کارآفرینی از ابزارهای مهم توسعه بهشمار میآید که مهمترین اثر خود را از راه افزایش اشتغال در جامعه برجا میگذارد، کارآفرینان با نگاه متمایز خود به پدیدههای اطراف و شکار فرصتها همیشه بهدنبال ارائه محصولات یا خدمات جدیدی به جامعه هستند، در عوامل تقویتکننده یا تضعیفکننده کارآفرینی، «فرهنگ» عامل بسیار مهم و حیاتی قلمداد میشود، به طوری که ارزشها و هنجارهای جامعه تا حد زیادی توسعه کارآفرینی را تحت تأثیر قرار میدهد، بنابراین نوع نگرشها، ارزشها و هنجارهای موجود فرهنگ را تعیین میکند و به دنبال آن چگونگی رشد، پیشرفت و نوآوری را رقم میزند. در فرهنگ اسلام و سیره عملی ائمه معصومین (ع) نیز به کار و تلاش تأکید بسیاری شده و این فرهنگ همواره مسلمانان را به کسب و کار حلال تشویق میکند و بیکاری، تنبلی، سستی را دشمنی با خدا دانسته تا از این طریق و با استقرار فرهنگ کارآفرینی، تلاش، تعهد و مسئولیتپذیری در جامعه با فعالیتهای صحیح اقتصادی در قالب عمل صالح ترقی پیدا کرده و باید بدانیم در این صورت است که یک جامعه در اصول اقتصادی و سیاستهای مالی مستقل شده و از وابستگی به دیگری رهایی پیدا میکند. همچنین اندیشمندان جهان در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدهاند که کار برخاسته از جوهره درونی افراد است و جوامع برای تبلور هر چه بیشتر این جوهره نیازمند ایجاد فرهنگ کار هستند، بدون شک برای تجزیه و تحلیل در هر سطحی، شناخت عوامل مؤثر بر ارتقای فرهنگ کار امری حیاتی است و بهبود فرهنگ کارآفرینی به این امر بستگی دارد که ما چگونه عوامل اصلی سیستم اجتماعی تولیدی را مشخص میکنیم و به کار میبریم، ارتقای فرهنگ کار تحت تأثیر عوامل متعددی است که میطلبد این فرهنگ را از دوران کودکی در افراد نهادینه کنیم. *نقش بنیادی و زیربنایی فرهنگ کارآفرینی در شیوه زندگی جامعهشناس، مدرس و مشاور حوزه کارآفرینی با بیان اینکه فرهنگ کارآفرینی بهعنوان شیوه زندگی نقش بنیادی و زیربنایی در ارتقای سطح پویایی جوامع دارد، میگوید: در مقایسه با مفاهیمی همچون فرهنگ سازمانی، فرهنگ عمومی و نظایر آن، مفهوم فرهنگ کار و کارآفرینی کمتر تعریف شده است. علیرضا شمشآور میافزاید: فراهم آوردن امکان تصمیمگیری براساس عقل و درایت در تمام مراحل زندگی بهویژه از دوران کودکی ازجمله بنیانهای اصلی و تأثیرگذار در ایجاد و تقویت فرهنگ کار محسوب میشود. وی تصریح میکند: در جهان پیشرفته با وقوف بیشتر به نقش راهبردی نیروی انسانی و نگرشهای آن به کار و تولید مفهوم فرهنگ کار از اهمیت فزایندهای برخوردار شده است، زمانی که فرهنگ کار نهادینه شود، کارآفرینی بهعنوان یک ارزش تلقی شده و تمام افراد جامعه در سطوح مختلف کار کردن را مسیر توسعه موزون جامعه دانسته و از طریق درست کار کردن به توسعه اقتصادی کمک میکنند، بنابراین وضعیت فرهنگ کارآفرینی باید از طریق دخالت در عوامل شناختهشده فرهنگ کار متحول شود و گرایشها، بینشها و دانش لازم نسبت به کار در جامعه و سازمانها ایجاد شود. این جامعهشناس تأکید میکند: فرهنگ کارآفرینی و نظمپذیری در سازمانها زمینههای استفاده مفید و مؤثر از منابع انسانی و مادی را فراهم میکند و آثار مطلوبی در بعد بهرهوری و کسب مزیت رقابتی دارد، برای ارزشی کردن تولید و سودآوری، گریزی نیست، جز اینکه در سازمان و جامعه فرهنگ کار