روایتی مبتکرانه از شهید مصطفی صدرزاده

شهید مصطفی صدرزاده ازجمله شهدای مدافع حرمی است که طی چند سال گذشته مورد توجه اهالی قلم بوده و ابعاد مختلف زندگی او از دید نویسندگان متعدد پرداخته شده است.
صدرزاده که فرماندهی گردان عمار لشکر فاطمیون را به‌عهده داشت، اول آبان 1392 مصادف با تاسوعای حسینی (ع) در مبارزه با تروریست‌های تکفیری در حومه حلب به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار به خاک سپرده شد. شهید صدرزاده به دلیل انجام فعالیت‌های فرهنگی متعدد و مؤثر، ازجمله شهدایی است که روش و سبک زندگی آن‌ها می‌تواند برای نسل جوان قابل تأمل باشد.
کتاب «اسم تو مصطفاست» که به‌تازگی چاپ 57 آن از سوی انتشارات روایت فتح در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است، روایتی است از منش شخصیتی و ویژگی‌های اخلاقی این شهید از نگاه همسر.
راضیه تجار که تاکنون آثار متعددی درباره شهدا و رزمندگان به رشته تحریر در آورده، در این کتاب خاطرات خانم سمیه ابراهیم‌پور را از آشنایی و ازدواج و فراز و فرودهای یک زندگی مشترک را به تصویر کشیده است. او پیش‌تر در این‌باره در گفت‌وگویی گفت: من به‌صورت جدی پس از انقلاب فعالیتم را آغاز کردم و نخستین داستانم را سال 64 درباره شهدا نوشتم. پس از آن به‌صورت جدی به حوزه هنری پیوستم که ماحصل آن تا امروز 40 کتاب منتشر شده و زیر چاپ است. اما با این همه کتاب «اسم من مصطفاست»، نخستین اثر من درباره شهدای مدافع حرم است، هرچند همانطور که گفتم از سال 64 نوشتن داستان را شروع کردم.
نوشتن درباره شهدا و با محوریت شهدا را دوست دارم. خودم به انتشارات روایت فتح رفتم و گفتم می‌خواهم درباره یکی از شهدا بنویسم که قرعه به نام ایشان افتاد. آن ایام شهید صدرزاده تازه به شهادت رسیده بودند که ایشان را به من پیشنهاد کردند. من گفتم باید قبل از هر چیزی عکس این شهید را ببینم و اگر ارتباط درونی با این شهید برایم ایجاد شد، آن زمان در مورد نوشتن کار تصمیم می‌گیرم.
نویسنده در این اثر به خوبی توانسته وارد دنیای زنانه شده و زندگی با یک مجاهد و مبارز و پس از آن، زندگی یک همسر شهید را روایت کند.
کتاب، ساده اما خواندنی است و به فرمایش رهبر انقلاب «شیرین» و «مبتکرانه» نوشته شده است. از سوی دیگر، برای دهه پنجاهی‌ها و شصتی‌ها ممکن است یادآور نوستالژی مجموعه نیمه پنهان ماه باشد؛ چه اینکه تجار نیز اثر را آگاهانه به این سمت سوق داده است و البته تاکید دارد که این تصمیم، منجر نشده که دایره مخاطبان را محدود کند: «من بیشتر نگاهم یک نگاه عام است، نه فقط همسران شهدا یا زنان و دختران. در بین خوانندگان این اثر آقایانی بودند که با من تماس می‌گرفتند و ابراز احساسات می‌کردند و می‌گفتند که با مطالعه آن اشک ریخته‌اند.
حتی یک نفر تماس گرفت و گفت که می‌خواهد آن را به یک فیلم تبدیل کند. مقصودم این است که مخاطب خاصی مورد نظر من نبود و از همان ابتدا آن را برای مخاطب عام نوشتم.»
طی سال‌های اخیر نوشتن از مدافعان حرم در کنار پرداختن به خاطرات دفاع مقدس، ازجمله دریچه‌های جدید در حوزه نشر به‌شمار می‌آید؛ کتاب‌هایی که قهرمان‌های آن‌ها خیلی دور و دست‌نیافتنی نیستند، از کف جامعه و از جنس مخاطب‌اند. دغدغه‌های مشترک با مخاطب خود دارند و گره‌های زندگی آن‌ها ناآشنا و غریبه نیست. همین همذات‌پنداری با شخصیت‌های اصلی این دسته از عناوین سبب شده تا در میان بخشی از قشر جوان کشور مورد اقبال قرار گیرند.
کتاب «اسم من مصطفاست» در کنار دیگر آثاری که درباره این شهید نوشته شده‌اند؛ به ویژه کتاب «سرباز روز نهم»، می‌تواند نمایی خواندنی از زندگی این شهید ارائه دهد.