجه به رزمندگانی که از جنگ برگشته بودند، راهاندازی بسیج مردمی در خارج از کشور و غیره، فقط از شهیدهمدانی برمیآمد؛ آنقدر میدوید که مشکلات دیگران حل شود، بدون اغراق یک اسطوره و جهانپهلوان بود. او خستگی نداشت و هرجا میرفت، منشأ برکات بود. * 40 سال بار انقلاب را روی دوش خود کشید صیفیکار اظهار کرد: انصافاً حیف بود او در بستر بمیرد، خدای متعال مزد جهاد او را با شهادت و دفاع از حرم داد؛ مصداق بارز «عاش سعیدا و مات سعیدا» بود که ثمره واقعی انقلاب و دستگاه انسانسازی تفکر امام بوده و 40 سال بار انقلاب را روی دوش خود کشید، اکنون هم روح بلندش نگهبان این انقلاب و مرزوبوم است. وی با اشاره به اینکه شهیدهمدانی یک فرمانده خاص و اقداماتش برآمده از صفای باطن او بود، توضیح داد: وقتی در رودبار و منجیل زلزله آمد، او با اینکه تکلیفی نداشت، اما به آنجا رفت و کل تیپ را برای خدمترسانی بسیج کرد؛ ایبسا جایی هم به ضررش بود، اما آدم یکجا بند شدن نبود. * یکی از دلایل مظلومیت ایشان، قصه فتنه است صیفیکار در ادامه با اشاره به هتاکی یکی از سران فتنه در روزهای اخیر به ایشان، گفت: یکی از دلایل بغض منافقان نسبت به سردار، مربوط به غائله تهران است؛ آقای همدانی چشم فتنه را در تهران درآورد و به همین دلیل مغضوب اهل فتنه شد، اصلاً یکی از دلایل مظلومیتشان همین قصه است. * حسینی بود و حسینی رفت... این رزمنده دفاع مقدس به شکلگیری هیئت حسینی ثارالله در همدان طی سال 1360 نیز اشاره کرد و افزود: یکی از ارکان اثرگذار و راهبر در این هیئت، آقای همدانی بود؛ از ویژگیهای شهیدهمدانی، حسینی بودن اوست، آقای همدانی در هیئت کولانج همدان شرکت میکرد، لباس بلند سقایی میپوشید و واقعاً اهل بکا بود، در یک کلام میتوان گفت «حسین همدانی» عاشق امام حسین علیهالسلام بود. * انصارالحسین؛ چه اسم برازندهای صیفیکار ادامه داد: ارادت او به سید و سالار شهدا در همدان زبانزد بوده؛ بطوری که هنگام تشکیل تیپ همدان اصرار مقامات نامگذاری با عنوان شهیدمدنی بوده که در همدان هم زحمات فراوانی متحمل شدهاند، اما شهیدهمدانی و دوستانش بر انتخاب اسم جامعتری اصرار داشتهاند تا اینکه درنهایت «انصارالحسین» علیهالسلام انتخاب و چه اسم برازندهای هم میشود. وی با بیان اینکه شهید والامقام ما اهل همدان بود و هیچوقت وطن خود را فراموش نکرد، متذکر شد: حتی زمانی که در تهران بود، داشتن مسئولیتهای بزرگ و مشغله بسیار، او را از فکر و دغدغه استان خود غافل نکرده بود و دورادور و پیدا و پنهان همدان را کمک میکرد؛ بسیاری از اتفاقاتی که در این شهر افتاده، با حمایت ایشان بوده است. یعنی آقای همدانی همانقدر که ایران را دوست داشت، همدان را هم دوست داشت. * تکلف نداشت این نویسنده تصریح کرد: اصلاً اینطور نبود که مسئولیت، مشغله و مقام او را غیر قابل دسترس و اهل تکلف کند؛ بسیار متواضع و خاکی بود. فرض کنید منِ بسیجی او را برای یادواره شهدا دعوت میکردم و این دعوت را میپذیرفت و در کمال ناباوری در آن جلسه جمعوجور و کوچک حاضر میشد، یعنی اصلاً تکلف نداشت. همه این را میگویند؛ تهرانیها، همدانیها، کرمانشاهیها و هرجا که ایشان خدمت داشته، همگی در اینکه او بسیار متواضع و بیپیرایه بود، همنظر هستند. * آن مرد به خانواده که میرسد، «حسینآقا» است این رزمنده دفاع مقدس شهیدهمدانی را یک فرد چندبُعدی و دلسوز توصیف کرد و گفت: این فرد با همه مشغله، دوندگی و مسئولیت، به خانواده که میرسد، «حسینآقا» است؛ یک مرد خانوادهدوست و بیتکلف. همه این ویژگی را ندارند و نمیتوانند شغل و خانواده را تفکیک کنند، اما او در این مسئله هم متبحر بود. * اگر به مرگ عادی از دنیا میرفت، شاید فراموش میشد صیفیکار اعلام کرد: شهیدهمدانی حسینی بود و اهل بکاء، همیشه احساس میکرد کم کار کرده، بسیار بزرگ بود و آدمهای بزرگ، کارهای بزرگ انجام میدهند. او مثل مالک اشتر بود که حتی اگر روی صورتش آب دهان میانداختند، برایشان دعا میکرد. کسی که رفتن او برای انقلاب و کشور رهآورد داشت و اگر به مرگ عادی از دنیا میرفت، شاید فراموش میشد.
|