و کارآفرینی رواج پیدا کند. شمسآور با اشاره به اهمیت تقویت فرهنگ کار و کارآفرینی میگوید: جوانترها مدام دنبال کارهایی هستند که زحمت کمتر، پول سریعتر و موقعیت بهتر برای آنها به همراه داشته باشد، فرهنگ کار و کارآفرینی باید از مهدکودکها تا دانشگاهها و حضور افراد در جامعه ترویج شود و تنها مختص یک مقطع خاص نباشد. وی با بیان اینکه مهمترین عاملی که میتواند کارکنان یک سازمان را نسبت به کار کردن علاقهمند یا بیزار کند، سبک مدیریت حاکم بر سازمان است، اضافه میکند: چنانچه نظامات مدیریتی از این شرایط و علایق حمایت کنند، فرهنگ کار تقویت و در غیر این صورت تضعیف خواهد شد. این جامعهشناس میافزاید: انگیزه کار شامل مجموعهای از مزایا، شرایط و کمکهایی است که باعث تشویق افراد برای یافتن کار و ماندن در آن و نیز ترغیب کارفرمایان به استخدام افراد و نگهداشتن آنها در شغل خود، دستمزد بالاتر، افزایش پرداختهای رفاهی و بهبود شرایط محیط کار را میتوان ازجمله عواملی دانست که در کارکنان برای فعالیت و ماندن در کار ایجاد انگیزه میکند. شمسآور تصریح میکند: مصادیق کمکاری یا تنبلی را میتوان بهدلیل پایین بودن ضریب بهرهوری در سیکل نیروی انسانی، پایین بودن ساعت متوسط کاری، فرار از کار، مسئولیت و بیانگیزگی، نداشتن کار مفید و اتلاف وقت، تعطیلیهای فراوان رسمی و غیررسمی، سرگردانی و معطلی ارباب رجوع در ادارات، پاک کردن صورت مسئله به جای حل آن، وقتگذرانیهای بیهوده، مدرکگرایی و نداشتن تمایل جدی به درس در مدارس و دانشگاهها، بیبرنامگی و بینظمی در کار بیان کرد، البته موارد مطرح شده نسبت به تمام افراد جامعه عمومیت ندارد و در مقاطع مختلف دارای نوسان است، با این حال مصادیق بالا در فرهنگ عمومی کار و کارآفرینی مشاهده میشود. وی با بیان اینکه فرهنگ کار و کارآفرینی را باید مقولهای پویا دانست، میگوید: عصاره فرهنگ کار چگونگی تولیدات ملی و میزان آن است که خود بر رفاه اجتماعی اثر میگذارد و تولید به نوبه خود بر فرهنگ کار و روابط اجتماعی اثر شایانی دارد، برای حرکت شتابنده به سمت شکوفایی، حمایت از فرهنگ کارآفرینی مطلوب و مثبت مورد نیاز است. این مشاور حوزه کارآفرینی خاطرنشان میکند: وضعیت فرهنگ کار باید از طریق دخالت در عوامل شناخته شده فرهنگ کارآفرینی متحول شود و گرایشها، بینشها و دانش لازم نسبت به کار در جامعه و سازمانها ایجاد شود، از این رو برای تحول و ارتقای فرهنگ کار و کارآفرینی استفاده و توجه به شاخص ارزشهای درونی و بیرونی کار توصیه میشود. *تقویت فرهنگ کار و کارآفرینی نیازمند استمرار و مداومت است عضو کانون ملی مراکز مشاوره و خدمات کارآفرینی کشور و کارشناس فرهنگ کار و کارآفرینی درباره فرهنگ کار و کارآفرینی میگوید: فرهنگ کار و کارآفرینی مسئلهای نیست که یکشبه درست شود و نیاز به استمرار و مداومت دارد که عادتهای غلط اصلاح و با تبدیل به نهادی صحیح و تکرار آنها سبب ثبات آن شود که در رفتار و لایههای مختلف اجتماع خودش را نشان دهد. نادر بابکزاده، پیرامون اینکه باید ببینیم در طول ادوار گذشته به مقوله کارآفرینی چگونه نگاه کردهایم و چگونه با آن برخورد داشتهایم، میافزاید: اکنون فرهنگ کارآفرینی جای خودش را به فرهنگ واسطهگری، فرهنگ استراحت، فرهنگ زود رسیدن به هدف داده و مداومت، پشتکار و بهرهمندی از هوش و بازوی خود به فراموشی سپرده شده و این موضوع نیازمند تغییر نگرش دارد، چرا که این مسائل را کودکان ما از کودکی دیده و آموختهاند و آن را در اجتماع بهکار میگیرند. وی با تأکید بر اینکه جامعه امروز نیاز دارد که روی موضوعاتی ازجمله فرهنگ کار، کارآفرینی و کار گروهی دقت بیشتری داشته باشد، تأکید میکند: هرگونه تلاش فکری و مطالعاتی بهمنظور شناسایی چالشها و محدودیتهای مرتبط با فضای کار و کسب بهمنظور اطلاعرسانی و ارائه پیشنهاد برای پیشبرد فرهنگ کار مهم تلقی میشود. عضو کانون ملی مراکز مشاوره و خدمات کارآفرینی کشور در پاسخ به سوال که برای افزایش فرهنگ کارآفرینی کدام معیارها باید مورد توجه قرار گیرد؟ میگوید: حوزه کارآفرینی حوزهای بسیار گسترده است و برای فرهنگسازی در این بخش باید اهداف بزرگ را به کوچکتر تبدیل کرد، اما در این مسیر باید گامهای اساسی را مد نظر قرار دهیم که در این راستا میتوان به اجرای محتوای آموزشی از دوران کودکی تا دانشگاه و محتوای رسانهها برای تبیین فرهنگ کار و کارآفرینی اشاره کرد. بابکزاده با بیان اینکه تمام پیامدهای زندگی بشر به کار بستگی دارد و دوام سیستم اجتماعی و تمدن براساس قدرت آن در حفظ و هدایت تمایل به کارآفرینی برای دستیابی به هدفهای مطلوب است، اضافه میکند: فرهنگ کارآفرینی در جامعه توسعه نیافته و آموزش و پرورش و خانوادهها بهعنوان دو رکن اصلی تأثیرگذار بر کودکان باید این رویکرد را تقویت کنند، همچنین اشاعه فرهنگ کارآفرینی باید از خانوادهها و مهدهای کودک بسط پیدا کند و کارآفرینان فعلی ابتدا باید خودشان را تکریم کنند تا خانواده آنها در مرحله نخست جذب کارآفرینی شوند. وی تصریح میکند: براساس تحقیقات در سنین سه تا هفت سال شخصیت اجتماعی، فردی و ابتکاری کودکان شکل میگیرد و باید در خانواده و مدارس به این موضوع توجه جدی شود. وی پیرامون اینکه خانواده یکی از عواملی است که در تقویت فرهنگ کار و کارآفرینی و دوام و استمرار آن نقش دارد، میافزاید: فرد تحت تأثیر خانواده قرار میگیرد، بنابراین با برقراری ارتباط و کنش متقابل بین خانوادهها و فرد میتوان به طور مستقیم و غیرمستقیم بسترسازی لازم برای ایجاد و پرورش فرهنگ کار را فراهم کرد. عضو کانون ملی مراکز مشاوره و خدمات کارآفرینی کشور خاطرنشان میکند: ارائه آموزشهای فنی و حرفهای نقش بسزایی در توسعه کسب و کار و ایجاد مشاغل پایدار دارد و سرمایهگذاری مناسب و رفع موانع آن چشمانداز بهتری را برای این بخش ترسیم میکند، اما به دلیل نبود برنامه، مدیریت و نهادینه نشدن فرهنگ کار گرایش جوانان به این آموزشها کاهش پیدا کرده است. در نهایت، برای ماندگاری فرهنگ کار و کارآفرینی مطلوب باید بین گروههای مختلف جامعه به صورت ریشهای فرهنگسازی صورت گیرد و به ویژه در سنین آغازین ورود کودکان به مدرسه که نخستین حضور اجتماعی آنها محسوب میشود، فرهنگ کار و تولید، فلسفه زندگی، وجدان کاری، تلاش برای تولید و مزایایی که تولید میتواند برای زندگی شخصی و اجتماعی به ارمغان آورد، که باید با زبان زیبای کودکانه در کتابهای درسی وارد شود تا به بهترین نحو ممکن در فکر آنها ضرورتهای غیرقابل انکار مسئله فرهنگ و کار و تولید شکل گیرد و در رفتارشان نهادینه شود و در سنین جوانی همان کودکان به شکل نیروی کاری متعهد به توسعه ملی روانه اداره یک جامعه شوند.
|